رمان صیغه استاد پارت 15 - رمان دونی

رمان صیغه استاد پارت 15

 

مادر مهربون من دستی روی موهام کشید
_ ثواب داره دخترم زن بیچاره افتاده گوشه خونه تو رو خدا حواست خیلی بهش باشه ها نذار غصه بخوره اون الان کوه درده!
پیشونی مادرم رو بوسیدم و گفتم

چشم مامان خانوم نگران نباش

با صدای زنگ گوشیم سراسیمه خودمو بهش رسوندم و تماس وصل کردم

_بیا پایین جلوی درم حتی فرصت نداده بود تا صبحانه بخورم هنوز ساعت ۷ صبح بود میدونستم استاد صبح کلاس نداره حداقل تا ظهر کلاس نداشت لباسامو پوشیدم کیفمو برداشتم از مادرم خداحافظی کردم بیرون خونه رفتم استاد توی ماشین منتظرم نشسته بود سریع کنارش نشستم و سلام دادم نگاهی به من انداخت و گفت

_ مگه من به تو نگفتم زود بخوابی؟

دستی به صورتم زدم و گفتم هر کاری کردم نتونستم بخوابم معذرت می خوام ماشین رو روشن کرد و راه افتاد

دستش روی رون پام گذاشته بود آهسته نوازش میکرد حس خوبی از این کارش نداشتم احساس می‌کردم که دادت پیش زمینه آماده میکنه تا وقتی به خونه رسیدیم دوباره از من رابطه بخواد و من اینو نمی خواستم.

این آدم سیرمونی نداشت و من تازه کار بودم و هنوز چم خم راه و بلد نبودم.

تا بخونه برسیم دست اینقدر بالاتر اومده بود که درست بین پام بشینه و زیپ شلوارم پایین بکشخ دستش داخل بره…
دستش بین پام بود و داشت باهاش بازی می کرد و من لبم و محکم گازگرفته بودم و چشمامو بسته بودم تا نکنه صدایی از من در بیاد !

می دیدم که استاد هر چند گاهی بهم نگاه میکنه ولبخند میزنه وقتی پشت چراغ قرمز ایستاد رو بهم گفت

_ پاهاتو باز کن این همه بهم فشار شون نده دستم راحت نیست

به ناچار پاهام و از هم فاصله دادم استاد با خیال راحت دوباره شروع کرد وقتی انگشتش و داخل میفرستاد دستگیره درو محکم چسبیدو دوباره عصبی گفت

_خودتو شل کن معلوم هست چیکار می کنی؟
شل کن …

نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم خودم وشل کنم

شیشه های ماشین دودی بود و برای همین استاد با خیال راحت داشت هر کاری که می خواست می کرد .

دوباره زمزمه کرد

_شلوارتو بکش پایین ساغر شلوارتو بکش پایین…
با چشمای گرد شده بهش نگاه کردم اما اون با عصبانیت بهم گفت

_ انشاالله رفتی خونه مادرت کرم شدی صدامو نمیشنوی؟
میگم شلوارتو بکش پایین‌‌.

با ترس و استرس شلوارم رو پایین کشیدم استاد نگاهی به من کرد و با

دستش محکم روی بین پام کوبید و گفت _حالا شد…

با خیال راحت تری انگشتش داخل فرستاد و من دوباره لبمو به دندون گرفتم آهسته زمزمه کردم

استاد خواهش می کنم توی ماشینیم
عصبانی با مشت روی فرمان کوبید و گفت

_ هزار بار بهت گفتم وقتی تنهایی منو استاد صدام نکن
من اسم دارم اسم منو صدا کن

ترسیده چشم گفتم اون دوباره ماشین رو به حرکت درآورد
تا به خونه برسیم هزار بار مردم و زنده شدم
اما بالاخره ماشین و توی حیاط پارک کردم و شلوارم رو بالا کشیدم و پیاده شدیم نفسم بند اومده بود اصلا از این آدم سر در نمی آوردم

گاهی آروم و تودار میشد که دلم براش میسوخت گاهی عصبی می شد که ازش می ترسیدم و گاهی اینقدر آدم و تحقیر می کرد که ازش متنفر می شدم…

سعی کردم ازش فاصله بگیرم و زودتر خودمو به داخل خونه برسونم اما با صداش میخکوب شدم و سر جام ایستادم
_ بیا طبقه بالا بعد از اینکه یه سر گیتی بزنم میام پیشت

دلم میخواست گریه کنم واقعا دلم میخواست گریه کنم وقتی این آدم با من مثل هرزه های خیابونی که تن فروشی میکنن برخورد می‌کرد اما چاره ای نداشتم توی سکوت به سمت خونه رفتم پله ها رو با دو بالا رفتم و خودمو به اتاقم رسوندم به در تکیه دادم و اشکی که از چشمام روی صورتم افتاده بود و پاک کردم نباید گریه میکردم این راهی بود که خودم انتخاب کرده بودم باید باهاش می ساختم .

