رمان صیغه استاد پارت 14 - رمان دونی

رمان صیغه استاد پارت 14

 

صورت مادرمو بوسیدم و گفتم دلم برات تنگ شده بود مامان خانوم با کلی زحمت مرخصی گرفتم امشب تا بیام با مامانم باشم
نگاهی به صورتم انداخت و گفت

_این چه رژیه که زدی؟
دختر خیلی پررنگه تو اون خونه زشته به خدا میگن این دختر حتما یه جوریه…

لبخند زدم و گفتم مامان جان باز شروع نکن توی اون خونه اینقدر همه باکلاسن که من به خودم نرسم میندازنم بیرون و بهم میگن دهاتی تو که نمیخوای از کار بیکار شم؟

مادر ساده ی من از ترس بیکار شدن دخترش سریع عقب نشینی کرد

_ بیا بشین بیا بشین امروز برای ناهار قرمه سبزی پخته بودم تودلم گفتم یکم برای دخترم نگه دارم شاید اونم بیاد قسمتت بوده مادر الان برات گرم می کنم

میل غذا نداشتم اما مادرم که اینطور با خوشحالی داشت حرف میزد چطور می تونستم بهش نه بگم ؟

مادرم برای گرم کردن غذا رفت

مانتومو در آوردم و شالمو روی گردنم انداختم وقتی مادرم با سینی غذا برگشت انگار که واقعا گرسنه شدم کامل بشقاب و خالی کردم
انقدر این غذا به من چسبید که حد نداشت

وقتی غذا تموم شد سرم و رو روی پای مادرم گذاشتم و دراز کشیدم
به عادت همیشه مادرم شروع کرد به نوازش کردن موهامو من سرخوش از این همه نزدیکی به مادرم فقط عشق می کردم

نمی خواستم به استاد به اون خونه و هیچ چیز دیگه ای فکر کنم
فقط میخواستم الان کنار مادرم خوشحال باشم

با مادرم حرف زدیم درد دل کردیم وقتی از اینکه کارم خوبه و درآمدش خوبه و شنید خیلی خوشحال شد بیچاره اینقدر توی این مدت عذاب کشیده بود بی‌پولی کشیده بود که پر از استرس و نگرانی بود

با صدای زنگ گوشیم سرم و پای مادرم بلند کردم ساعت یک نصفه شب بود نگاهی به شماره انداختم استاد بود به مادرم گفتم استاده حتماداروهای خانمش و پیدا نکرده
مادرم از جاش بلند شد و به سمت آشپزخانه رفت و منم تماس وصل کردم

_چرا هنوز بیداری؟
آب دهنم و پایین فرستادم و گفتم با مادرم داشتیم حرف میزدیم برای همین بیدارم

_ بگیر بخواب صبح نباید خواب بمونی وقتی میام دنبالت باید آماده باشی..

آهسته چشم گفتم سکوت کرد نمی خواست قطع کنه پس من پرسیدم خانم حالش خوبه؟

_ آره خوبه خوابیده خونه غرق سکوته واقعا ادم عصبی میشه اینهمه سکوت

استاد دلش میخواست با یکی حرف بزنه چون توی خونه همیشه سکوت بود و هیچ کسی نبود تا باهاش هم صحبت بشه
وارد اتاق شدم و کنار دیوار نشستم و گفتم
_شما چرا نخوابیدی ؟
نفسی کشید و گفت

_خوابم نمیبره فکرمم مشغوله

به خودم جرات دادم و گفتم
اگه نگین فضولم می تونم بپرسم که فکرتون درگیره چیه؟
کمی مکث کرد و گفت

_فکرم درگیر زندگیه درگیر گیتیه…
این آدم با همه ی غرور و خودخواهی که داشت با همه زور گویاشو عصبانیت هاش یه ادم تنها بود که نیاز داشت به دوست
به کسی که همراهش باشه باهاش حرف بزنه خسته بود از تنهایی و من این خستگی رو از نگاهش و رفتارش میخوندم

آهسته زمزمه هیچ کسی از اینده خبری نداره بهتره بهش فکر نکرد

شما الان به استاد خیلی مطرح هستی استادی که همه ی دانشجوهاش براش سر و دست می شکنن خبر دارین چند تا از دخترای کلاس عاشق شمان؟

