رمان سکوت تلخ پارت 43 - رمان دونی

 

 

 

 

پلک باز میکند و روی تخت می نشیند

 

چشمش که به او می افتد

 

زیرلب آرام سلام میکند و در مقابل اما هاکان پر انرژی جوابش را داده و میپرسد

 

– خوبی؟

چطور گذشت این چند روز؟

اذیت که نشدی؟

 

ابرو بالا میدهد

و با مکثی کوتاه در جواب او به یک تک کلمه اکتفا میکند

 

– نه ..

 

هاکان سر تکان میدهد

 

– خوبه …

چمدونت رو بستی؟

 

جوابش باز هم کوتاه بود

 

– بستم .

 

نگاهش را از چهره مرد میگیرد ، جز این حرفی برای گفتن با او نداشت …

 

سوال پرسیده بود

 

جوابش را هم گرفته بود

 

انتظار دیگری داشت که آنطور عجیب نگاهش میکرد؟

 

#پارت_صدوپنجاه‌ودو

 

بعد از آن مکالمه کوتاه دیگر حرفی میانشان رد و بدل نشده بود

 

از هتل بیرون آمده و در مسیر فرودگاه به سر میبردند.

 

سکوت میانشان خیال شکستن نداشت

 

نه مانلی تمایلی به صحبت داشت و نه هاکانی که اصلا حواسش به او نبود .

 

چیزی تا رسیدن به فرودگاه نمانده بود که‌ کمال خان تماس میگیرد

 

پاسخ دادن هاکان کمی با تأمل بود

 

نمیخواست جواب دهد اما خب مجبور بود!

کمال خان دست بردار نبود

 

به محض اتصال تماس و احوال پرسی کمال خان است که میپرسد

 

– کجایین پسر؟

 

– نزدیک فرودگاه …

 

– ماشین میفرستم دنبالتون بابا جان ، امشب رو بیاید اینجا..

 

#پارت_صدوپنجاه‌وسه

 

کمال خان حتی مهلت مخالفت به او نداده بود

 

تماس را رویش قطع کرده بود

 

تمام وجودش سرشار از خشم و عصبانیت بود …

 

اینجور مواقع از خودش و حرصی که پای مال و ثروتش میزد متنفر میشد

 

اما یاد تلاش هایش که می افتاد نمیتوانست روی آن ها چشم ببند.

 

کم برای کارش و اینجایی که بود زحمت نکشیده بود.

 

کمال خان با یک اشاره میتوانست تمام زحمت چندین ساله اش را نابود کند .!

 

مجبور بود به مدارا کردن

 

این چندماه را باید دندان سر جگر میگذاشت …

 

بعد از آن برای همیشه راحت میشدند …

 

هم او و هم دخترکی که کنار دستش نشسته و در سکوت به سر میبرد

 

حتی نپرسیده بود که پدربزرگش چه گفته است .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 190

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سعادت آباد

    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک میکنه و طی یکماه خبر ازدواجش به سوزان میرسه!و سوزان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان برزخ اما pdf از گیسوی پاییز

  خلاصه رمان :     جلد_اول:آدم_و_حوا         این رمان ادامه ی رمان آدم و حواست درست از لحظه ای که امیرمهدی تصادف می کنه.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طواف و عشق pdf از اکرم امیدوار

  خلاصه رمان :         داستان درباره مردیه که به سبب حادثه ای عشقی که در ۲۵ سالگی براش رخ داده، تصمیم گرفته هرگز ازدواج نکنه… ولی بعد از ده سال که می خواد مشرف به حج عمره بشه مجبور میشه علی رغم میلش زنی رو… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دارکوب به صورت pdf کامل از پاییز

    خلاصه رمان:   رامین مهندس قابل و باسواد که به سوزان دخترهمسایه علاقه منده. با گرفتن پیشنهاد کاری از شرکتی در استرالیا، با سوزان ازدواج می کنه، و عازم غربت میشن. ولی زندگی همیشه طبق محاسبات اولیه، پیش نمیره و….     نویسنده رمان #ستی و #شاه_خشت     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو را با گریه بخشیدم به صورت pdf کامل از سید بهشاد زهرایی

        خلاصه رمان:   داستان دختری به نام نیوشا ک عاشق پدرش است اما یکباره متوجه میشود اسمش از معشوقه قبلی پدرش گرفته شده ، پدری ک هیچوقت نتوانست عشقش را فراموش کند و نیوشا وقتی درک میکند ک خودش دچار عشق ممنوعه‌ای میشود ….     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شفق قطبی به صورت pdf کامل از محدثه نوری

    خلاصه رمان:   دختری ساده و خوش قلب،که فقط فکر درس و کنکورشه… آرومه و دختر خوب خانواده یه رفیق داره شررررر و شیطون که تحریکش میکنه که به کسی که نباید زنگ بزنه مثلا مخ بزنن ولی خب فکر اینو نمیکردن با زرنگ تر از خودشون طرف باشن حالا بماند که دخترمون تا به خودش میاد عاشق

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
6 ماه قبل

ممنون فاطمه جان بابت تمام پارتای دیشب 🙏😍

ستاره
ستاره
6 ماه قبل

خدایی روی هر چی پرروعه سفید کرده این بشر😒😒ولی خوشم اومد از رفتار مانلی کاش همینطوری ادامه بده

ستاره
ستاره
6 ماه قبل
پاسخ به  ستاره

به عنوان هم اسمت موافقم جیگر 😘 باهات ولی کاش مانلی هاکانو جلوی حاج کمال ضایع کنه تا حاج کمال پی به دسته گلای آقا هاکان ببره آخ که اون موقع قیافه هاکان دیدن داره😂😂😂

ستاره
ستاره
6 ماه قبل
پاسخ به  ستاره

فدات بشم قشنگم😘😘😘😘آخ که حرف دلم و زدییییییییی

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x