نفس عمیق کشیدم مانتو و شالمو از تنم در آوردم نگاهی به صورت رنگ پریده خودم توی‌اینه انداختم آهسته زمزمه کردم
آروم باش قرار نیست اتفاق بیفته مثل درد دیشب مثل درد پریروز هیچ اتفاق جدیدی نیست و نباید به هم بریزیم به خودم دلداری میدادم مگه غیر از این کار داشتم؟

یعنی باید الان توی اتاقم منتظر می نشستم تا اون بیاد و کارش رو شروع کنه توی همین فکر و خیال بودم که در اتاق باز شد با دیدنش سریع چند قدم عقب رفتم اخماشو تو هم کشید و گفت

^این کارا چیه که می کنی الان داری برای من و قیافه میگیری از من فرار می کنی؟

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شاپرک تنها

    خلاصه رمان:             روشنا بعد از ده سال عاشقی روز عروسیش با آرمین بدون داماد به خونه پدری برمیگرده در اوج غم و ناراحتی متوجه غیبت خواهرش میشه و آه از نهادش بلند میشه. به هم خوردن عروسیش موجب میشه، رازهایی از گذشته برملا شه رازهایی که تاوانش را روشنا با تموم مظلومیت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلبر طناز من
دانلود رمان دلبر طناز من به صورت pdf کامل از anahita99

      خلاصه رمان دلبر طناز من :   به نام الهه عشق و زیبایی یک هویت یک اصل و نسب نمی دانم؟ ولی این را میدانم عشق این هارا نمی داند او افسار گسیخته است روزی به دل می اید و کل عقل را دربر میگیرد اما عشق بهتر است؟ یا دوست داشتن؟ تپش قلب یا آرام زدن

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان افسون سردار pdf از مهری هاشمی

خلاصه رمان :     خلاصه :افسون دختر تنها و خود ساخته ایِ که به خاطر کمک به دوستش سر قراری می‌ره که ربطی به اون نداره و با یه سوءتفاهم پاش به عمارت مردی به نام سردار حاتم که یه خلافکار بی رحم باز می‌شه و زندگیش به کل تغییر می‌کنه. مدام آزار و اذیت می‌شه و مجبوره به

جهت دانلود کلیک کنید
رمان قاصدک زمستان را خبر کرد

  دانلود رمان قاصدک زمستان را خبر کرد خلاصه : باران دختری سرخوش که بخاطر باج گیری و تصرف کلکسیون سکه پسرخاله اش برای مصاحبه از کار آفرین برترسال، مردی یخی و خودخواه به اسم شهاب الدین می ره و این تازه آغاز ماجراست. ازدواجشان با عشق و در نهایت با خیانت باران و نفرت شهاب به پایان می رسه،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شفق قطبی به صورت pdf کامل از محدثه نوری

    خلاصه رمان:   دختری ساده و خوش قلب،که فقط فکر درس و کنکورشه… آرومه و دختر خوب خانواده یه رفیق داره شررررر و شیطون که تحریکش میکنه که به کسی که نباید زنگ بزنه مثلا مخ بزنن ولی خب فکر اینو نمیکردن با زرنگ تر از خودشون طرف باشن حالا بماند که دخترمون تا به خودش میاد عاشق

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هتل ماهی
دانلود رمان هتل ماهی به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

    خلاصه رمان هتل ماهی :   فارا و فاطیما که پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن، تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن..  حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی نیست جز…………     به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
626 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Delvin
Delvin
3 سال قبل

بهت خیانت کرده یا چیشده که اینطوری شد؟!

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

ککککککککککککجججججججججججااااااااییییییییییییینننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
عسل
سایه
شهاب
ادمین
بچه هابیایین!!!!!!!!!!!!