خندید صدای خنده اش و شنیدم این آدم خیلی کم می خندید
صدای خنده اش که قطع شد گفت

_هیچکدومشون انا خبر ندارن هامون فاخر استاد خوشتیپ دانشگاه توی خونش روی تخت‌خواب چقدر عصبی وحشی میشه وگرنه هیچ کسی عاشق من نمیشه…

بدون خجالت گفتم باور کنین بازم عاشق تون میشن چون روی تخت خوابم یه جور دیگه خواستنی میشین

این حرف و زدم و سریع لب گزیدم و با اون یکی دستم روی سرم کوبیدم خاک بر سرت ساغر چی گفتی الان
استاد با خودش چی فکر میکنه!

کمی سکوت کرد و گفت
_روی تخت چطور خواستنی میشم؟

دیگه نمی تونستم حرف بزنم لال شده بودم اما استاد ول کن نبود

_ ساغر با تام روی تخت خواب چطوری میشم؟
چند نفس عمیق پشت سر هم کشیدم و گفتم

خب روی تخت خوابم درسته عصبی هستید و زور میگین و خشنین اما این عصبانیت و زورگویی بهتون میاد در عین حال بعد اینکه ارضا میشین مهربون میشین برای چند دقیقه…

_ نظر تو چیه؟
میگی همه دخترای دانشگاه عاشقمن تو چی؟
تا حالا به این فکر کردی که عاشقم بشی؟
لبمو با زبونم تر کردم و گفتم
من انقدر مشکلات و بدبختی داشتم که هیچ وقت به عشق عاشقی فکر نکردم

اما دست بردار نبود که ادامه داد

_الان که مشکلات و بدبختی نداری تنها مشکلت منم که توی زندگیتم الان چی الان عاشقم میشی؟
فکر می کنی توان مثل بقیه عاشقم میشی؟

قلبم داشت از جا کنده میشد نمیدونستم چی باید بگم واقعیتش این بود که میدونستم اگه یه مدت دیگه پیش استاد باشم قطعاً بهش دلبسته میشم اما نمیدونستم اینو باید بگم یا نه میترسیدم عصبانی بشه پس گفتم

من عاشق شدن بلد نیستم معامله و قرارداد و ترجیح میدم

استاد نگار فکر نمی کرداین جواب بدم رو بهم گفت
_ همین خوبه اگه میگفتی قرار عاشقم بشی خیلی زود از زندگیم حذف می‌شدی اما الان که قرارداد و معامله برات مهمه موندگاری ساغر
موندگاری تا وقتی که ازت سیر بشم و دلموبزنی
تا اون موقع تمام خرج و مخارج تو مادرت با منه
پس سعی کن حالا حالاها دل من و نبزنی تحقیق در مورد سکس در مورد رابطه
پیدا کن علایقم و علایق یه مرد و…
یه مرد مغرور و زورگو عصبی و خشن مثل من چطور رابطه هایی رو به نظرت دوست داره؟
اینا رو پیدا کن توی رابطه هامون انجامشون بده تا ماندگارتر بشی

چشم گفتم و استاد بالاخره گفت زیاد حرف زدیم دیگه برو بخواب صبح میام دنبالت که برگردی خونه اینجا جات خالی بود امشب دیگه حسابی باید بهم سرویس میدادی چون واقعا دلم میخوادت…

اینو گفت و تماس قطع کرد و من هاج و واج موندم این آدم انگار اصلاً سیرمونی نداشت هیچ چیزی سیرش نمی کرد

از من می خواست تحقیق کنم بخونم درباره سکس و رابطه می خواست چیزی یاد بگیرم تا بیشتر بهش حال بدم نفسم رو بیرون دادم و مادرم در اتاق باز کرد و وارد شد
_چی شده دخترم حرف زدنت طول کشید اتفاق افتاده؟

از جام بلند شدم و گفتم

نه مامان جای دارو رو پیدا نمیکرد یه ساعت دارم توضیح میدم کجا گذاشتم

وارد اتاق شد یه تخت دو نفره بزرگ توی این اتاق بود مادرم رو به من گفت _مادر دختری بخوابیم؟

چرا که نه از خدام بود خودم روی تخت انداختم و گفتم
من از خدامه مامان میخوام امشب از کنار مادرم بودن نهایت لذت ببرم
اما دروغ چرا فکر پیش استاد بود استاد واقعاً حالش خوب نبود خیلی داغون بود ناراحت بود و من میدونستم همه اینا به خاطر زنشه…

چون تمام شب و به استاد حال و روزش فکر کرده بودم صبح بی حال و کسل از خواب بلند شدم و آبی به صورتم زدم.

