رمان سکوت تلخ پارت 25 - رمان دونی

 

 

 

 

رنگ نگاهش تغییر کرده بود

 

حالا طوری دیگر به مانلی زل زده بود

 

دلسوزانه و شرمنده

 

– جواب تماسای سوفی رو ، مامانت رو نمیدم ، اگه قراره از زیر مسئولیتت شونه خالی کنی منم میشم یکی مثل خودت

سوفی از صبح هزار بار زنگ زده و پیام داده

از من سراغ تو رو گرفته ، خودت باهاش تماس میگیری و خر فهمش میکنی کجایی …

 

پلک زد

نفس عمیقی کشید و گفت

 

– اگه قراره این شرایط ادامه پیدا کنه همه چیز بیفته سر من ، هر اتفاقی که قراره بیفته رو به جون میخرم و برمیگردم خونه ، برامم مهم نیست چی میشه

 

گفت

 

و بی توجه به‌نگاه هاکان‌پشت به او چرخید و با قدم های بلند سمت ساختمان رفت

 

– صبر کن

 

اهمیتی به هاکان نداد

 

قدم هایش را تند تر برداشت و خود را داخل آسانسور انداخت

 

به محض ورود دکمه طبقه سوم را فشارد

 

در که بسته شد سر بالا گرفت و اجازه لرزش به چانه منقبض شده اش داد

 

#پارت_هشتادونه

 

* * *

 

سارا در آغوشش بود

 

یک دستش دور کمر او بود و دست دیگرش میان موهای او

 

-از امشب میترسم

 

کلافه فک فشرد

 

– باز برگشتی سر خونه اول؟

 

سر سارا روی سینه اش بالا آمد

 

نگاه مضطربش را به چشمان مرد داد و بغض کرده گفت

 

-داری باهاش ازدواج میکنی هاکان ..چطوری میتونم آروم باشم؟

 

هاکان عصبی بود

 

عصر بود

 

هزار کار و دردسر داشت و سارا هم وقت گیر آورده بود

 

-چندبار باید برات توضیح بدم تو چه شرایطی گیر کردم؟ چرا نمیفهمی ، من از اون دختر هیچ‌جوره خوشم‌ نمیاد …

 

نفسی گرفت و با صدای بلندی تری ادامه داد

 

– هیچ حسی بهش ندارم ، حتی نمیدونم چطوری قراره این مدت تو خونه ام حضورشو تحمل کنم ، اونوقت تو حرف از علاقه میزنی؟ به کی؟ اون دختره؟

 

#پارت_نود

 

هاکان از خود مطمئن بود

 

حتی تصور علاقه مند شدنش به مانلی خنده دار بود

 

آن دختر برایش اهمیت داشت اما ممکن نبود روزی استاندارد هایش تا این حد تغییر کند

 

که از مانلی خوشش بیاد

 

ممکن بود مگر؟

 

البته که

مانلی چیزی کم نداشت تنها موضوع این بود که او درست برخلاف سلیقه هاکان بود.

 

سارا کمی امیدوار شده بود

 

صورتش را زیر گلوی مرد فرو برد و نفس عمیقی کشید

 

– ازش خوشم نمیاد ، هر چقدرم سعی میکنم باهاش دوستانه رفتار کنم نمیشه ، دست خودم نیست هاکان …بهم حق بده نگران باشم

 

هاکان چیزی نگفت..

 

تنها میدانست که باید برود

 

امروز روز مناسبی برای دلداری دادن سارا نبود

 

تا چندساعت دیگر

 

جشن ازدواجش بود

 

ازدواج با دختری که قرار نبود جایی در زندگی اش داشته باشد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 159

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دلبر طناز من
دانلود رمان دلبر طناز من به صورت pdf کامل از anahita99

      خلاصه رمان دلبر طناز من :   به نام الهه عشق و زیبایی یک هویت یک اصل و نسب نمی دانم؟ ولی این را میدانم عشق این هارا نمی داند او افسار گسیخته است روزی به دل می اید و کل عقل را دربر میگیرد اما عشق بهتر است؟ یا دوست داشتن؟ تپش قلب یا آرام زدن

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریکاوری
دانلود رمان ریکاوری به صورت pdf کامل از سامان شکیبا

      خلاصه  رمان ریکاوری :   ‍ شاهو یه مرد کورد غیرتیه، که به جز یه نفر خاص، چشماشو رو بقیه دخترا بسته و فقط اونو میبینه. اما اون دختر قبل از رسمی شدن رابطشون میزنه زیر همه چیز و با برادر شاهو ازدواج میکنه و این اتفاق باعث میشه که اون از همه دخترا متنفر بشه تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان میرآباد pdf از نصیبه رمضانی