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

ادمین خوابش میاد
پیش خودش داره میگه اینا چقدر زر میزنن

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  سایه

نه داداشم اینطورنیس

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

درگیری فکر زیاد
خوبی فاطی جونم
چه خبر

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  HHAsal

سلامتیت

ریحان
ریحان
4 سال قبل

بچه هاشانس که به چشم رنگیومشکی نیست.حالا من قسمت یشمی چشای باباموارث بردم.چون دقیقارنگشون دوتکه ست.بالاتوسی پایین یشمی.امادرکل یشمی به نظرمیرسن.چشمای منم درکل تونگاه اول قهوه ای یشمیین.اماتوجایی که سبزباشه واسم یالباس سبزبپوشم یشمی میشن.ایناچه فایده ای دارن وقتی دلت خوش نباش!دلم خون بخدا.خیلی خسته م.این همه سال صبروغصه وتحمل.فک میکردم محمدم بیادهمه چی درسته ومن حالم خوبه.امانمیدونمازدیروزچم شده.ازوقتی که بهش زنگ زدم.اولش خوب بود.اماالان حتی نمیدونم دستم چطورجون نوشتن داره.حتی دیگه نمیتونم گریه کنم.زهراگفتی بهت بگم چیشددیشب.وقتی زنگ زدقلبم توسینه م داشت پاره میشد.تصوری بودرددادم.بهش گفتم تماس معمولی بگیرگفت نه.دلم شورمیزدمامانم اینابفهمن.ازاونطرفم حال خودم خوش نبود.ازش خجالت میکشیدم زهرا 😭 😭 بعداین همه مدت انگارغریبه شده بود.بعداینهمه سال که تودست خودش بزرگ شدم 😭 😭 شال سرم کردم تماسووصل کردم بخیال اینکه تماسشوجواب نمیدم هیچ کاریم نکردم.نورگوشبموکم کروم که تاریک باشه مثلا منونبینه امابه محض ارتباط باعصبانیت جای سلام گفت اون چیه سرت کردی 😭😭 گفت توشایدیادت رفته زنمی امامن من 😭 محمدچقدعصبی بودتوعمرش حتی بلندم باهام حرف نزده بوداماحالا 😭 خسته م.انگارتواین سالاتویه حباب بودمواون حباب ترکیده.توخلاء شناورم انگا 😭 نه اینکه خوشحال نباشم ازبودنش ازاومدنش اماسردم انگارمنگم.یخم 😭 حس میکنم افسردگی بعدرفتنش اوندسراغم دوباره.حالم خوب نیست 😭 اونم فهمده که ریحون قبل نیستم.من اشک ریختمواون میسوختوقربون صدقه م میرفت.همونطورخوشگلوباجذبه بودامامثل قبل هیکلش مثل اون زمان باشگاه رفتنشم نبودلاغرشده .شقیقه هاش خاکستری شده.مثل من 😭 😭 گفت اگه دستم بهت برسه دیگه نمیزارم لیزبخوری.امامن مثل مجسمه بودم انگار.میگفت دیگه اون محمدصبوروآروم نیستم.خسته م اراین همه صبرکردنولج کردن تو.من.من.اون رفتو 😭 بهشم گفتم.تمایه کلام گفت تووایمیستادی کنارم اینطوری نمیشد.من مگه زورم به کجامیرسیدتواون سن.قدیه دنیاشکننده ودلشکسته بودم.گفت اسم هیچ زنی هرگزتوزندگیم رسمیت پیدانکردجزتو.شناسنامه مچاله شده تونشتشونشونم داد.گفت حاظرنشدی یبارگوش کنی.چهارسال مثل دیونه های احمق حرفاموتوپروفایل وات گفتمودلت تکونم نخورد.نخواستی بشنوی.بشنوی بابات پشیمون شد.یادش افتادشغل من خطرناکه.یادش نبود دخترش بابهترازمنم میتونست ازدواج کنه.گفت بابات میدونست تبریزهمه چی بهم خوردزدم همه چیرو……کردم 😭 باورم نمیشه بابام اینطوری کرده باشه.دیدمن چه زجری میکشم 😭 محمدگفت هرروزموردکردم که نکنه امروزبابات زنگ بزنه بگه وقتشه مدتوببخشی.وقتی ریحان راضی شدبه فلانی یعنی توروفراموش کرد😭😭
عین دیونه هام.دلم میخوادبمیرم.میگه تواگه منودوست داشتی یبارگوشم میکردی عاشقی پیش کش.ظرفیت اینطوری حرف زدنشوندارم زهرا.میترسم نتونم ازعهدش بربیام.میترسم حالم ازاین بدتربشه.همه دردام دوباره شروع شدن.قراره جمعه بیاد.تنها.بیادخونه خودشون.پشیمونم چرااینهمه سال یبارحداقل بامامان زهراحرف نزدم.چرامامانم چیزی نگفت.چندبارحاجی سیدومامان زهرااومدن توزمانی که من یااهوازبودم.یاخونه خالم ایناومن هبرنداشتمواون فک میکروازقصدمیرفتم 😭 😭 بعدشم کلااومدیم اهواز. داغونم زهرا.اونم داغونه.اونموقع قراربود27آبان عروسی کنیم.چون من عاشق پاییزوهوای آبانم.عاشق عدد27که تولداونه تواردیبهشت.همیشه میگفتم عروسیمون یااردیبهشت باشه یاآبان.الانم گفت اردیبهشت دیره آبان بساطمونوراه مبندازیم.نمیدونم چرااینارومیگه.زبونم قفل شده بود.من میترسم.دارم دق میکنم .بیحسم انگار.یطورعجیبیم😭 😭 کاش یکی بودبگه چیکارکنم.نمیدونم دوباره بیام سایت یانه.اماحتی جونم دردمیکنه.خیلی خسته م

