صورت مادرمو بوسیدم و گفتم دلم برات تنگ شده بود مامان خانوم با کلی زحمت مرخصی گرفتم امشب تا بیام با مامانم باشم
نگاهی به صورتم انداخت و گفت
_این چه رژیه که زدی؟
دختر خیلی پررنگه تو اون خونه زشته به خدا میگن این دختر حتما یه جوریه…
لبخند زدم و گفتم مامان جان باز شروع نکن توی اون خونه اینقدر همه باکلاسن که من به خودم نرسم میندازنم بیرون و بهم میگن دهاتی تو که نمیخوای از کار بیکار شم؟
مادر ساده ی من از ترس بیکار شدن دخترش سریع عقب نشینی کرد
_ بیا بشین بیا بشین امروز برای ناهار قرمه سبزی پخته بودم تودلم گفتم یکم برای دخترم نگه دارم شاید اونم بیاد قسمتت بوده مادر الان برات گرم می کنم
میل غذا نداشتم اما مادرم که اینطور با خوشحالی داشت حرف میزد چطور می تونستم بهش نه بگم ؟
مادرم برای گرم کردن غذا رفت
مانتومو در آوردم و شالمو روی گردنم انداختم وقتی مادرم با سینی غذا برگشت انگار که واقعا گرسنه شدم کامل بشقاب و خالی کردم
انقدر این غذا به من چسبید که حد نداشت
وقتی غذا تموم شد سرم و رو روی پای مادرم گذاشتم و دراز کشیدم
به عادت همیشه مادرم شروع کرد به نوازش کردن موهامو من سرخوش از این همه نزدیکی به مادرم فقط عشق می کردم
نمی خواستم به استاد به اون خونه و هیچ چیز دیگه ای فکر کنم
فقط میخواستم الان کنار مادرم خوشحال باشم
با مادرم حرف زدیم درد دل کردیم وقتی از اینکه کارم خوبه و درآمدش خوبه و شنید خیلی خوشحال شد بیچاره اینقدر توی این مدت عذاب کشیده بود بیپولی کشیده بود که پر از استرس و نگرانی بود
با صدای زنگ گوشیم سرم و پای مادرم بلند کردم ساعت یک نصفه شب بود نگاهی به شماره انداختم استاد بود به مادرم گفتم استاده حتماداروهای خانمش و پیدا نکرده
مادرم از جاش بلند شد و به سمت آشپزخانه رفت و منم تماس وصل کردم
_چرا هنوز بیداری؟
آب دهنم و پایین فرستادم و گفتم با مادرم داشتیم حرف میزدیم برای همین بیدارم
_ بگیر بخواب صبح نباید خواب بمونی وقتی میام دنبالت باید آماده باشی..
آهسته چشم گفتم سکوت کرد نمی خواست قطع کنه پس من پرسیدم خانم حالش خوبه؟
_ آره خوبه خوابیده خونه غرق سکوته واقعا ادم عصبی میشه اینهمه سکوت
استاد دلش میخواست با یکی حرف بزنه چون توی خونه همیشه سکوت بود و هیچ کسی نبود تا باهاش هم صحبت بشه
وارد اتاق شدم و کنار دیوار نشستم و گفتم
_شما چرا نخوابیدی ؟
نفسی کشید و گفت
_خوابم نمیبره فکرمم مشغوله
به خودم جرات دادم و گفتم
اگه نگین فضولم می تونم بپرسم که فکرتون درگیره چیه؟
کمی مکث کرد و گفت
_فکرم درگیر زندگیه درگیر گیتیه…
این آدم با همه ی غرور و خودخواهی که داشت با همه زور گویاشو عصبانیت هاش یه ادم تنها بود که نیاز داشت به دوست
به کسی که همراهش باشه باهاش حرف بزنه خسته بود از تنهایی و من این خستگی رو از نگاهش و رفتارش میخوندم
آهسته زمزمه هیچ کسی از اینده خبری نداره بهتره بهش فکر نکرد
شما الان به استاد خیلی مطرح هستی استادی که همه ی دانشجوهاش براش سر و دست می شکنن خبر دارین چند تا از دخترای کلاس عاشق شمان؟
خندید صدای خنده اش و شنیدم این آدم خیلی کم می خندید
صدای خنده اش که قطع شد گفت
_هیچکدومشون انا خبر ندارن هامون فاخر استاد خوشتیپ دانشگاه توی خونش روی تختخواب چقدر عصبی وحشی میشه وگرنه هیچ کسی عاشق من نمیشه…
بدون خجالت گفتم باور کنین بازم عاشق تون میشن چون روی تخت خوابم یه جور دیگه خواستنی میشین
این حرف و زدم و سریع لب گزیدم و با اون یکی دستم روی سرم کوبیدم خاک بر سرت ساغر چی گفتی الان
استاد با خودش چی فکر میکنه!
