رمان صیغه استاد پارت 17 - رمان دونی

رمان صیغه استاد پارت 17

 

روی تخت نشست دستی به صورتش کشید نگاهی به تن سیاه و کبود من انداخت و گفت
_ دیدن این سیاهی این کبودیای روی بدنت باعث میشه که من روزی چند بار دلم بخواد که این خط و خش و روی تنت ببینم و دوباره تجدیدش کنم.

درست مث آرایشی که شما دخترا هرچند ساعت یکبار تجدیدش می کنین
پررنگ ترش می کنید تا بیشتر به چشم بیاید

درست همونطوری منم می خوام
این کبودیا هر ساعت پررنگ تر از ساعت قبلش باشه

لبم و له دندون گرفتم سکوت کردم
لباساشو پوشید و بدون حرف اضافه دیگه از اتاق بیرون رفت و من موندم و یک دنیا فکر و خیال که آینده چی برای من رقم زده!

وقتی که حالم جا اومد دوش گرفتم
لباس عوض کردم
توی آینه به صورت بی حوصله و بی حالم نگاهی انداختم از اتاق بیرون رفتن برای گیتی خانم ناهار که بردم خبری از استاد نبود

کنارش نشستم
به سختی غذاش و دادم همه به همه چیز نگاهی انداختم
از روبراه بودن همه چیز که مطمئن شدم نفس اسوده ای کشیدم.

اتاق قشنگی داشتن خیلی قشنگ
از در و دیوارش خاطره و عشق می بارید

کنار قاب عکس هایی که روی دیوار بود ایستادم و به تک تکشون نگاه کردم
توی همه عکسها هر دو نفرشان خوشحال به نظر می‌رسیدن
استاد توی تک تک این عکسا لبخند روی لباش بود چشماشم میخندید

نگاهی به گیتی خانوم انداختم اما اون توی این عکسا آنچنان لبخند بزرگی نداشت
به نظر می رسید از اون زن هایی که خیلی مغرورن و تمام فکر و ذکرشون رسیدن به خودشونو لباسشون رفتارشونه!

استاد با این آدمی که الان هست فرق میکرد لبای خندونش چشمای خندونش باعث میشد آدم حس سرزندگی بکنه اما اینکه زنش این دختری که الان اینجا کنار من روی تخت خوابیده بود لبخند روی لباش آنچنان واقعی نبود کمی آزار دهنده بوو

وقتی استاد با این همه ویژگی های خاص و منحصر به فردی که داره با این همه بی نقصی که توی وجودش موج می زنه اینطور کناره زنی خوشحال باشه چطور اون زن میتونه که خوشحال نباشه؟

یا شایدم خوشحال بوده و توی این عکس ها فقط لبخند نزده درگیره آنالیز عکسا بودم که در اتاق باز شد سریع به سمت در چرخیدم و با دیدن استاد سرمو پایین انداختم کنار زنش نشست موهاشو بوسیدم دستی به صورتش کشید و شروع کرد به حرف زدن باهاش

سریع ظرف غذا رو برداشتم و از اتاق بیرون رفتم نمیخواستم تنهاییشون رو به هم بزنم
وارد آشپزخونه شدم و شروع کردم به شستن ظرف ها با صدای زنگ خونه کمی هول شدم استاد گفته بود اینجا کسی نمیاد اینجا کسی رفت و آمد نداره اما الان که زنگ خونه به صدا درآمده بود واقعاً ترسیده بودم
استاد از طبقه بالا پایین اومد اونم نگاهش متعجب بود به سمت آیفون رفت و وقتی درو باز کردن با قدم های بلند خودش را به من رسوند و گفت…

_یکی از آشناهامون اومده از قضا دخترش همکلاسیته….
نگار علیاری!

از شنیدن این خبر واقعا احساس کردم که قلبم ایستاد اگه منو اینجا توی این خونه میدید بدون‌شک توی کل دانشگاه جار می زد و آبرو برای من نمیذاشت.

رو به استاد گفتم کجا برم که منو نبینه اخماش و بیشتر تو هم کشید و گفت
_مگه قراره پنهان بشی تو توی خونه من کار می کنی !