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  ریحان

ریحان جونم غصه نخور
بالاخره یکی پیدا میشه مرحم دل بی تابت بشه

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  ریحان

قشنگ احساس قهوه ایشدن بم دس داد

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  ریحان

امیدت به خدا باشه
….
اگه جای من بودی چیکار می کردی خدا دل همه ادم ها رو ارام میکنه ریحان

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

اللللیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

داداش شهههههههههههاااااااااببببببببب
شهاااااااااب شششششششششهابببب
شهههههههههههههههااااااااااببببببب

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

فاطی تو این چن ماه شهاب یا اخرای شب هست یا ظهرها
باشگاه ها باز شده ،درگیر شده

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  سایه

یعنی دوستدارم باخاک یکسانش کنم

سایه
سایه
4 سال قبل

ادمین مرجع درامدتون از کجاست؟

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  admin

هر دو

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  admin

همه سوال هامو تو کامنت قبلی یه جا دادم جواب ندادی
دارم تک تک می پرسم
بگو دیگه
می خوام سایت بزنم

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  admin

مرسی ار راهنماییت

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  admin

نه بگو

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  admin

فک کنم میخادبگیرتت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

🤨😑😒

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

اتی اتاق عمل ب شرح زیره:
درآمد رشته کارشناسی اتاق عمل در مراکز خصوصی متناسب با زمینه کاری که شخص انتخاب می کند می تواند درآمدی بالغ بر ۲۰تا۳۰ میلیون تومان در مراکز خصوصی افزایش پیدا کند و این امر مستلزم گذراندن یک سری آموزشهای تخصصی در جراحی هایی که نیاز به کمک جراحان تخصصی و فوق تخصصی دارند می باشد.
بخوام بگم همون جراحی و….
همین

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

اااااااتتتتتتتتتتتتتووووووووووووسسسسسس ااااااااااااللللللللللللللییییییییییی یه شال یشمی عین چشام گرفتم سرکردم رفتم بیرون تیپ کامل مشکی فقط شالم یشمی بود
یه ریمل زدم خودم براخودم ضعف کرردم بعدرفتم بیرون دیگه اامارکشته شده هاوزخمیاومصدومای بدحالونگم براتون
قدرموبدونید
اینوگفتم یکم بیشترمواظبم باشین توتومنونخوره یادزدیده بشششششششمممممممممم
اااااااااتتتتتووووووس فردایاپس فردامیاام شیراز

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

فاطی تو چشات یشمیه؟؟

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  سایه

یس رگه قهوییم توش هس

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

چرا باید چشات یشمی باشه😭😭😭

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  سایه

شانس😐😐😐🔪

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  (:

تف تو این شانس
تفففففف
تففف
تف
تففف
تفففففف

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  سایه

بزار منم همراهی کنم
تففف
خاککک
گنددد

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  (:

اره الناز بگووو
شانس بیشعور
تف
خاک
نکبت
بزغاله
گاو
بزمجه

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  (:

عنترتوچته؟؟؟؟؟؟؟؟؟

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

😐😐😐عنتر

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  (:

واچته؟؟؟؟؟؟

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

چون مامان بابای من
چشماشون یشمیه
انوقت من باید چشمام عسلی باشه
🤬

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  سایه

اااارام باش ارام

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

چشمات رنگی اعصاب واسم نزاشتی😂😂

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  سایه

خخخخخخخخخ
فوبیای سایه شروع شد
داره از گوش و چشم و کله اش دود بلند میشه

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

دو مین دیگه شهاب کبابی تحویل میدم

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

خخ چرا؟؟؟؟

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

چون بابا مامان سایه هر دو چشم یشمی هستن

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

من بچه بودم چشام ابی بودن توعکسادیدم لباس ابی بپوشمم تغییررنگ میدن به دوتا بابابزرگام رفتم ننه بابامن چشاشون تیرن
توفامیل پدری من باعموبزرگم جش رنگی بودنو به ارث بردیم توفامیل مادری منوپسرداییم اونم سبزولی رنگ من نی
بابای مامانم ابیه بابای بابام سبزبود
اخیش زندگینامه گفتم

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

خوشمل کی بودی
فاطی 😍😍

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  HHAsal

خوشکل ننم وبابام
میخاسی خوشکل پسرمردم شم استغفرالله

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

ادمین بجون النازبمرگ شهاب اگه دلاراموبهم ندی بات قهرمیکنم سایتم نمیام گفته باشم نگی خاهرم نگفت

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  admin

چشم حتما

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  admin

یعنی چی ادمین 😐😐😂 بابا این الان میاد میگه قبول شده پولو میخواد هر چند تو هم بده نیستی😅

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

ااااااااددممممممممیییییییییییینننننن

سایه
سایه
4 سال قبل

جناب ادمین کامنتی که مرتبط به کار سایت بود رو دریافت
کردید؟میشه اگه جواب سوال هام رو میدونید بگید

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

ششششششششششششششههههههههههههههااااااااااااااااااااببببببببببببببببببب
ششششششششششششششششهههههههههههههاببببببب
شهابببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب
ششههههههههههههاااااااااااااااااببببببببببببببب
شششششششششششششههههههههههاااااااااااابببببببببببببببببببب
ششششششششششششهههههههههههااااااااااابببببببب

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

بله؟

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

چه عجب
خب نگاه برج میلادوبام تهرانم میخام
بنظرت میرسیم این دوتارم بریم؟؟؟؟؟؟؟

Shahab
Shahab
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

تو هنوز برنگشتی خونتون؟

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Shahab

نچ

سایه
سایه
4 سال قبل

ادمین سایت درامد داره؟
میشه بگی درامد سایت چجوریه؟
مثلا از کجا میاد؟
از نویسنده ها می گیرید یا همه سایت ها از یه مرجع میگیرن؟
و اینکه ماهانه میانگین درامدتون چنده؟
شما از کانال های تلگرامی هم کسب درامد دارید؟
حالا شما که تو این کار هستید کانال های تلگرامی برای
کسب درامد بهتر هستن یا سایت ها؟

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل

هیییی بد شانسی یعنی این 😐

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Elnaz

چی شدهههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

با آیلین حرف زدم 😕

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  (:

خب

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

خب عرضم به حضورت میخواست بیاد سایت دیده سایت خرابه 😂😂 ادمین میگم دیدی چه شانسی داریم این همه درست بود نخواست بیاد …

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

ی بار رفتم سوپر مارکت و گفتم ببخشید ی اب معدنی ی بار مصرف بدین بعد فروشنده گفت چی ؟؟
گفتم اب معدنی ی بار مصرف دیگه وقتی تکرار کردم متوجه شدم و فقط از در زدم بیرون .
منظورم ی بطری اب معدنی و چند تا لیوان ی بار مصرف بود
/
😂😂😂

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

اتوسا من لقب خدای توپوق رو بهت میدم

Mina2001
Mina2001
4 سال قبل
پاسخ به  سایه

بعله سایه جان ایشون معروف هستن ب همین اسم 😁😁😁😁😁🤪

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  Mina2001

خخخخخ

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  سایه

میگم سایه چند ترم مونده دانشگاه تموم شه؟

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  (:

این ترم که شروع شه ترم اخر ارشدمه
بعدش دکترا

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  سایه

موفق باشی😊

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  (:

مرسی :)))

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  Mina2001

شما رفیق اتوسایید نه؟!

