رمان صیغه استاد پارت 32 - رمان دونی

رمان صیغه استاد پارت 32

 

به یکباره دستاش رها شد و من از جلوی دیدش دور شدم پله ها رو بالا رفتم و خودمو به اتاقم رسوندم

چرا زندگی تموم نمیشه کاش زمان به عقب برمیگشت و پیشنهاد این آدم قبول نمیکردم
گاهی آدم توی زندگی از سر اجبار یا ناخواسته یاندونسته تصمیماتی می‌گیره که دیگه هیچوقت راه جبرانی براشون نیست و من درست توی همچین موقعیتی بودم

دلم نمیخواست روی اون تخت بخوابم چندین و چند بار روی اون با اون مرد خوابیده بودم و اون از من لذت برده بود روی کف اتاق دراز کشیدم خودمو بغل کردم

احساس تنهایی می‌کردم احساس پوچی می‌کردم حس خیلی بدی داشتم با صدای زنگ خونه از جام تکون نخوردم چه فرقی می کرد کی به اینجا آمده مگه من توی این خونه آدم به حساب می آمدم؟

من یه وسیله بودم یه چیزی که هامون خریده بودم اینجا ازش نگهداری کنه و ازم استفاده می کرد

همونجا گوشه اتاق دراز کشیدم و حتی ذره ای به خودم زحمت ندارم تا تکون بخورم

گریه ام نمیومد نمی تونستم گریه کنم فقط به یه جا زل زده بودم اما وقتی سر و صداها بالا گرفت از صداهاشون تازه تشخیص دادم که پدر و مادر گیتی اومدن

دیگه بدتر دیگه نمیخواستم حتی ببینمشون اون زن از من دل خوشی نداشت ازش ناراحت نبودم بهش حق میدادم دخترش توی این خونه بود من یه دختر جوون که اسباب عشق و حال دامادش و فراهم می‌کردم

دیگه بدتر دیگه نمیخواستم حتی ببینمشون اون زن از من دل خوشی نداشت ازش ناراحت نبودم بهش حق میدادم دخترش توی این خونه بود من یه دختر جوون که اسباب عشق و حال دامادش و فراهم می‌کردم

من اینجا زیادی بودم اگه مادرمنم بود همین حال داشت و ناراحت می‌شد کمی که گذشت انگار صداها به اتاق من نزدیکتر می شدن

کمی جا خوردم صدای دادو فریاد بود اما تا بخوام به خودم بیام در اتاق باز شد و اون زن همراه هامونی که عصبی بود وارد اتاقم شدن
زنی که خیلی آراسته و به خودش رسیده بود و با کلاس بود با عصبانیتی که ازش انتظار نمی‌رفت به سمتم حمله کرد و خم شد لباس منو طوری کشید که توی تنم پاره شد

_تو اومدی اینجا که زندگی دختر منو خراب کنی؟
تویه هر جایی توی پاپتی میخوای زن این آدم بشی اونم وقتی که دختر من زنشه ؟
میکشمت روزگارتو سیاه می کنم

از حرفاش سر در نمی آوردم این زن از کجا فهمیده بود؟

وقتی هامون اونو به زور از من جدا کرد جلوی روش ایستاد و گفت

_ این حرفا چیه که می زنید این دختر چه گناهی کرده چرا بهش حمله می کنی خانم فخری من به شما همیشه احترام خاصی قائل بودم بزارین احتراما سرجاشون بمونه

اما اون زن که الان فهمیده بودم فامیلیش فخریه با داده بلندتری گفت _میفهمی چی میگی یا دخترمو از این جا میبرم یا اینکه این دختر و از این خونه بیرون می کنی فهمیدی نمیخوام این دختر توی این خونه باشه!

تا به حال هامون و اینقدر عصبانی ندیده بودم به قدری عصبی بود که احساس می کردم از چشماش هر لحظه ممکنه خون بیرون بزنه
جلوی اون زن قد علم کرد و گفت

_ ببین خانم محترم من تمام زندگیمو باختم تا دخترتو رو بدست بیارم خانوادمو دوستام شغلمو هر چیزی که برام مهم بود و کنار گذاشتم تا فقط با گیتی باشم اگر الان اون روی تخت خوابه تقصیر من نیست من مسبب اون اتفاق نیستم

درسته دختر شماست اما عشق منم هست هر وقت که من بمیرم اون موقع میتونی اون و از این خونه ببری
ودرمورد اینکه بخوام چطور زندگی کنم باکی زندگی کنم مجبور نیستم به شما حساب پس بدم میفهمین حالا هم از خونه من برین بیرون خواهش می کنم….
نمیخوام بیشتر از این این بی احترامی بشه.