  خلاصه رمان:     قصه‌ی ما از اونجا شروع می‌شه که یک خبر، یک اتفاق و یک مورد گزارش شده به اداره‌ی پلیس ما رو قراره تا میرآباد ببره… میراباد، قصه‌ی الهه‌ای هست که همیشه ارزوهایش هم مثل خودش ساده هستند.   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دلدادگی شیطان
رمان دلدادگی شیطان

  دانلود رمان دلدادگی شیطان خلاصه: رُهام مردی بیرحم با ظاهری فریبنده و جذاب که هر چیزی رو بخواد، باید به دست بیاره حتی اگر ممنوعه و گناه باشه! و کافیه این شیطانِ مرموز و پر وسوسه دل به دختری بده که نامزدِ بهترین رفیقشه! هر کاری میکنه تا این دخترِ ممنوعه رو به دست بیاره، تا اینکه شبانه اون‌

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سردرد
دانلود رمان سردرد به صورت pdf کامل از زهرا بیگدلی

    خلاصه رمان سردرد:   مثل یه ارایش نظامی برای حمله اس..چیزی که زندگی سه تا دخترو ساخته و داره شکل میده.. دردایی که جدا از درد عشقه… دردای واقعی… دردناک… مثل شطرنج باید عمل کرد.. باید جنگید… باید مهره هارو بیرون بندازی… تا ببری… اما واسه بردن خیلی از مهره ها بیرون افتادند… ولی باید دردسرهارو به جون

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زهر تاوان pdf از پگاه

    خلاصه رمان :       درمورد یه دختر به اسمه جلوه هستش که زمانی که چهار سالش بوده پسری دوازده ساله به اسم کیان وارد زندگیش میشه . پدر و مادرجلوه هردو پزشک بودن و وقت کافی برای بودن با جلوه رو نداشتن برای همین جلوه همه کمبودهای پدرومادرش روباکیان پرمیکنه وکیان همه زندگیش جلوه میشه تاجایی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علوی
علوی
8 ماه قبل

سوال:
امروز نیابد پارت این رمان می‌اومد؟؟!

شيوا
شيوا
8 ماه قبل

شبيه رمان مادموزل شده ياد اون و اذيتهاي فرزان و بدبختي رستاي مظلوم افتادم

اشک
اشک
8 ماه قبل
پاسخ به  شيوا

نه فرزان رستا رو مجبور به رابطه و این کارا میکرد ولی هاکان اینکارو نمیکنه فقط سارا رو دوست داره

اشک
اشک
8 ماه قبل

کاش یذره رمان ها تغییر کنه همشون شده دو نفر ازدواج زوری میکنن یا از اول از هم خوششون نمیاد بعد یهو میشن لیلی و مجنون دیگه کسل کنندس. مثلا حورا یچیز متفاوت بود ولی نویسنده ادم درستی نیست مثل ادم پارت بده تا لذت ببریم

حنا
حنا
8 ماه قبل

با این وضع پارت گذاری امیدوارم این رمانم نابود بشه،چون هیچ معنا و مفهوم خاصی نداره و داره مثل رمان های تکراری و بی معنای دیگه پیش میره علاوه بر اون تنها محتوایی که داره میتونه براش مخاطب خاص جمع کنه اینه که توش محتوای پورن استار میزاره

Prnya
Prnya
8 ماه قبل

وقتی هاکان ببینه همه جوره از نظر اخلاقی مانلی از سارا بهتر خود به خود جذب مانلی میشه
مانلی مظلوم کجا سارا پاچه دریده کجا
واقعا حاج کمال راست گفته که بدرد نمیخوره دختر که نباید اینقدر بی حیا باشه حتی اگه طرف مقابل دوست داری باید برای خودت ارزش قائل بشی

آخرین ویرایش 8 ماه قبل توسط پرنیا بهمنی
Bahareh
Bahareh
8 ماه قبل

آقا هاکان روزای عاشقیت و مجنونیت برای مانلی هم می‌بینیم اونموقع که داره برای مانلی عز و جز میکنی حالتو می‌پرسیم

خواننده رمان
خواننده رمان
8 ماه قبل

تهش مانلی و هاکان به هم علاقمند میشن ولی بازم نباید مانلی این شرط هاکان رو قبول میکرد

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x