شاید میخواست مسخره بازی دربیاره ولی من راه خودم و در پیش گرفتم و شروع کردم به رفتن.
اگه میخواست دنبالم ميومد دیگه!
با گام های بلند خودم و به ایستگاه اتوبوس رسوندم و داخلش نشستم تا اتوبوس بیاد.
تا دانشگاه تقریبا نیم ساعت راه بود!
با بوق های متوالی ماشین سرم و بالا آوردم و چشمام قفل چشمای هامون شد.
از عصبانیتش چشمام گرد شد؛ من که کار بدی انجام نداده بودم؟
آروم و با قدم های لرزون بلند شدم سمتش رفتم و در ماشین و باز کردم.
همین که پام و داخل ماشین گذاشتم پاش و روی گاز گذاشت و سریع حرکت کرد.
سریع جبهه گرفتم : خودت گفتی برم!!
صداش کمی بلند بود : نگفتم سرت و بنداز و برو! گفتم بیا دم دانشگاه.
ترسم و نادیده گرفتم و وجود اضطرابم چشم غره ای بهش رفتم و صدای ضبط که به زور بالا میآمد و بلند کردم.
وقتی حرفی نزد فرض رو بر این گذاشتم که فهمیده مشکل از خودش بوده و دیگه مسئله رو پیش نکشیده.
به خونه که رسیدیم سریع ناهار گیتی خانوم و حاظر مردم و بعد از هول هولکی لباس هام درآوردن به سمت اتاقش رفتم و غذا رو با دقت دهنش کردم.
برام مهم بود که مردی که دوسش داشتم عاشق این زن بود… ولی چاره ای جز این داشتم؟؟ من اختیاری از خودم داشتم؟؟
شاید میخواست مسخره بازی دربیاره ولی من راه خودم و در پیش گرفتم و شروع کردم به رفتن.
اگه میخواست دنبالم ميومد دیگه!
با گام های بلند خودم و به ایستگاه اتوبوس رسوندم و داخلش نشستم تا اتوبوس بیاد.
تا دانشگاه تقریبا نیم ساعت راه بود!
با بوق های متوالی ماشین سرم و بالا آوردم و چشمام قفل چشمای هامون شد.
از عصبانیتش چشمام گرد شد؛ من که کار بدی انجام نداده بودم؟
آروم و با قدم های لرزون بلند شدم سمتش رفتم و در ماشین و باز کردم.
همین که پام و داخل ماشین گذاشتم پاش و روی گاز گذاشت و سریع حرکت کرد.
سریع جبهه گرفتم : خودت گفتی برم!!
صداش کمی بلند بود : نگفتم سرت و بنداز و برو! گفتم بیا دم دانشگاه.
ترسم و نادیده گرفتم و وجود اضطرابم چشم غره ای بهش رفتم و صدای ضبط که به زور بالا میآمد و بلند کردم.
وقتی حرفی نزد فرض رو بر این گذاشتم که فهمیده مشکل از خودش بوده و دیگه مسئله رو پیش نکشیده.
به خونه که رسیدیم سریع ناهار گیتی خانوم و حاظر مردم و بعد از هول هولکی لباس هام درآوردن به سمت اتاقش رفتم و غذا رو با دقت دهنش کردم.
برام مهم بود که مردی که دوسش داشتم عاشق این زن بود… ولی چاره ای جز این داشتم؟؟ من اختیاری از خودم داشتم؟؟
کاش دلمم همین جوری بی دیلی عاشقش نمیشد.
کاش میفهمید من حق این که عاشق این مرد و بشم ندارم!! نداشتم ولی عاشقش شدم.
نمیدونم چقد وقت بود که تو فکر بودم ولی با خیس شدن صورتم به خودم اومدم.
من کی تا حالا داشتم گریه میکردم؟؟
سریع خواستم اشکم و پس بزنم که دست گرمی قبل از دست من به صورتم رسید.
و اون دست فقط میتونست برای یک نفر باشه!
آب دهنم و با ترس پایین دادم و فوری رد اشکم و پاک کردم.
گناه بود که میخواستم گریه کنم؟ منم آدمم خب! دلم میگیره! حقش و نداشتم؟
نیمچه لبخندی روی لبش نشست و دستم و گرفت؛ گیتی خانم که نمیتونست کاری بکنه فقط ساکت بهمون خیره شده بود.
هامون کوچیک ترین توجهی بهش نمیکرد! دستم و محکم فشار داد و کشیدم بیرون.
وقتی در و بست بدنم چسبیده به در شد و کار هامون بود!
نفسم بلافاصله بعد از کارش تند شد و چشمام از کاری که کرد تنگ تر شد.
_ چی کار میکنید؟ گیتی خانم…
جوری که نفسش به پشت لبم میخورد گفت : اهمیت نداره!