توفی جلوی پای من انداخت و گفت
_تو فقط یه اسباب بازی هستی
داره باهات بازی میکنه و خدا میدونه چندمین نفری هستی که به این خونه میاد و باهاش بازی میشه
اما اینو بدون بلایی به سرت میارم که مرغای آسمون به حالت گریه کنن…

یا از این خونه برو یا این آدم راضی کن که دختر رو بهم پس بده فهمیدی چی گفتم ؟

حرفاشو زد و از اتاق بیرون رفت ترسیده به دیوار چسبیده بودم لباسم پاره شده بود از ترس میلرزیدم هامون به سمتم چرخید و همونطور عصبانی روبروم ایستاد و پرسید

_حالت خوبه ؟
انتظار داشت الان حالم خوب باشه هیچی نگفتم از کنارش گذشتم و به سمت حمام رفتم باید یه جای خلوت پیدا می کردم تا اونجا زار بزنم .

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان التهاب

    خلاصه رمان :     گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی می‌شود، اما به‌ واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری می‌کشد…       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شیطانی که دوستم داشت به صورت pdf کامل از رؤیا قاسمی

  خلاصه رمان:   درمورد دختریه که پیش مادر و خواهر زندگی میکنه خواهر دختره با یه پسر فرار میکنه و برادر این پسره که خیلی پولدارهه دنبال برادرش میگرده و میاد دختره و مادره رو تهدید میکنه مادره که مهم نیست اصلا براش دختره ولی ناراحته اما هیچ خبری از خواهرش نداره پسره هم میاد دختره رو گروگان میگیره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دریچه pdf از هانیه وطن خواه

خلاصه رمان :       داستان درباره زندگی محياست دختری كه در گذشته همراه با ماهور پسرداييش مرتكب خطايی جبران ناپذير ميشن كه در اين بين ماهور مجازات ميشه با از دست دادن عشقش. حالا بعد از سال ها اين دو ميخوان جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان گيرشون بوده زندگيشون رو بسازن..     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کنعان pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:       داستان دختری 24 ساله که طراح کاشی است و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند و در پی کار سرانجام در کارخانه تولید کاشی کنعان استخدام می شود و با فرهام زند، طراح دیگر کارخانه همکار و … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دارکوب به صورت pdf کامل از پاییز

    خلاصه رمان:   رامین مهندس قابل و باسواد که به سوزان دخترهمسایه علاقه منده. با گرفتن پیشنهاد کاری از شرکتی در استرالیا، با سوزان ازدواج می کنه، و عازم غربت میشن. ولی زندگی همیشه طبق محاسبات اولیه، پیش نمیره و….     نویسنده رمان #ستی و #شاه_خشت     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
رمان فرار دردسر ساز
رمان فرار دردسر ساز

  دانلود رمان فرار دردسر ساز   خلاصه : در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره ,فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟ درست شب عروسیش ! و به خونه ای پناه میاره که…   به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
19 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نرگس
نرگس
3 سال قبل

سلام خدایی زود پارت بعدی رو بزارین فک کنم یه ماهی باید الاف بشم به قران اگه روزی یه کلمه مینوشتی دیگه باید تموم میشد خواهش میکنم.زود بنویس مگه یه نوشتن چقد کار داره

Maryam
Maryam
3 سال قبل

سلام کسی رمان صیغه‌ی اجباری رو خونده؟!
اگ کسی خونده بگه فصل دومش رو از کجا باید بگیرم؟!:slight_frown:
من تا پارت ۵۱ خوندم ولی پارت ۵۲ ب بعدش نیس !
اگ میدونید ب منم بگید:slight_frown::sparkling_heart:

fatemeh zahra
3 سال قبل
پاسخ به  Maryam

من یه سری برنامه کامل اش را گرفتم صد و خورده ای پارت داشت ولی از موضوع اش خوشم نیومد حذف کردم
باید برنامه اش را دانلود کنی

Mrym
Mrym
3 سال قبل
پاسخ به  fatemeh zahra

خب منم برنامه‌اش رو دانلود کردم از سایت اوای خیس از پارت ۵۲ ب بعد نبود!
ت از کجا دانلود کردی؟!