نه ممکن نبود استاد این کار را با من نمی کرد اینطوری منو اینجا خار و خفیف نمی‌کرد

دستشو توی دستم گرفتم و گفتم خواهش می کنم بفهمن من اینجام توی دانشگاه آبرومومیبره
کلی حرف پشت سرم در میاد

_تونگران اینه که کسی توی دانشگاه بفهمه؟
توی دانشگاه کسی و داری که نباید بفهمه اینجایی ساغر ؟

سرمو تکون دادم و گفتم

به خدا هیچ کس نیست فقط خحالت میکشم این دختر از من خوشش نمیاد همش بهم گیر میداد استاد بهت چی میگه توی کلاس و فلان اگه بیاد منو اینجا ببینه فکر میکنه من اینجا چیکار می کنم
خواهش می کنم

کلافه بود و عصبی در خونه باز شد و بهم گفت

_ برو تو بالا توی اتاق من بمون بیرون نیا

بالا رفتم قبل از اینکه وارد خونه بشن صداشون پیچیده بود صدای نگار بود و یه زن دیگه که احتمالاً مادرش بود با هم حرف میزدن حرفاشو نامفهوم بود برای من خوب صداشون به گوشم نمیرسید اما همین که منو نمی دیدم خودش خیلی بود

باورش برام سخت بود که نگار فامیل و آشنای استاد باشه نفسم جا که اومد کمی از استرسم کم شد
نگاهمو به اطراف اتاق دادم اتاق کار استاد بود بیه کتابخانه خیلی بزرگ یه میز بزرگ چوبی پنجره سرتا سری

پنجره ی بزرگش نمای بیرون و کاملاً به رخ می کشید
اتاق بی اندازه جلوه ی قشنگی داشت

جلوی کتابخانه ایستادم و شروع کردم وارسی کردن
تک تکه این کتابا درسی بود و کم بینشون کتاب مربوط به رشته ی استاد یعنی معماری بود و کم بینشون کتاب دیگه ای دیده میشد

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ضد نور

    خلاصه رمان :         باده دختری که عضو یه گروهه… یه گروه که کارشون پاتک زدن به اموال باد آورده خیلی از کله گنده هاس… اینبار نوبت باده اس تا به عنوان آشپز سراغ مهراب سعادت بره و سر از یکی از گندکاریاش دربیاره… اما قضیه به این راحتیا نیست و.. به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لالایی برای خواب های پریشان از فاطمه اصغری

    خلاصه رمان :         دریا دختر مهربون اما بی سرزبونی که بعد از فوت مادر و پدرش زندگی روی جهنمی خودش رو با دوتا داداشش بهش نشون میده جوری که از زندگی عرش به فرش میرسه …. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان

  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد و با مردی درد کشیده و زخم خورده آشنا می

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار

    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو پرت می‌کنه، اصلا اون چیزی نیست که نشون می‌ده. نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طواف و عشق pdf از اکرم امیدوار

  خلاصه رمان :         داستان درباره مردیه که به سبب حادثه ای عشقی که در ۲۵ سالگی براش رخ داده، تصمیم گرفته هرگز ازدواج نکنه… ولی بعد از ده سال که می خواد مشرف به حج عمره بشه مجبور میشه علی رغم میلش زنی رو… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
رمان شاه خشت
دانلود رمان شاه خشت به صورت pdf کامل از پاییز

  خلاصه: پریناز دختری زیبا، در مسیر تنهایی و بی‌کسی، مجبور به تن‌فروشی می‌شود. روزگار پریناز را بر سر راه تاجری معروف و اصیل‌زاده از تبار قاجار می‌گذارد، فرهاد جهان‌بخش. مردی با ظاهری مقبول و تمایلاتی عجیب که.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 3.5 / 5.

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
462 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Go1naz
4 سال قبل

آیلین هستی هنوز؟

ayliiinn
پاسخ به  Go1naz
4 سال قبل

بلی عشقم
بیا چت روم ۲۲

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل

آیلین الناز منو تایید نمیکرد
منو مظلوم گیر آورده بود
عررررر
🤕

ayliiinn
پاسخ به  Fatemeh
4 سال قبل

عشقممممم
خوشگل من
تا من هستم نمیزارم کسی اذیتت کنه!