کمی سکوت کرد و گفت
_روی تخت چطور خواستنی میشم؟
دیگه نمی تونستم حرف بزنم لال شده بودم اما استاد ول کن نبود
_ ساغر با تام روی تخت خواب چطوری میشم؟
چند نفس عمیق پشت سر هم کشیدم و گفتم
خب روی تخت خوابم درسته عصبی هستید و زور میگین و خشنین اما این عصبانیت و زورگویی بهتون میاد در عین حال بعد اینکه ارضا میشین مهربون میشین برای چند دقیقه…
_ نظر تو چیه؟
میگی همه دخترای دانشگاه عاشقمن تو چی؟
تا حالا به این فکر کردی که عاشقم بشی؟
لبمو با زبونم تر کردم و گفتم
من انقدر مشکلات و بدبختی داشتم که هیچ وقت به عشق عاشقی فکر نکردم
اما دست بردار نبود که ادامه داد
_الان که مشکلات و بدبختی نداری تنها مشکلت منم که توی زندگیتم الان چی الان عاشقم میشی؟
فکر می کنی توان مثل بقیه عاشقم میشی؟
قلبم داشت از جا کنده میشد نمیدونستم چی باید بگم واقعیتش این بود که میدونستم اگه یه مدت دیگه پیش استاد باشم قطعاً بهش دلبسته میشم اما نمیدونستم اینو باید بگم یا نه میترسیدم عصبانی بشه پس گفتم
من عاشق شدن بلد نیستم معامله و قرارداد و ترجیح میدم
استاد نگار فکر نمی کرداین جواب بدم رو بهم گفت
_ همین خوبه اگه میگفتی قرار عاشقم بشی خیلی زود از زندگیم حذف میشدی اما الان که قرارداد و معامله برات مهمه موندگاری ساغر
موندگاری تا وقتی که ازت سیر بشم و دلموبزنی
تا اون موقع تمام خرج و مخارج تو مادرت با منه
پس سعی کن حالا حالاها دل من و نبزنی تحقیق در مورد سکس در مورد رابطه
پیدا کن علایقم و علایق یه مرد و…
یه مرد مغرور و زورگو عصبی و خشن مثل من چطور رابطه هایی رو به نظرت دوست داره؟
اینا رو پیدا کن توی رابطه هامون انجامشون بده تا ماندگارتر بشی
چشم گفتم و استاد بالاخره گفت زیاد حرف زدیم دیگه برو بخواب صبح میام دنبالت که برگردی خونه اینجا جات خالی بود امشب دیگه حسابی باید بهم سرویس میدادی چون واقعا دلم میخوادت…
اینو گفت و تماس قطع کرد و من هاج و واج موندم این آدم انگار اصلاً سیرمونی نداشت هیچ چیزی سیرش نمی کرد
از من می خواست تحقیق کنم بخونم درباره سکس و رابطه می خواست چیزی یاد بگیرم تا بیشتر بهش حال بدم نفسم رو بیرون دادم و مادرم در اتاق باز کرد و وارد شد
_چی شده دخترم حرف زدنت طول کشید اتفاق افتاده؟
از جام بلند شدم و گفتم
نه مامان جای دارو رو پیدا نمیکرد یه ساعت دارم توضیح میدم کجا گذاشتم
وارد اتاق شد یه تخت دو نفره بزرگ توی این اتاق بود مادرم رو به من گفت _مادر دختری بخوابیم؟
چرا که نه از خدام بود خودم روی تخت انداختم و گفتم
من از خدامه مامان میخوام امشب از کنار مادرم بودن نهایت لذت ببرم
اما دروغ چرا فکر پیش استاد بود استاد واقعاً حالش خوب نبود خیلی داغون بود ناراحت بود و من میدونستم همه اینا به خاطر زنشه…
چون تمام شب و به استاد حال و روزش فکر کرده بودم صبح بی حال و کسل از خواب بلند شدم و آبی به صورتم زدم.