Tara
Tara
3 سال قبل

بچه ها کسی رمان جگوار رو خونده؟
اگه خوندین میشه بگین کجا خوندین

fatemeh zahra
3 سال قبل

من واقعا می خوام بدونم نویسندش کیه؟ شاید ما رو می شناسه باهامون خصومتی چیزی داره که اینقدر تو خماری می ذارتمون…
آخه بعد از یه هفته این چیه؟ 😠
میدونم شاید وقت نکنید ولی شما خودتون رمان آنلاین گذاشتید باید مسئولیت پذیر باشید

MamyArya
MamyArya
3 سال قبل

خبر مرگت بنویسی ی کم از مهرناز یاد بگیر سه روزی ی پارت میده بیسست برابر این مزخرفات تو

Niyaz
Niyaz
3 سال قبل
پاسخ به  MamyArya

مهرناز که عشقه❤️❤️❤️❤️

parmidaw_sh
parmidaw_sh
3 سال قبل
پاسخ به  MamyArya

🤣🤣

Zahra🕉
Zahra🕉
3 سال قبل

همین یه خط هم یه بند و چند بار تکرار کرده بود
اه خسته شدیم دیگه

Soha
3 سال قبل

اخه چرا اینقدر کم
نکنه هر ساعت یه کلمه مینویسی اره؟😄
خوب شما فقط دلیلش رو بگو تا ما اعتراض نکنیم 😂
واااای فقط نویسنده رمان گرگها گلههههههههه😍😍

Reyhaneh
Reyhaneh
3 سال قبل
پاسخ به  Soha

والا اگه تو هر ساعتم یک کلمه نوشته بود بعد یه هفته حداقل بیست خط میشد.

گرگ اهلی
گرگ اهلی
3 سال قبل

بنظرع من گیتی میتونه راه بره و داره نقش بازی میکنه بی صبرانه منتظرم که نویسنده پارت بزاره و خواهشمندم پارتتون طولانی باشه ممنون

صبا
صبا
3 سال قبل
پاسخ به  گرگ اهلی

ای الهی توم مثه ما تو خماری ی چیزی بمونی چه وزش اخه الان پارت ۵۲کجاس هانن😡😡 نویسنده باید تا اخرشو بنویسه الان رمان صیغه اجباری کامل نیس واقعا کع چه وزش😡😡😤😤😤

گیسو
گیسو
3 سال قبل

واییییی نویسنده جان خیلی طولانی بود دهنم کف کرد از بس خوندم یا ننویس یا اگر مینویسی درست و طولانی بنویس در غیر این صورت کسی به این رمان خوندن ادامه نمیده

نیوشا خاتوون
نیوشا خاتوون
3 سال قبل

خوب شود بلاخره مادرپدر یا فقط مادر دختره (زن اول هامون ) فهمیدن چه خبره*** واااااای حتمن بعدش کار به پاسگاه پلیس و دادگاه و غیره می کشه و مسائل جالبتری رو میشه 🤔🙂🙄

Tara
Tara
3 سال قبل

والا ما که فعلا تو خماری موندیم☹
تا میای بفهمی چی به چیه باز باید یه هفته منتظر بمونی وقتی هم که پارت جدید میاد باید کلا بری یه دور از اول بخونی تا بفهمی چیشده

👌🍩 𝔱𝔸𝓼ᶰ𝐈м 💔♔
👌🍩 𝔱𝔸𝓼ᶰ𝐈м 💔♔
3 سال قبل
پاسخ به  Tara

دقیقا تا میخوای بفهمی چی شده تموم میشه پارت.

Reyhaneh
Reyhaneh
3 سال قبل

خدای خیلی کم بود و این واقعا بی انصافیه یه هفته وقت داشتی بعد از یه هفته تازه چار خط نوشتی تحویلمون دادی خودت خجالت نکشیدی.

دسته‌ها
19
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x