رمان سکوت تلخ پارت 72 - رمان دونی

 

 

 

 

سرم روی شانه به عقب می چرخد

 

دستانم هم به لرز می افتد

 

جوابش را نمیدهم

 

خوب بود که در اتاق را قفل کردم

 

اگرنه حالا آبرویم میرفت

 

نمیخواستم چشمان پر از اشک شده ام را ببیند

 

بار دیگر به در می کوبد

 

صدایم میزند

 

اینبار صدایش رنگ حرص و خشم دارد .

 

دمی میگیرم ..

 

دستی به گلویم میکشم ک تلاش میکنم تا صدایم رعشه ای نداشته باشد

 

عادی باشد

 

– بله؟ الان میام …

 

چند دقیقه ای صبر میکنم

 

اوضاع و احوال چشمانم

صورت ملتهبم که درست میشود

 

سمت در اتاق راه می افتم .

 

کلید را در قفل میچرخانم

 

دستگیره را پایین میکشم و اما پیش از آنکه من کسی باشم که در را باز میکند

 

هاکان است که در را به عقب هل میدهد و وارد اتاق میشود

 

#پارت_دویست‌وسی‌وهفت

 

از فشار روی در به عقب هل داده میشوم

 

نگاه گیج و متعجبم روی او می چرخد

 

انتظار آمدنش به اتاق را نداشتم …

 

همانطور مبهوت مانده تماشایش میکنم

 

در اتاق را می بندد

 

به سمتم برمیگردد

 

با اخمی عمیق که میان ابروانش جا خوش کرده است

 

– چته؟

 

از لحن طلبکارش …

آن نگاهش …

 

تک به تک عضلات تنم منقبض میشود

 

این حال و هوایش

اخلاق تندش از برگشت سارا بود

 

جوابش را که نمیدهم بازویم را چنگ میزند

 

– قیافه میگیری… حرف بزن

چته؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 171

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شوماخر به صورت pdf کامل از مسیحه زادخو

        خلاصه رمان:   داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی برایش معنا ندارد .     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بغض پاییز

    خلاصه رمان :     پسرك دل بست به تيله هاى آبى چشمانش… دلش لرزيد و ويران شد. دخترك روحش ميان قبرستان دفن شد و جسمش در كنار ديگرى، با جنينى در بطن!!   قسمتی از داستان: مردمک های لرزانِ چشمانِ روشنش، دوخته شده بود به کاغذ پیش رویش. دست دراز کرد و از روی پیشخوان برداشتش! باورِ

جهت دانلود کلیک کنید
رمان شهر بازي
رمان شهر بازي

  دانلود رمان شهر بازي   خلاصه: این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات کاذبی که بهشون دست داده بلند بلند می خندن و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه مهتاب

    خلاصه رمان:               داستان یک عشق خاص و ناب و سرشار از ناگفته ها و رمزهایی که از بس یک انتظار 15 ساله دوباره رخ می نماید. فرزاد و مهتاب با گذر از آزمایش ها و توطئه و دشمنی های اطراف، عشقشان را ناب تر و پخته تر پیدا می‌کنند. جایی که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نقطه سر خط pdf از gandom_m

  خلاصه رمان :       زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر روز، به همان اندازه برایت مهم باشد. و هر وقت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از هم گسیخته

    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می شه و همه چیز در مسیر جدید و تازه ای

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سیده فريبا خالقی
سیده فريبا خالقی
21 روز قبل

خیلی کم بود

ناشناس
ناشناس
24 روز قبل

همین

فاطمه
فاطمه
28 روز قبل

سریالهای تلوزیون فهمیدن که زیاد کش بدن بیننده خسته میشه بجای هرهفته هر روز پخش میکنن…شکست خورده اونیه که مخاطب براش مهم نیست مگه واسه ما نمینویسی؟مارو چی فرض کردی که با هفته ای دوخط پارت بازهم پیگیر باشیم😤سه هفته است داستان در یک نقطه گیر کرده‌

غزل
غزل
26 روز قبل
پاسخ به  فاطمه

اره واقعا این رمان اگر خیلی جذابه پارت های بلند و پشت سرهمی باید بزارید و فوقش۲۰۰ پارت باید باشه نه خواننده رو اذیت می کنید بعد سر تهش زود میخواید تمام کنید 😒

فاطمه
فاطمه
30 روز قبل

خیلی‌ حال‌ بهم زنه اين رمان

نهال
نهال
30 روز قبل

قصد داری بکشیمون بگو خودمون دست به کار بشیم.
هر وقت پارت میزاری باید خدارو شکر کنیم که پارت گذاشته نویسنده.
همین چهار خط؟!
فاصله ها رو برداریم همین چهار میمونه. میخوای اصلا ننویس.
پووووف نکته مثبتم داره؟

Shiva
Shiva
30 روز قبل

والا ما هم از روند پارت گذاری عجیب این رمان قیافه میگیریم وای بحال مانلی
حتی یادم نیست موضوع پارت قبل چی بوده

فرشته منصوری
فرشته منصوری
30 روز قبل

چقد پارت هاتون کوتاه شده یکم بیشترش کنید ارزش خوندن وقت ما و هزینه خودتونو داشته باشه
تشکر

خواننده رمان
خواننده رمان
30 روز قبل

خدایا اینم شد پارت بعد از ده روز پارتش که در حد حوراست پارت گذاریشم همونجوری کنین دیگه

بانو
بانو
30 روز قبل

چقد ما مسخره شما شدیم با این پارت گذاریتون😐😑😑😑

دسته‌ها
10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x