.
.
بچه ها برین چت روم ۲۲

geshniz
geshniz
4 سال قبل

آیلین حالا واقعا میخوای موهاتو رنگ کنی؟

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

نمیدونم!
ولی خیلی دوست دارم
تا دانشگاه اگه نظرم عوض نشه میکنم!

geshniz
geshniz
4 سال قبل

کسی سریال سیب ممنوعه رو میبینه؟ فصل جدیدش از ۲۹ مهره
وای من عاشق آهنگشم ( کاش ، از امید آمری )

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

جدیده؟
سریال خانگیه؟
چیه؟

دکاروس
دکاروس
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

منم خوشم میاد چیز باحالیه عاشق شاهیکام خخخ

ayliiinn
پاسخ به  دکاروس
4 سال قبل

شاهیکا چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ayliiinn
4 سال قبل

قرار بود من برم همه باشن!
.
.
من هستم همه رفتن!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

دقیقا

Fatemeh
Fatemeh
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

عشقم من اینجام
تا تهش باهاتم

ayliiinn
4 سال قبل

مهری کجا رفتی؟؟؟؟/
درست نشد؟؟

ayliiinn
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

بریم چت روم بعدی ببین بهتر میشی

geshniz
geshniz
4 سال قبل

ای خدااااا پس چرا چیزی نمیگی؟

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

چی بگم!
ریا میشه!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

آیلین دیدی چجور خواهش کردم شغلشو بگه

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

خخخخخخخخخخ اره!
کار فرهنگی !
پخخخخخخخخ وای!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

خواستم تاثیر گذار باشه

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

اوه یس!
.
.
نابود کننده ست!

Nikan
Nikan
4 سال قبل

فاطمههههههه

Nikan
Nikan
پاسخ به  Nikan
4 سال قبل

قربووونت برم من عشقمم لطف داری😁😘😘
مهری جونم درست نشد؟؟؟

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  Nikan
4 سال قبل

هومممممممممم

geshniz
geshniz
4 سال قبل

ادمین توی پروفایلتون اون دختر پسره دارن نخ بادبادک میکشن؟

geshniz
geshniz
پاسخ به  admin
4 سال قبل

خیلی قشنگه

geshniz
geshniz
4 سال قبل

چرا کامنتام تایید نمیشه؟ این پوریا کجا موند اهههههه

geshniz
geshniz
4 سال قبل

ادمین ببخشید من خیلی کنجکاوم بدونم شغل اصلیه شما در کنار کارای فرهنگی چیه؟ میشه لطفا بگین

geshniz
geshniz
پاسخ به  admin
4 سال قبل

جالبه مثل شخصیتتون جدیه

geshniz
geshniz
4 سال قبل

ادمین من ۳تا کامنت تایید نشده دارم اون پایین

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

عشقمممممم
قادر نیست باور کن!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

پس کی میاد؟

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

نمیدونم
نصفه شبا ان میشه!
جغده!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

من نصف شب بیدارم اگه اون موقع میاد که همون موقع سوال بپرسم ازش

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

معمولا نصف شب میاد ولی نمیتونم قول بدم چون ممکنه یهو نیاد!
معلوم نیست

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

چقدر بد

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

منکه دیگه دوسش ندارم

ayliiinn
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

فاطمه جواب تو رم داد
چت روم ۱۸ بود یا ۱۹ یادم نیست
دیر میای نمیبینی!

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

دیدم ولی بازم خودشومیگیره میدونی ایلین عین
خودمون گرم نمیگیره نمیدونم چیکارش کنم

ayliiinn
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

عشقم دست خودش نیست رفتارش اینطوریه
ولی خیلی مهربون و صبوره
تو دلشم هیچی نیست

.
.

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

دهه شصتیه

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

بله

Asall
Asall
4 سال قبل

نیکا جان من عسل هست از شیراز

Nikan
Nikan
پاسخ به  Asall
4 سال قبل

خیلیی خوشبختم عسل جوون😘

fatemehg-h
fatemehg-h
4 سال قبل

خدانکشتت نیکا

ayliiinn
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

فاطمه
اون عکس ماسک داشت عکس خودت بود؟؟؟؟

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

اره

ayliiinn
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

جوووووون!
جذاب کی بودی؟؟؟

..
توعم لپ داریا!

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

زشتمممم

ayliiinn
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

دیگه چیکار کنیم!