مادرم با دیدن چشمای من گفت
_که دیشب خوب نخوابیدی؟

سریع لبخندی زدم و گفتم چرا نخوابیدم!
فقط از خواب سیر نشدم دلم میخواد بازم بخوابم
مادرم بغلم کرد و گفت
_ خب بخواب عزیز دل مامان چرا نمیخوابی؟
نگاهی به ساعت انداختم و گفتم
استاد گفته قبل از اینکه بره دانشگاه من باید برم خونه موتظب زنش باشم که تنها نباشه

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کابوک

    خلاصه رمان :     کابوک داستان پر فراز و نشیبی از افرا یزدانی است که توی مترو کار می‌کنه و تنها دغدغه‌ش بدست آوردن عشق همسر سابقشه… ولی در اوج زرنگی، بازی می‌خوره، عکس‌هایی که اونو رسوا میکنه و خانواده ای که از او می‌گذرن ولی از آبروشون نه …! به این رمان امتیاز بدهید روی یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سعادت آباد

    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک میکنه و طی یکماه خبر ازدواجش به سوزان میرسه!و سوزان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سکوت تلخ pdf از الناز داد خواه

    خلاصه رمان :         نیکا دختری که تو یه شب سرد پاییزی دم در خونشون با بدترین صحنه عمرش مواجه میشه جسد خونین خواهرش رو مقابل خودش میبینه و زندگیش عوض میشه و تصمیم میگیره انتقام خواهرشو بگیره.این قصه قصه یه دختره دختری که وجودش پر از اتشه پر از اتش انتقام دختری که میخواد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار

  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی ژنتیک دانشگاه تهران رو می‌دزده تا مشکلش رو حل کنه…

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بید بی مجنون به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

    خلاصه رمان: سید آرمین راد بازیگر و مدل معروف فرانسوی بعد از دوسال دوری به همراه دوست عکاسش بیخبر از خانواده وارد ایران میشه و وارد جمع خانواده‌‌ش میشه که برای تحویل سال نو دور هم جمع شدن ….خانواده ای که خیلی‌هاشون امیدی با آینده روشن آرمین نداشتن و …آرمین برگشته تا زندگی و آینده شو اینجا بسازه

جهت دانلود کلیک کنید
رمان تاوان یک روز بارانی

  دانلود رمان تاوان یک روز بارانی خلاصه : جانان توسط جاوید اجیر میشه تا با اغواگری هاش طوفان رو خام خودش کنه و بکشتش اما همه چی زمانی شروع میشه که جانان عاشق مردونگی طوفان میشه و…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
453 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Ame
Ame
2 سال قبل

Ajab

Milad
Milad
4 سال قبل

هی ی زمانی ما اینجا روزایی داشتیم
الان پیدامون نشه متوجه نمیشن
اینم شد رسم رفاقت

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Milad

سلام خوشبختم ولی رفیق هاتون بی وفا نیستن اسمتو میاوردن اقای محترم

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Milad

اهای میزنم پس کله ات ها بالای هزار بار اسمت اومده الانم فعلا پاشو بیا زیر پارت ۱۵ صیغه

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

ارشام دوباره مفودالسرشدی

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل

فاطمه به جای این همه غر خواهر یه سوال میپرسم جواب بده.
.
.
وای چی انقدر اذیت این شهاب بدبخت میکنی از همون اول با ابن بنده خدا لج بودی گناه داره بابا میلاد رو بگی یه چیزی پرو بود اعتماد به سقفش هم که هیچ ولی این بچه خوبیه کاری به کسی نداره (منو چه به طرفداری از پسر سفارش زنش رو به عمل اوردم منو نکش!)

