رمان صیغه استاد پارت 48 - رمان دونی

رمان صیغه استاد پارت 48

 

چشماش لحظه به لحظه قرمز تر می‌شد و من هم ترسم بیشتر می‌شد.

صداش از حد معمول بلند تر شد و گفت :
_ برام مهم نیست!گمشو از دانشگاه بیرون.

هیچی نگفتم و از دانشگاه بیرون زدم؛ جوری دیونه شده بود که مطمئنا کل دانشگاه و روی سر من و سعید خراب می‌کرد!

به سمت ماشین آخرین مدلش رفتم و کنار در ایستادم تا بیاد.

بعد از چند دقیقه با اخم اومد و قفل و زد؛ جفتمون سوار شدیم؛ هر لحظه ممکن بود مثل بمبی بترکه.

نه من چیزی می‌گفتم نه هامون؛ صدای نفس های عصبیش ماشین و پر کرده بود.
تحملم و از دست دادم و آروم گفتم :
_ چی شده؟

و انگار همون کافی بود تا هامون مثل بمب ساعتی بترکه.

_ سعید چی دم گوشت وزوز می‌کرد؟ توهم بدت نمیاد! روت و از من نگیر! چهار روزه باهات خوبم فکر کردی خبریه؟! ساغر این هرزگی هات بد رو مخم می‌ره!

درست کن خودت و! وعلا من مجبور می‌شم درستت کنم! و اون چیزی نیست که تو بخوای…

صداش هر لحظه اوج می‌گرفت..

من و بیرون کشید و بدون توجه با ماشین و من و انداخت وسط حیاط.

روح از تنم رفت وقتی کمربندش و درآورد؛ شوکه و هنگ بودم ولی با ضربه‌ی محکمی که با کمربند به پهلوم زد جیغ کشیدم و دستم و روی صورتم گذاشتم.
باورم نمی‌شد هامون داشت من و می‌زد؟

با چشمای سرخ شده و عصبی و دستای لرزون باز دستش بالا رفت که جیغ دیگه‌‌ای کشیدم و دستم و حائل صورتم کردم…

_ هاامون… نکن عوضی! اخخخ…
به داد و فریاد های توجهی نداشت و تا می‌خوردم با کمربند سیاه و کبودم کرد.
وقتی حس کردم خونی از بین پاهام جریان داره چشمام گرد شد و جیغ فرابنفشی صداش زدم.

بلند و جنون آمیز در جواب گریه هام گفت :
_ چیه؟! خوب بلبل زبونی می‌کردی که! زبونت چی شد پس؟ بگو بگو من حال بهم زنم! بگو…!

دختره آشغال انقدر میزنمت صدا سگ بدی!

تقریبا نفسم بند اومده بود که راضی شد و عقب کشید؛ قطعا اگر می‌دونستم تحریک کردنش همچین بلایی و سرم میاره… عمرا به سعید نزدیک می‌شدم!

بالای سرم که ایستاد ناله ای از درد کردم و زیر لب نامفهوم گفتم‌ : ازت متنفرم!!

نفس های پی دی پی و بلند می‌کشید… کمکم کرد بلند شم و بعد تا اتاق بردم.
وقتی روی تخت افتادم بیهوش شدم و دیگه هیچی نفهمیدم…!

***

با درد فجیعی زیر دلم اخی گفتم و از خواب بیدار شدم… توی اتاق خودمون بودم.

لبه ی تخت نشستم و گیج از درد بدنم دور و اطراف و نگاه می کردم. هامون کجا بود ؟

با یاداوری هامون و کمربندش همه چیز به مغزم فشار اورد یادم اومد ! پوزخندی زدم.
اروم چ با احتیاط بلند شدم و خواستم برم بیرون که متوجه پریودیم شدم .

اه از نهادم بلند شد و با چشمای بسته سمت کمد رفتم و درش و باز کردم؛ سریع پد و شورتی در آوردم و داخل سرویس بهداشتی رفتم و بعد از کارای مربوطه از دستشویی بیرون زدم.