دلم پر از خوشی شد؛ این که زنش براش اهمیت نداشت خوشی نداشت؟؟ حاظر بودم بخاطر این حرف مهمونی و جشن بگیرم!
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
من نمیگم رمان بده یا هرچی:>
ولی نویسنده یکم بیشتر و بهتر پارت بزاره بهتره💚
هرکی نمیخواد و بنظرش بده میتونه نخونه ولی نویسنده خیلی دیر پارت میزاره واقعا آدم کلافه میشه😐👌🏽
هعی…من سر این رمان پیر میشم🤐
منم
هعی…من سر این رمان پیر میشم🤐😒
ادمین جان پارت بعدی رو کی میزارید؟🙏🏻
هفته ای یه باره
ادمین عزیز شمارمان که میزاری چطور محدوده رومشخص میکنی الان من بایدصبرکنم تا چندروزدیگه اینا برن سرمیزمثلا غذابخورن الانم که فقط ازدانشگاه برگشتن نصف پارتم که تکراریه عزیزم نمیگم کارت مشکلی داره امامن به عنوان ی مخاطب گاهی فراموش میکنم اصلا بخونم اگریکم جذابیت داشته باشه بهترنیست؟
وااای خسته نشی یه وقت
😑😐
واااای خسته نشی 😑😐🙄
سلام ادامه رمان صیغه استاد گزاشته میشه؟؟ولطفا بگین چه روز هوایی پارت جدید میزاریم
من تاپارت۴۵خوندم
👍👍👍👍با شما به شدت موافقم
نویسنده جون
میشه پارتارو کمی زود بزاری لطفا؟؟؟😋
دو هفته من باید صبر کنم😁😁😁
حداقل میشه پارتارو بلند بزاری
این چی بود دیگه بعد از یک هفته انتظار؟؟؟
ینی واقعا برات متاسفم بدبخت عقده ای ک بعد ی هفته ی پارت میدی ک دو سومش از قبله واقعا گشادیت میاد بنویسی خب استارت نزن مجبور نیستی چند تا رمان روک همه شونم مزخرفن رو باهم ادامه بدی من ک قید تدریس عاشقانه رو زدم فصل نامه میده فصلی ی پارت اینم ک چرت تر و افتضاح تر از همه لطفا ب خودت بیا خانوم ب ظاهر نویسنده
دیع مسخرشو دراوردی پارت قبل رو دوبار تو این پارت تکرار کردی فقطم دو خط جدید نوشتی
چرا ملتو سر کار گذاشتی ترنم؟
حیفه مردم ک دربدر دنبال این رمان مسخره تو ان
عزیزم نویسنده این رمان
چندین رمان دیگه هم به صورت انلاین داره
ولی هیچکدوم ارزش خوندن ندارن
قصد توهین ندارم ولی بهتره خیلی راحت رمانها رو تموم کنه . بعد راحت و با فکر باز یه رمان عالی رو شروع کنه.
ایشون هیچ گونه فکری واسه رمان نداره فقط راحت روابط رو در نظر داره.
منم اصن رمان های رمان دونیو زیاد دوست ندارم فقط عروس استادو به قلم ترنم دوست داشتم ولی اینکه مسخرس یه طرف اینکه انقد لفطش میدن برا یه پارت یه طرف اینکه انقد پارتاش مسخره و چرته یه طرف به نظرم رمان های خانم هانیه وطن خواه و پگاه خیلی قشنگ تره
عجقم!
بله من هم با شما موفقم
بچهها نگید به رمان مزخرفه یا بده
به هر حال نویسنده داره تلاش میکنه هم برای نوشتنش هم برای پیشرفت قلمش…
منم نویسندم و درک میکنم یه نویسنده جقدر زحمت میکشه…
نظرتون مورد احترامه…
این رمان بد و مزخرف نیست فقط سطحش پایین و نیاز به ویرایش داره…
عزیزمنویسنده این رمان
چندین رمان دیگه هم به صورت انلاین داره
ولی هیچکدوم ارزش خوندن ندارن
قصد توهین ندارم ولی بهتره خیلی راحت رمانها رو تموم کنه . بعد راحت و با فکر باز یه رمان عالی رو شروع کنه.
ایشون هیچ گونه فکری واسه رمان نداره فقط راحت روابط رو در نظر داره
ما داریم نظرمون رو میدیم
اگه نظر های ما نادیده گرفته بشه نویسنده تمام رمان هاش چرت و پرت میشه تا آخر بعدشم نظرات ما به شما چه مربوط هست؟!
چه رمان مزخرفی😑
واقعا مزخرفه اونم چی تازه با نیم چه پارت خاک بر سرم اگه ادامش بدم! خب والا…