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Elnaz

داداشمه دوسش دارم واسه همینم سربه سرش میزارم {من بشخصه کسی که واسم عزیزه باهاش حرف میزنم ویه کوچولو اذیتش
میکنم }
بعدم اصلاداداش منو با میلی مقایسه نکن چون دیگه دوسش ندارم نمیدونم چی گفت ناراحتم حالابماند
شهاب چون باجنبه س باهاش شوخی میکنم{واقعاعین داداش نداشتمه }
داداش ادمینم همینطور
من اگه داداش واقعی هم داشتم همین اندازه ک داداش شهاب رواذیت میکنم اونارم اذیت میکردم
داداشیای مهربونم خیلی دوستون دارم وبراتون بهترینارومیخام
رفع ابهام شدالی جون

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

فاطی شوخی کردم ولی خب این توضیحاتتون قابل تحسین بود .میگم ما رو چی دوست نداری!؟؟

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Elnaz

محض شوخی گفتم سو تفاهم نشه!

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

ریحون عشقم دلتنگت که شدم اونم زیاد
ککککککککککککککججججججججججججججججججججججججججججججججججججججااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دلت میاد یکاری کنی توسن 18سالو3ماهگی بدون عخش شم این اتیو که میبینی اصلانیس الی هم که نگم برات
شهابم که خون به دلم میکنه ادمینم ده برابرشهاب
میخوای منوبه کی بسپاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جداازاون شکست عشقی میخورمممم
دلت میاد شوخیه مگه بزاری بری نمونی
ادمین استیکراروبزارمن احساساتمونمیتونم بالب تاب بیان کنم

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

فاطی جونم میای بریم موتور سواری

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  HHAsal

هرجابری پایتم من
کی وکجا؟

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

اهههه فاطی بزار یه چیزی بگم که تا حالا بهت نگفتم
.
.
.
تو عشق منی و خیلی خوشحالم به ابجی فاطمه خوشگل و دلسوز دارم!

maral
maral
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

فاطی بیا عشق خودم شووووو باوررر کن هروز میبرمت بستی فروشی
به کیمی هم میگم جیگرکی به برتت

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

هههههههههههههههههیییییییییی
میگم یه سوال
کسی دلش تنگ نشده آِیا؟؟؟؟؟؟؟

HHAsal
4 سال قبل

کاش همیشه فردا روز ۲۵برام حذف بشه
دل من بیقرار چشمای بسته ای است که دگر هیچ وقت اورا نمیبینم
کاش باز بیای بگی من اومدم خانوادمون رو شاد کنی ولی هیچ وقت دیگر نمیایی و غمت روی دلم میماند
چقدرسخته ندیدنت غمگین ترین واژه زندگیم تو بودی رفیق بی معرفت 😔😭
کاش میتونستم واسه یک ساعت فردا رو پاک کنم و دیگه جلوی روم نیای کاش میشد یه دقیقه ببینمت 😔دنیا با من چه کردی اخه چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا لعنتی😭😭

ریحان
ریحان
4 سال قبل

آیلینم…جیرانم

😍😘❤️

fatemey
fatemey
4 سال قبل
پاسخ به  ریحان

سلام دخترا خوبین؟ من از زمان رمان استاد خلافکار پیاماتونو میخوندم وبیشترتونو میشناسم. اسمم فاطمست از آشنایی با هاتون خوشبختم

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  fatemey

سلام خوشبختم فاطمه جان منم عسل هستم

fatemey
fatemey
4 سال قبل
پاسخ به  HHAsal

خوشبختم عسل جان چند. سالته شما؟ البته اگه دوست داری بگو، دیگه بعد از استاد خلافکار پاتوقتون این رمانه؟

Hana
Hana
4 سال قبل
پاسخ به  fatemey

نه عزیزم من میخوام بکشونمشون زیر رمان خودم…
به امید خدا..

fatemey
fatemey
4 سال قبل
پاسخ به  Hana

باشه هاناجان

fatemey
fatemey
4 سال قبل
پاسخ به  ریحان

سلام دخترا خوبین؟ من از زمان رمان استاد خلافکار پیاماتونو میخوندم وبیشتر تونو میشناسم. اسمم فاطمست وخوشبختم