مادرم با دیدن چشمای من گفت
_که دیشب خوب نخوابیدی؟
سریع لبخندی زدم و گفتم چرا نخوابیدم!
فقط از خواب سیر نشدم دلم میخواد بازم بخوابم
مادرم بغلم کرد و گفت
_ خب بخواب عزیز دل مامان چرا نمیخوابی؟
نگاهی به ساعت انداختم و گفتم
استاد گفته قبل از اینکه بره دانشگاه من باید برم خونه موتظب زنش باشم که تنها نباشه
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 6
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
Ajab
هی ی زمانی ما اینجا روزایی داشتیم
الان پیدامون نشه متوجه نمیشن
اینم شد رسم رفاقت
سلام خوشبختم ولی رفیق هاتون بی وفا نیستن اسمتو میاوردن اقای محترم
اهای میزنم پس کله ات ها بالای هزار بار اسمت اومده الانم فعلا پاشو بیا زیر پارت ۱۵ صیغه
ارشام دوباره مفودالسرشدی
فاطمه به جای این همه غر خواهر یه سوال میپرسم جواب بده.
.
.
وای چی انقدر اذیت این شهاب بدبخت میکنی از همون اول با ابن بنده خدا لج بودی گناه داره بابا میلاد رو بگی یه چیزی پرو بود اعتماد به سقفش هم که هیچ ولی این بچه خوبیه کاری به کسی نداره (منو چه به طرفداری از پسر سفارش زنش رو به عمل اوردم منو نکش!)
داداشمه دوسش دارم واسه همینم سربه سرش میزارم {من بشخصه کسی که واسم عزیزه باهاش حرف میزنم ویه کوچولو اذیتش
میکنم }
بعدم اصلاداداش منو با میلی مقایسه نکن چون دیگه دوسش ندارم نمیدونم چی گفت ناراحتم حالابماند
شهاب چون باجنبه س باهاش شوخی میکنم{واقعاعین داداش نداشتمه }
داداش ادمینم همینطور
من اگه داداش واقعی هم داشتم همین اندازه ک داداش شهاب رواذیت میکنم اونارم اذیت میکردم
داداشیای مهربونم خیلی دوستون دارم وبراتون بهترینارومیخام
رفع ابهام شدالی جون
فاطی شوخی کردم ولی خب این توضیحاتتون قابل تحسین بود .میگم ما رو چی دوست نداری!؟؟
محض شوخی گفتم سو تفاهم نشه!
ریحون عشقم دلتنگت که شدم اونم زیاد
ککککککککککککککججججججججججججججججججججججججججججججججججججججااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دلت میاد یکاری کنی توسن 18سالو3ماهگی بدون عخش شم این اتیو که میبینی اصلانیس الی هم که نگم برات
شهابم که خون به دلم میکنه ادمینم ده برابرشهاب
میخوای منوبه کی بسپاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جداازاون شکست عشقی میخورمممم
دلت میاد شوخیه مگه بزاری بری نمونی
ادمین استیکراروبزارمن احساساتمونمیتونم بالب تاب بیان کنم
فاطی جونم میای بریم موتور سواری
هرجابری پایتم من
کی وکجا؟
اهههه فاطی بزار یه چیزی بگم که تا حالا بهت نگفتم
.
.
.
تو عشق منی و خیلی خوشحالم به ابجی فاطمه خوشگل و دلسوز دارم!
