رمان سکوت تلخ پارت 32 - رمان دونی

 

 

 

 

باید به هاکان میگفتم

 

کمی خجالت میکشیدم

 

صبر میکردم تا به داخل اتاق بیاید

 

آن موقع میگفتم

 

دست سمت موهایم میبرم

 

به هر طریقی که بود ، تور را از روی سرم جدا میکنم

 

نفس عمیقی میکشم

 

چند دقیقه ای را تحمل میکنم و وقتی خبری از هاکان‌نمیشود خود از جا برمی خیزم و از اتاق بیرون می آیم

 

همزمان با من هاکان از اتاق ته راهرو در حالی که لباس هایش را کاملا عوض کرده و مشغول بستن چند دکمه آخر پیراهنش است بیرون می آید

 

گیج نگاهش میکنم ، جایی میرفت؟

 

دهان باز میکنم میخواهم بپرسم اما هنوز کلمه ای به زبان نیاورده ام که نگاهش به من می افتد

 

اشاره ای به لباس عروس مانده به تنم میکند

 

– تو که هنوز اینو درنیاوردی…

 

میخواهم‌بگویم نمیشود …

کمکم دهد ، زیپ لباسم را باز کند که مهلتم نمیدهد

 

– من دارم میرم ، سارا منتظره …

 

#پارت_صدوسیزده

 

مات میمانم

 

باورم نمیشود

 

داشت میرفت پیش سارا؟

 

آن هم امشب؟

 

من را در این خانه تنها میگذاشت و میرفت؟

 

جای پرسش نبود

 

چرا که او همین کار کرد

 

که در عین بیخیالی از کنارم گذشت و از خانه بیرون رفت .

 

با صدای بسته شدن در تکانی میخورم ..

 

اشک در چشمانم حلقه زده بود ..

 

دستانم مشت شده بود و دلم میخواست لباس تنم را تکه تکه کنم

 

داخل اتاق برمیگردم

 

بار دیگر تلاش‌میکنم تا زیپ آن لباس لعنتی را باز کنم

 

وقتی نمیتوانم ..

 

وقتی صبر و حوصله ام تمام میشود به سیم اخر میزنم و با قیچی به جان لباسی که فردا باید تحویل مزون داده میشد می افتم …

 

حالا که در یک خانه با این وضعیت تنهایم میگذاشت ، حقش بود بهای آن را هم بپردازد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 188

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان تقاص یک رؤیا

    خلاصه رمان:   ابریشم دختر سرهنگ راد توسط گرگ بزرگترین خلافکار جنوب کشور دزدیده میشه و به عمارتش برده میشه درهان (گرگ) دلبسته ابریشمی میشه که دختر بزرگترین دشمنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه باورود ابریشم به عمارت گرگ رازهایی فاش میشه که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ
دانلود رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ به صورت pdf کامل از گلناز فرخ نیا

  خلاصه رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ : من سفید بودم، یک سفیدِ محضِ خالص که چشمم مانده بود به دنباله‌ی رنگین کمان… و فکر می‌کردم چه هیجانی دارد تجربه‌ی ناب رنگ‌های تند و زنده… اما تو سیاه قلم وجودت را چنان عمیق بر صفحه‌ی جانم حک‌ کردی، که دیگر جادوی هیچ رنگی در من

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو را با گریه بخشیدم به صورت pdf کامل از سید بهشاد زهرایی

        خلاصه رمان:   داستان دختری به نام نیوشا ک عاشق پدرش است اما یکباره متوجه میشود اسمش از معشوقه قبلی پدرش گرفته شده ، پدری ک هیچوقت نتوانست عشقش را فراموش کند و نیوشا وقتی درک میکند ک خودش دچار عشق ممنوعه‌ای میشود ….     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دنیای بعد از تو
دانلود رمان دنیای بعد از تو به صورت pdf کامل از مریم بوذری

    خلاصه رمان دنیای بعد از تو :   _سوگل …پیس  …پیس …سوگل برگشت و  نگاه غرانش رو بهم دوخت از رو نرفتم : _سوال ۳ اخمهای درهمش نشون می داد خبری از رسوندن سوال ۳ نیست … مثل همیشه گدا بود …خاک تو سر خرخونش …. پشت چشم نازک شده اش زیاد دلم شد و زیر لب غریدم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان معشوقه پرست

    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از رازهای ناگفته و از خط به خطِ هر صفحهاش، بوی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان الماس pdf از شراره

  خلاصه رمان :     دختری از جنس شیشه، اما به ظاهر چون کوه…دختری با قلبی شکننده و کوچک، اما به ظاهر چون آسمانی پهناور…دختری با گذشته‌ای پر از مهتاب تنهایی، اما با ظاهر سرشار از آفتاب روشنایی…الماس سرگذشت یه دختره، از اون دسته‌ای که اغلب با کمترین توجه از کنارشون رد می‌شیم، از اون دسته‌ای که همه آرزو

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رها
رها
7 ماه قبل

اتفاقات مهمی حتما افتاده این وسط سارا خونه هاکان چکار می کند کی به هاکان گفته ماه عسل بروند

رها
رها
7 ماه قبل

چند تا پارت جا افتاده است

فرشته منصوری
فرشته منصوری
7 ماه قبل

اتفاق صبح چی بوده؟؟؟؟؟؟

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
7 ماه قبل

بچه ها پارت درسته
ادامه پارت قبله، اگ پارت قبل رو چک کنین متومه میشین

1234
1234
7 ماه قبل

پارت قبلی تازه زده پارت صدو یازده این یکی تیکه اخر زده بود پارت صدو سی و سه لطفا درستش کنید . ممنون

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
7 ماه قبل
پاسخ به  1234

مرسی ک گفتی گلم درستش میکنم

سارا
سارا
7 ماه قبل

اشتباه شده از سارا یهو اومده بی هیچ توضیحی رو مانلی چندپارت جا افتاده لطفا”به مخاطب احترام بزارید وقت میزاریم میخونیم خب

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
7 ماه قبل
پاسخ به  سارا

عزیزدلم درسته
ادامه پارت قبله، اگ پارت قبلی رو یه نگاهی بندازی متوجه میشی

اشک
اشک
7 ماه قبل

پارت جا نیافتاده پارت قبل میخواست زیپشو باز کنه نتونست حالا اومد به هاکان بگه براش باز کنخ

رهگذر
رهگذر
7 ماه قبل

فک کنم چن تا پارت رو یادت رفته چون اصلا به هم نمیخورن

مریم
مریم
7 ماه قبل

چند پارت جا مونده.

خواننده رمان
خواننده رمان
7 ماه قبل

خیلی بیشعوره هاکان یعنی میخواد سارا رو با مانلی ببره سفر مثلا ماه عسل

نازنین
نازنین
7 ماه قبل

دو سه پارت جا افتاده

غزل
غزل
7 ماه قبل

چرا کامل نیس پارتا رو اشتباه دادین جا انداختین چنتا پارت رو

دسته‌ها
14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x