ریحان
ریحان
4 سال قبل

عزیزای دل من…کسی هست اینجاکه دلش براریحون تنگگگ شده باشه؟؟؟!!!اگه نه عیب نداره من بجای همتون دلتنگتونم.گلی خوشگلای من…من یه مدته درگیرم برابرنامه ریزی وکارای مدرسه.هم بعداون ماجرابه یجورمیگرن گرفتارشدم که خدابه روزدشمنمم نیاره.داغونم میکنه.هم اینکه مهمون داریم.هم دارم آماده سفرمیشم برارفتن به دیارخاطره هاوعاشقانه هام.امروزم دیگه طاقت نیوردم اومدم یه سربزنموبرم.دلتنگتوووونم.فاطمه بلا.فاطی طلا.الی گلی.آتوس جانم.مارالی عشقولی.زهرای ماه پیشونیم دلتنگتم توآرای قندعسلم.هاناجانای من.یاسی جیگیر.نسی نفس.وهههممممه اونایی که اسنشون الان توذهنم نیست…میبوسمتون.مراقب دل پاکتون باشین.شماهامثل گلین…راستی عسل بانوی خوشگل…خانواده منم هم خیلی مذهبین هم سنتی.اماپدرومادرم هردوتحصیلات دارنوشاغلن.ومنوداداشمم همینطور.رفتن نرفتن به دانشگاه ودرسوخیلی چیزای دیگه به افکارآدمابستگی داره نه عقایدمذهبیشون گلم.بعضیام اصلا مذهبی نیستن اماخوب فکرشون متفاوته…..
انشالله تومراحل دیگه زندگی موفق باشی…
خوب خوب گل گلیای من فرزندان قشنگم.من فعلا ازحضورپرنقش نگارهمه چی تمام شمامرخص میشم تاااااشش روزدیگرکه ازدیارعاشقانه هام خدمتتون شرفیاب بشم.درروز30شهریورکه تولدریحونتونه.و22سالش تموووووم میشه.ای وای من پیرشدم رفتتتتتت.فعلاخوشگلام دلم نمیادبرمممم.امادیگه چشمم یاری نمیکنه.خدانگهدارتون.دوستون دارم

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  ریحان

واییییییی سلام ریحانم چطوری تو امیدوارم که خوب باشی
اره من دلتنگت بودم ❣️
تفلدتم پیشاپیش مبااااااارک کیلی لی لی کیلی لی لی دس دس❤️❤️❤️😍😍😍😍😘😘😘😘💌💝

عهههه بسلامتی دیگه خانوم معلمم که شدی خیلی خوشحال شدم عزیییزم 😍

maral
maral
4 سال قبل
پاسخ به  ریحان

خوبی ریحان جاااانم من هم دلتنگت بوددد موفق باشی ریحون جونم
😘😘😘😘😘

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  ریحان

سلام گلم تولدت رو پیش پیش بهت تبریک میگم انشالله همیشه شاد باشی
پدر و مادر منم تحصیل کرده هستن وشاغل هست مادرم معلم هست
ولـیخوب نمیدونم چرا نمیزارن یعنی میدونم….

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  ریحان

سلامممممم!
چطوری ریحان بانو ؟!کم پیدایی
تولدت پیشاپیش مبارک😍

ریحان
ریحان
4 سال قبل

سلااااام.سلام.سلام خوشگلای من…
من آمده ام وای وای ، من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
ای دلبر من الهی صد ساله شوی
ای دلبر من الهی صد ساله شوی
در پهلوی ما نشسته همسایه شوی
همسایه شوی كه دست به ما سایه كنی
شاید كه نصیب من بیچاره شوی
من آمده ام وای وای، من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
عشق آمد و خیمه زد به صحرای دلم
عشق آمد و خیمه زد به صحرای دلم
زنجیر وفا فكنده در پای دلم
عشق اگر به فریاد دل ما نرسد
ای وای دلم وای دلم وای دلم
من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
بیا كه برویم از این ولایت من و تو
تو دست منو بگیر و من دامن تو
جایی برسیم كه هر دو بیمار شویم
تو از غم بی كسی و من از غم تو
من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
من آمده ام وای وای ، من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
ای دلبر من الهی صد ساله شوی
در پهلوی ما نشسته همسایه شوی
همسایه شوی كه دست به ما سایه كنی
شاید كه نصیب من بیچاره شوی
من آمده ام وای وای، من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
عشق آمد و خیمه زد به صحرای دلم
زنجیر وفا فكنده در پای دلم
عشق اگر به فریاد دل ما نرسد
ای وای دلم وای دلم وای دلم
من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام
بیا كه برویم از این ولایت من و تو
تو دست منو بگیر و من دامن تو
جایی برسیم كه هر دو بیمار شویم
تو از غم بی كسی و من از غم تو
من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فریاد كند
من آمده ام كه ناز بنیاد كند
من آمده ام