فاطی بیا عشق خودم شووووو باوررر کن هروز میبرمت بستی فروشی
به کیمی هم میگم جیگرکی به برتت
هههههههههههههههههیییییییییی
میگم یه سوال
کسی دلش تنگ نشده آِیا؟؟؟؟؟؟؟
کاش همیشه فردا روز ۲۵برام حذف بشه
دل من بیقرار چشمای بسته ای است که دگر هیچ وقت اورا نمیبینم
کاش باز بیای بگی من اومدم خانوادمون رو شاد کنی ولی هیچ وقت دیگر نمیایی و غمت روی دلم میماند
چقدرسخته ندیدنت غمگین ترین واژه زندگیم تو بودی رفیق بی معرفت 😔😭
کاش میتونستم واسه یک ساعت فردا رو پاک کنم و دیگه جلوی روم نیای کاش میشد یه دقیقه ببینمت 😔دنیا با من چه کردی اخه چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا لعنتی😭😭
آیلینم…جیرانم
😍😘❤️
سلام دخترا خوبین؟ من از زمان رمان استاد خلافکار پیاماتونو میخوندم وبیشترتونو میشناسم. اسمم فاطمست از آشنایی با هاتون خوشبختم
سلام خوشبختم فاطمه جان منم عسل هستم
خوشبختم عسل جان چند. سالته شما؟ البته اگه دوست داری بگو، دیگه بعد از استاد خلافکار پاتوقتون این رمانه؟
نه عزیزم من میخوام بکشونمشون زیر رمان خودم…
به امید خدا..
باشه هاناجان
سلام دخترا خوبین؟ من از زمان رمان استاد خلافکار پیاماتونو میخوندم وبیشتر تونو میشناسم. اسمم فاطمست وخوشبختم
عزیزای دل من…کسی هست اینجاکه دلش براریحون تنگگگ شده باشه؟؟؟!!!اگه نه عیب نداره من بجای همتون دلتنگتونم.گلی خوشگلای من…من یه مدته درگیرم برابرنامه ریزی وکارای مدرسه.هم بعداون ماجرابه یجورمیگرن گرفتارشدم که خدابه روزدشمنمم نیاره.داغونم میکنه.هم اینکه مهمون داریم.هم دارم آماده سفرمیشم برارفتن به دیارخاطره هاوعاشقانه هام.امروزم دیگه طاقت نیوردم اومدم یه سربزنموبرم.دلتنگتوووونم.فاطمه بلا.فاطی طلا.الی گلی.آتوس جانم.مارالی عشقولی.زهرای ماه پیشونیم دلتنگتم توآرای قندعسلم.هاناجانای من.یاسی جیگیر.نسی نفس.وهههممممه اونایی که اسنشون الان توذهنم نیست…میبوسمتون.مراقب دل پاکتون باشین.شماهامثل گلین…راستی عسل بانوی خوشگل…خانواده منم هم خیلی مذهبین هم سنتی.اماپدرومادرم هردوتحصیلات دارنوشاغلن.ومنوداداشمم همینطور.رفتن نرفتن به دانشگاه ودرسوخیلی چیزای دیگه به افکارآدمابستگی داره نه عقایدمذهبیشون گلم.بعضیام اصلا مذهبی نیستن اماخوب فکرشون متفاوته…..
انشالله تومراحل دیگه زندگی موفق باشی…
خوب خوب گل گلیای من فرزندان قشنگم.من فعلا ازحضورپرنقش نگارهمه چی تمام شمامرخص میشم تاااااشش روزدیگرکه ازدیارعاشقانه هام خدمتتون شرفیاب بشم.درروز30شهریورکه تولدریحونتونه.و22سالش تموووووم میشه.ای وای من پیرشدم رفتتتتتت.فعلاخوشگلام دلم نمیادبرمممم.امادیگه چشمم یاری نمیکنه.خدانگهدارتون.دوستون دارم
واییییییی سلام ریحانم چطوری تو امیدوارم که خوب باشی
اره من دلتنگت بودم ❣️
تفلدتم پیشاپیش مبااااااارک کیلی لی لی کیلی لی لی دس دس❤️❤️❤️😍😍😍😍😘😘😘😘💌💝
عهههه بسلامتی دیگه خانوم معلمم که شدی خیلی خوشحال شدم عزیییزم 😍
خوبی ریحان جاااانم من هم دلتنگت بوددد موفق باشی ریحون جونم
😘😘😘😘😘
سلام گلم تولدت رو پیش پیش بهت تبریک میگم انشالله همیشه شاد باشی
پدر و مادر منم تحصیل کرده هستن وشاغل هست مادرم معلم هست
ولـیخوب نمیدونم چرا نمیزارن یعنی میدونم….
سلامممممم!