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

یبارم با دوستم سوار تاکسی بودیم میخواست کرایه رو بده دید پولش پارست بهم گفت سحر پول پارست بدم به راننده؟ منم گفتم اشکال نداره پارست دیگ بده.همون لحظه داشتیم مسیرو رد میکردیم سریع گفتم اقا اقا همین بغلا پاره میشیم
.
.
ب خودتون امیدوار باشین!😂😂😂

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

هیچ کلمه ای در وصفش ندارم
جز😂😂😂😂😂😂😂

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

ای وای 😹😹😹😹😂😂

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

اینو ببینین!!!!😂😂😂
.
.
.
من ی مدت چله بسم الله داشتم سوار تاکسی بودم تو تاکسی ام دوتا پسر بودن تو راه تو دلم هی بسم الله میگفتم اخر مسیر که رسیدیم به جا اینکه بگم پیاده میشم گفتم بسم الله رحمن رحیم هیچی دیگ بقیشو خودتون حدس بزنید چی شد

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

اینجا همه دکتر شدن!!
فک کنم فقط منم ک موندم برم فرهنگیان دبیر بشم ک هیچ علاقه ای هم بش ندارم!
یا
بزنم تو کارای بیمارستانی؟!؟!؟
🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
نمیدونم چرا الان داره گریم میگیره!!!!!😢😢😢
خدایا حکمتتو شکر!!!🙏🙏🙏

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

اتوسا رتبه ات خوب نبوده؟؟؟

Fatemeh💝
Fatemeh💝
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

آتوسا
تکنسین اتاق عمل ی کارایی توی اتاق عمل انجام میدن دیگه کنار دست جراح هستن
حقوقشم حدودا 6 یا 7 میلیون هس
کارش آسونه
حدودا 4 یا 5 ساله تموم میکنی و راحت میتونی استخدام بیمارستان بشی

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

ممممننننننم شایدامسال نرم

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

النـــــــــــــــــــــاز خواهر تازه ا خواب پاشدی؟!؟!؟
دیروز ساعت 4 صب اومد!
.
.
فـــــــــــــــــاطمه این اتاق عمل کارشون چیه دقیقا؟!؟!؟
حقوقشون چقدره؟!؟!
کار گیر میاد اصن؟!؟!؟

Elnaz
Elnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

اتوسا چی گفتم اینو گفتی یادم نمیاد😅

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

اتاق عمل جزکادردرمانی کارگیرمیادتووبیمارستانه
به اونایی میگن که پیش جراحن

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

ســــــــــــــــــایه!
من پسرعموم تازه 18 سالش شده!
بعد با 7 / 8 دختر همزمان هس!😳
جالبیش اینجاس ک پشت گوشی به دختره بی احترامی میکرد من کپ کرده بودم اخه خیلیییی بد صحبت میکرد باهاش!
چند بار ازش پرسدم کی پشت خطه
دیگه از دستم عاصی شد گوشیو زد رو اسپیکر😂
دختره اصلااا براش مهم نبود چجوری دارع باش حرف میزنه!!
.
.
یا داداشم داشته با دوستش تو خیابون دور میزدن!
بعد یه دختری صدا دوست داداشم میزنه!
این پسره هم میره ببینه این چیکار داره وسط خیابون !
رفته دختره بهش شماااااااااره داده!!!!!!!!!!!!!😳😳😳😳😳😳
پسره 15 سالش بیشتر نیس!
.
.
داداش خودمم ک 16 سالش بیشتر نیس
بش میگم چرا ؟؟ هدفتون از این کار چیه؟؟!
میگه واسه سرگرمی
حوصلم سر میره
بعد چن ماه هم بلاکشون میکنم میرم با یکی دیگه!!🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
.
.

چرااااا دخترا جدیدا عزت نفسو گذاشتن کنار؟!؟!؟

سایه
سایه
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

من این بد حرف زدن و شماره دادن و اینا رو دیدم ولی تو دختر و پسرایی که دیگه دانشجو هستن
نه ی مشت بچه دبیرستانی

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

بعضی یاشون این جورین ولی بعضی پسرا هم خیلی نامردنن
اتوسا اگه بفهمی چند وقت نبودی حداقل پنج روز بعد عشقت بره درخواست طلاق بده چیکار میکردی

(:
(:
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

خریت خواهرم خریت یه عده نخاله که گند میزنن به ابروی بقیه

HHAsal
4 سال قبل
پاسخ به  (:

کاش فکر ابروی دختر عموش هم بود

دسته‌ها
626
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x