Hana
Hana
4 سال قبل
پاسخ به  ریحان

خوش اومدی ریحانه جان..
صفا اروردی
گل و سمبول آوردی..
قربانت عزیز دل من خوبم گلم..
خودت خوبی؟
حال و احوالت خوبه؟
تولدت…
عه من نمیدونستم..
انشالله..
عزیزم که دلت همیشه شاد باشه و لبانم خندون آرزوهاتم برات خاطر بشن عزیز و با یاد آوردی خاطره های قشنگت روی لبت خنده وا بشه…
و به خواسته های که میخوای برسه گلم…
راستی یه چیزی بگم ریحانه..
هیچ وقت یاد نره..
اگه میدونی کسی رو دوست داری
و اونم دوست داره..
پس برا عشقت بجنگ تا بدستش بیاری…
هیچوقت عقب نکش..
روی این کره خاکی آدم فقط یک بار عشق واقعی تجربه میکنه..
پس توام نزار از دستت بره عزیزم…

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Hana

چی شده اومدی این جا🤔

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل

ادمین چند پارت ترمیم مونده ؟!
من فعلا درسام به صورت جدی شروع نشده میتونم ویرایشش کنم برات فقط چقدره ؟؟

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  admin

باش

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

سسسسسسسسسسللللللللللاااااااااااااااااممممممممم
چطوووووووووووووووووووورررررررررررررییییییییییییینننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن ببببببرررررررروووببببچچچچچچچچچچچ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای شهاب جیگربگیری که انقدمنوحرص میدی
اتوس چیکارکنیم؟؟؟؟؟؟

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

دیشب جیگر گرفتیم خوردیم

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

خخخ منظورش جز جیگر بوده شهاب
مام دیشب جیگر کباب کردیم 😛😛😛

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

نوش جان داداش

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

منظورم جزجیگربودجزش جاافتادشکموووووو

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

یکم بیشتر بمونه قشنگ جا میوفته

maral
maral
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

من که درگیر درس مدرسه تو چه میکنی
فاطی از بیکاری بیا بجای من درسا بخون
قوربونت😂😉😅😁

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  maral

هیچی بیکااااااااااااااارررررررررررر
باواین شهابم نازمیکنه نمیادبریم فرحزاد
خسته شدم
امروزم بازاررفتم ولی بازم خستم حوصلم سرمیره
نموخامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

من که گفتم بریم
منو و یاسین هستیم فقط.

Fatemeh🧡
Fatemeh🧡
4 سال قبل

هننننن‌؟؟؟؟؟؟؟
سرکاریه؟؟؟؟
دوربین مخفی؟
تینا؟ اینجا؟ جلل جالب
تینا و آرشام و با هم پیداشون شدن
تینالو سیلامممممم شطووووووووری کوجا بودی

Shahab
Shahab
4 سال قبل

دانشگاه که فعلا تعطیله
ایلین بفهمه داری شوهرشو از راه بدر می کنی
😂

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

وای وای بو های خوبی به مشامم نمیرسه😂
ایلین بفهمه که اول ما رو میکشه که امانت داری نکردیم بعدم تو 😅😂

Fatemeh🧡
Fatemeh🧡
4 سال قبل
پاسخ به  Elnaz

آیلینم لارجه

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  Elnaz

من ادم قانعی هستم
یه دونه بسه

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

جون بابااااا😂

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

به به بهش میگم حتما وفادار بودی 😂

Fatemeh🧡
Fatemeh🧡
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

آیلین با من😂
تو اوکیو بده تا یکی از خواهر شوهرما بندازم به یه جونت 😌
آغااا ینی چی؟؟؟؟
این غیر عرف!
غیر شرع!
غیر قانونیه!
غیر اخلاقی!
ینی چی که شما دانشگاتون تعطیله ما کور شدیم از ساعت 8 تا 12 تو وات و شاد
اه☹️👣

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh🧡

فقط توی وات و شاد باشی کور میشی
اگه جای دیگه باشی کور نمی شی؟😂🤔

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

شهاب جون تو آره 😂😂😂
فقط وات و شاد کورم میکنن و حضور معلمان گرام 😌😂

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

خخخخ !
معلوم نیس شاید کور شد بستگی به مکان داره😂😜
فاطی ما از ۱۰ تا ۱۲ تو شادیم .