چطوری ریحان بانو ؟!کم پیدایی
تولدت پیشاپیش مبارک😍
سلااااام.سلام.سلام خوشگلای من…
من آمده ام وای وای ، من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
ای دلبر من الهی صد ساله شوی
ای دلبر من الهی صد ساله شوی
در پهلوی ما نشسته همسایه شوی
همسایه شوی كه دست به ما سایه كنی
شاید كه نصیب من بیچاره شوی
من آمده ام وای وای، من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
عشق آمد و خیمه زد به صحرای دلم
عشق آمد و خیمه زد به صحرای دلم
زنجیر وفا فكنده در پای دلم
عشق اگر به فریاد دل ما نرسد
ای وای دلم وای دلم وای دلم
من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
بیا كه برویم از این ولایت من و تو
تو دست منو بگیر و من دامن تو
جایی برسیم كه هر دو بیمار شویم
تو از غم بی كسی و من از غم تو
من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
من آمده ام وای وای ، من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
ای دلبر من الهی صد ساله شوی
در پهلوی ما نشسته همسایه شوی
همسایه شوی كه دست به ما سایه كنی
شاید كه نصیب من بیچاره شوی
من آمده ام وای وای، من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
عشق آمد و خیمه زد به صحرای دلم
زنجیر وفا فكنده در پای دلم
عشق اگر به فریاد دل ما نرسد
ای وای دلم وای دلم وای دلم
من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
بیا كه برویم از این ولایت من و تو
تو دست منو بگیر و من دامن تو
جایی برسیم كه هر دو بیمار شویم
تو از غم بی كسی و من از غم تو
من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
خوش اومدی ریحانه جان..
صفا اروردی
گل و سمبول آوردی..
قربانت عزیز دل من خوبم گلم..
خودت خوبی؟
حال و احوالت خوبه؟
تولدت…
عه من نمیدونستم..
انشالله..
عزیزم که دلت همیشه شاد باشه و لبانم خندون آرزوهاتم برات خاطر بشن عزیز و با یاد آوردی خاطره های قشنگت روی لبت خنده وا بشه…
و به خواسته های که میخوای برسه گلم…
راستی یه چیزی بگم ریحانه..
هیچ وقت یاد نره..
اگه میدونی کسی رو دوست داری
و اونم دوست داره..
پس برا عشقت بجنگ تا بدستش بیاری…
هیچوقت عقب نکش..
روی این کره خاکی آدم فقط یک بار عشق واقعی تجربه میکنه..
پس توام نزار از دستت بره عزیزم…
چی شده اومدی این جا🤔
ادمین چند پارت ترمیم مونده ؟!
من فعلا درسام به صورت جدی شروع نشده میتونم ویرایشش کنم برات فقط چقدره ؟؟
تو تلگرارم بهم پیام بده بفرستم برات
باش
سسسسسسسسسسللللللللللاااااااااااااااااممممممممم
چطوووووووووووووووووووورررررررررررررییییییییییییینننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن ببببببرررررررروووببببچچچچچچچچچچچ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای شهاب جیگربگیری که انقدمنوحرص میدی
اتوس چیکارکنیم؟؟؟؟؟؟
دیشب جیگر گرفتیم خوردیم
خخخ منظورش جز جیگر بوده شهاب
مام دیشب جیگر کباب کردیم 😛😛😛
نوش جان داداش
منظورم جزجیگربودجزش جاافتادشکموووووو
یکم بیشتر بمونه قشنگ جا میوفته
من که درگیر درس مدرسه تو چه میکنی
فاطی از بیکاری بیا بجای من درسا بخون
قوربونت😂😉😅😁
هیچی بیکااااااااااااااارررررررررررر
باواین شهابم نازمیکنه نمیادبریم فرحزاد
خسته شدم
امروزم بازاررفتم ولی بازم خستم حوصلم سرمیره
نموخامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
من که گفتم بریم
منو و یاسین هستیم فقط.
هننننن؟؟؟؟؟؟؟
سرکاریه؟؟؟؟
دوربین مخفی؟
تینا؟ اینجا؟ جلل جالب
تینا و آرشام و با هم پیداشون شدن
تینالو سیلامممممم شطووووووووری کوجا بودی
دانشگاه که فعلا تعطیله
ایلین بفهمه داری شوهرشو از راه بدر می کنی
😂
وای وای بو های خوبی به مشامم نمیرسه😂
ایلین بفهمه که اول ما رو میکشه که امانت داری نکردیم بعدم تو 😅😂
آیلینم لارجه
من ادم قانعی هستم
یه دونه بسه
جون بابااااا😂
به به بهش میگم حتما وفادار بودی 😂
آیلین با من😂
تو اوکیو بده تا یکی از خواهر شوهرما بندازم به یه جونت 😌
آغااا ینی چی؟؟؟؟
این غیر عرف!