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

نممممممممممممیییییدوننمممممممممممممم

ayliiinn
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

نه خوشگلی!
بوری!
ناناز منی!

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

قققققققققللللللبببببببببببببب

ayliiinn
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

بوس نفرستادی!

.
.
قهلم!

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

بوسسسسسسس

ayliiinn
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

دیگه دیره!

Nikan
Nikan
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

اونکه امیین به قول پوری ولی جدی میگم
خوشبحال داداشم با این مامانششش😂😂😂😂

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  Nikan
4 سال قبل

قدرنمیدونه

Nikan
Nikan
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

آیلییین این مهمون جمعه کیه یه کم ازاون بگین ببینم

ayliiinn
پاسخ به  Nikan
4 سال قبل

دوست پسر پریه!
اهل کاشانه!
خود پری اهل قمه
بعد عاشق پری شده ( من میگم دروغ میگه)
به پری گفته میخوام بیام خواستگاریت
پری هم باورش شده!
الانم تب عشق دارن!
اسمش امیره
پری قراره جمعه بیارتش اینجا!
امیدوارم بیاد

Nikan
Nikan
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

یا قیاسس مستقیسی عجب روزیه جمعه😅😂😂😂😂😂

ayliiinn
پاسخ به  Nikan
4 سال قبل

هن؟؟؟؟؟؟
نمه؟؟؟

.
.
اگه راست بگن و بیان!
ینی اگه نیان پری رو میکشم!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

چند سالشه ؟ چیکارس؟

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

فک کنم ۲۰ سالشه!
نمیدونم چیکارست!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

وا توی بیست سالگی زن میخواد!!!

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

دهنشون بوی شیر میده!
منو نبین شوهر دارم!
من عاقلم!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

بابا تو فرق داری تازه شوهرت هم همه ی کاراشو انجام داده

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

شوهرم همه چی تمومه!
منم که گلم!

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  Nikan
4 سال قبل

نیکوووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

Nikan
Nikan
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

جووووونمم

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  Nikan
4 سال قبل

ووووووووووووووووووااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییییییییییی
چه خوشمللللللللللللللللل بودی رونمیکردددددییییییییاااااااا

ayliiinn
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

اره خوشگل منه!

fatemehg-h
fatemehg-h
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

اویییییی
راستی ایلین چراخبری ازشهاب نیس

ayliiinn
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

نمیدونم شوهرم درگیر مقاله نویسیه!

Nikan
Nikan
پاسخ به  fatemehg-h
4 سال قبل

عشقققق منی چشمات خوشکل میبینه عشقم

geshniz
geshniz
4 سال قبل

چرا مرا تایید نمیکنید؟!

geshniz
geshniz
4 سال قبل

اینا چی شدن کجا رفتن؟

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

دلم تنگ شد!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

منم

geshniz
geshniz
4 سال قبل

یکی هم به بهونه کمک درسی( فک کنم شیمی) برا دخترخالش خواستگار جور میکرد از طریق اینستا

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

خخخخخخخخخخخ
مرصادو میگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
.
نه اینجوریام نبود!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

خیلی باحال بودن

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

اره حیف شد رفتن
مخصوصا مرصاد!

..
وای ما چیکارا که نکردیم با اون!
بخاطر ما میخواست دیلیت اکانت کنه!

geshniz
geshniz
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

خیلی سربه سرشون میزاشتین

ayliiinn
پاسخ به  geshniz
4 سال قبل

اره خیلی خوب بدن!
وای خدا!

ayliiinn
4 سال قبل

راستی مهری گفته بودی ورنیکا تصمیم میگیرد بمیرد چطوریه،
یادم رفت جواب بدم!
.
.
منکه خیلی دوست داشتم!
البته یه سبک خاصی داره شایدهمه دوست نداشته باشن
ولی به خوندنش می ارزه

ayliiinn
پاسخ به  ayliiinn
4 سال قبل

عه چرا پس؟
الان چطوری اومدی؟
خیلی طول میکشه؟

.

باشه عشقم

Asall
Asall
4 سال قبل

زرگری شیرازی ها میدونند ایلی

ayliiinn
پاسخ به  Asall
4 سال قبل

اهان!
باشه

geshniz
geshniz
4 سال قبل

یکی هم بود دختر بود میگفت پسره

دسته‌ها
462
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x