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

ای گفتی اقا شهاب

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh🧡

حقته فاطی 😂😂

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  HHAsal

خو چرووووو حقمه عسل☹️
گوناخ دالم خو
راسی اهل کوجایی تو عسل خانم

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

چون دوست دارم ناز من😍
شــــــــــــــــــــــــــیراز

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh🧡

دانشگاه رو با مدرسه نکن
خیلی فرق دارن

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

مقایسه*

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

شهاب سایه کو

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

سایه از بس تو این کرونایی خونه مونده بود
سیستماش قاطی کرده بود
رفت پیش یکی از دوستاش که اصفهانه.
دارم این چند روزه ارامش ذخیره می کنم برای وقتی که اومد

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

😂😂😂😂
شهاااب تا میتونی از این فرصت استفاده کن و آرامش ذخیره کن زنای دورت فعلا پراکنده شدن
از این ور آیلین نیس😭
از اون ور آبجیت و زنداداشت
از این ورم سایه
این ینی آرامش محض 😂

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

تنها کسی دختری هستی که درک میکنی
این ارامش محض رو
مبارک شوهرت باشی

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

هعی راسی شوهر
من ی شوهر داشتم انگار
ای بابا میلاد کوجایی

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

کاش یکی بود من از دست مامان بزرگم نجات میداد اعصاب برام نزاشته😂😂

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

این جوری نگو دلم اب میفته نمیتونم برم دانشگاه اقا شهاب

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  HHAsal

دلت اب نیفته مکان خیلی جالبی نیست

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

اومم😔هر چیزی بد و خوبی داره
پسر بد اقای شهاب
بیام بزنمت

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  HHAsal

بله😳؟
بزنی؟ ما از این چیزا نداریم.

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

شوخی کردم باهاتون حالا انگار من میتونم شما رو بزنم 😂😂اقا شهاب

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

بازم ببخش دیگه باهات شوخی نمیکنم اقا شهاب

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  HHAsal

وات ؟بزنیش؟؟؟؟؟؟؟؟!

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Elnaz

نه شوخی کردم الی من دلم نمیاد هیچ کسیو بزنم

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

خخخ کوجاس مگه 😂

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

هعععی ساشا و خانومش پریماه!!!
یادشون بخیر!😔

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

اون زمانی که ستایش و یاسی زنای ادمین بودن!!!😅😅😅
😔😔😔

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

شیراز فردا میام اگه هستی بمون

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

دلم عجییییب واسه روزای قدیم تنگگگگگ شده!
اونقدر قدیم ینی زمان استاد سجاد و مرصاد و سورن و یاس و آرام و رزیتا و …
هههععععععی روزگار!
☹☹☹
😔😔😔

Atusa_ayliinnn
Atusa_ayliinnn
4 سال قبل

آب ، آب را غرق نمی کند!
باد،باد را ویران نمی سازد!
خاک،خاک را مدفون نمی‌کند!
آتش،آتش را نمیسوزاند!
اما…
“آدمی”،”آدم” را….!!!
.
‌.
.
آیلینی ❤

Hana
Hana
4 سال قبل
پاسخ به  Atusa_ayliinnn

تو آیلین خودمونی؟؟؟

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Hana

ایلین خودمون فعلا نمیاد دیگه هانا

Hana
Hana
4 سال قبل
پاسخ به  Elnaz

عه!… خب این آیلین کیست؟؟ 🤔

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Hana

آتوس میباشد

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Hana

اتوسا😐😂😂 اسمش رو به یاد آیلین عوض کرده

Hana
Hana
4 سال قبل
پاسخ به  Elnaz

وااای خدایا از دست آتوسا… آخر از دست من کتک میخوره…

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

شهاااااب اگه هستی ی چیزی بگو!

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

ععععه باز ساعتو حال کردین؟؟؟
۳:۳۳
فک کنم داشته بهم فک میکرده!!😅

دسته‌ها
453
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x