غیر شرع!
غیر قانونیه!
غیر اخلاقی!
ینی چی که شما دانشگاتون تعطیله ما کور شدیم از ساعت 8 تا 12 تو وات و شاد
اه☹️👣
فقط توی وات و شاد باشی کور میشی
اگه جای دیگه باشی کور نمی شی؟😂🤔
شهاب جون تو آره 😂😂😂
فقط وات و شاد کورم میکنن و حضور معلمان گرام 😌😂
خخخخ !
معلوم نیس شاید کور شد بستگی به مکان داره😂😜
فاطی ما از ۱۰ تا ۱۲ تو شادیم .
ای گفتی اقا شهاب
حقته فاطی 😂😂
خو چرووووو حقمه عسل☹️
گوناخ دالم خو
راسی اهل کوجایی تو عسل خانم
چون دوست دارم ناز من😍
شــــــــــــــــــــــــــیراز
دانشگاه رو با مدرسه نکن
خیلی فرق دارن
مقایسه*
شهاب سایه کو
سایه از بس تو این کرونایی خونه مونده بود
سیستماش قاطی کرده بود
رفت پیش یکی از دوستاش که اصفهانه.
دارم این چند روزه ارامش ذخیره می کنم برای وقتی که اومد
😂😂😂😂
شهاااب تا میتونی از این فرصت استفاده کن و آرامش ذخیره کن زنای دورت فعلا پراکنده شدن
از این ور آیلین نیس😭
از اون ور آبجیت و زنداداشت
از این ورم سایه
این ینی آرامش محض 😂
تنها کسی دختری هستی که درک میکنی
این ارامش محض رو
مبارک شوهرت باشی
هعی راسی شوهر
من ی شوهر داشتم انگار
ای بابا میلاد کوجایی
کاش یکی بود من از دست مامان بزرگم نجات میداد اعصاب برام نزاشته😂😂
این جوری نگو دلم اب میفته نمیتونم برم دانشگاه اقا شهاب
دلت اب نیفته مکان خیلی جالبی نیست
اومم😔هر چیزی بد و خوبی داره
پسر بد اقای شهاب
بیام بزنمت
بله😳؟
بزنی؟ ما از این چیزا نداریم.
شوخی کردم باهاتون حالا انگار من میتونم شما رو بزنم 😂😂اقا شهاب
بازم ببخش دیگه باهات شوخی نمیکنم اقا شهاب
وات ؟بزنیش؟؟؟؟؟؟؟؟!
نه شوخی کردم الی من دلم نمیاد هیچ کسیو بزنم
خخخ کوجاس مگه 😂
هعععی ساشا و خانومش پریماه!!!
یادشون بخیر!😔
اون زمانی که ستایش و یاسی زنای ادمین بودن!!!😅😅😅
😔😔😔
شیراز فردا میام اگه هستی بمون
دلم عجییییب واسه روزای قدیم تنگگگگگ شده!
اونقدر قدیم ینی زمان استاد سجاد و مرصاد و سورن و یاس و آرام و رزیتا و …
هههععععععی روزگار!
☹☹☹
😔😔😔
آب ، آب را غرق نمی کند!
باد،باد را ویران نمی سازد!
خاک،خاک را مدفون نمیکند!
آتش،آتش را نمیسوزاند!
اما…
“آدمی”،”آدم” را….!!!
.
.
.
آیلینی ❤
تو آیلین خودمونی؟؟؟
ایلین خودمون فعلا نمیاد دیگه هانا
عه!… خب این آیلین کیست؟؟ 🤔
آتوس میباشد
اتوسا😐😂😂 اسمش رو به یاد آیلین عوض کرده
وااای خدایا از دست آتوسا… آخر از دست من کتک میخوره…
شهاااااب اگه هستی ی چیزی بگو!
ععععه باز ساعتو حال کردین؟؟؟
۳:۳۳
فک کنم داشته بهم فک میکرده!!😅