کبودی های تنم و درد بدنم بی رحمی هامون رو مثل پتک توی سرم می‌زد!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان تو فقط بمان جلد اول pdf از پریا

  خلاصه رمان :     داستان در مورد شاهین و نفس هستش که دختر عمو و پسر عمو اند. شاهین توی ساواک کار می کنه و دیوانه وار عاشق نفسه ولی نفس دوسش نداره و دلش گیر کس دیگست.. داستان روایت عاشقی کردن و پس زدن نفسه.. و طبق معمول شاهینی که کوتاه نمیاد.     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دو دلداده به صورت pdf کامل از پروانه محمدی

        خلاصه رمان:   نیمه شب بود، ماه میان ستاره گان خودنمایی میکرد در حالیکه چشمانش بسته بود، یاد شعر موالنا افتاد با خود زیر لب زمزمه کرد. به طبی بش چه حواله کنی ای آب حیات! از همان جا که رسد درد همانجاست دوا     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مهمان زندگی
دانلود رمان مهمان زندگی به صورت pdf کامل از فرشته ملک زاده

        خلاصه رمان مهمان زندگی :     سایه دختری مهربان و جذاب پر از غرور و لجبازی است . وجودش سرشار از عشق به خانواده است ، خانواده ای که ناخواسته با یک تصمیم اشتباه در گذشته همه آینده او را دستخوش تغییر میکنند….. پایان خوش. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زمان صفر
دانلود رمان زمان صفر به صورت pdf کامل از مدیا خجسته

      خلاصه رمان زمان صفر :   داستان دختری به نام گلبهاره که به دلیل شرایط خانوادگی و تصمیمات شخصیش برای تحصیل و مستقل شدن، به تهران میاد‌‌ و در خونه ای اقامت میکنه که قسمتی از اون ، از سمت مادر بزرگش بهش به ارث رسیده و از قضا ارن ، پسر دایی و همبازی بچگی شیطون

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عنکبوت

    خلاصه رمان :         مدرس فیزیک یکی از موسسات کنکور ناپدید می‌شود و با پیدا شدن جنازه‌اش در ارتفاعات شمالی تهران، شادی و کتایون و اردوان و سپنتا و دیگران ناخواسته، شاید هم خواسته پا به قصه می‌گذراند و درست مثل قطعات یک جورجین مکملی می‌شوند برای باز کردن معماهای به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوژن pdf از مهدیه شکری

    خلاصه رمان :       فرحان‌عاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین می‌شه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر می‌کشه. داستان از اونجایی تغییر می‌کنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره می‌خوره‌ به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوه‌ی‌ بهار یه دختر خاصه… یه آقازاده‌ی فراری و عصیانگر که دزدکی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
41 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mahshid
mahshid
3 سال قبل

چرا میخوام پارت ۴۹ را بخونم نمیاد ادمین جووننن😭😐😭

fatemeh zahra
3 سال قبل

اول اینکه چرا هامون یهویی رم کرد؟ ینی ساغر بیچاره حق نداره با هیچکس صحبت کنه

دوم اینکه من فکر نکنم اون خونی که گفت منظور بچه بوده که سقط شده آخه ساغر الان پریوده شاید به خاطر اونه

sara
sara
3 سال قبل

نویسنده محترم یه چند تا نکته رو تو رمانت رعایت کن که اینقدر همه شاکی نباشند:
1-در روز نیم تا یک ساعت فقط همینقدر وقت بزار که رمانت تمیز و مرتب و دقیق با محتوای خوب باشه اینقدر از سر رفع تکلیف بدون وقت گذاشتن و دقت پارت نده
2-سعی کن املای واژه هایی که بلد نیستی تو نت پیدا کنی و از نظر املایی بار لغاتت ببر بالا که غلط املایی تو رمانت کم شه
3- سعی کن در زمینه های مختلف مطالعه داشته باشی و اطلاعاتت بیشتر باشه
4- سرعت پارت گذاریت بیشتر کن و سعی کن روزانه یا دو سه روز یه بار پارت بذاری تا پارت بعد داستان از ذهن اکثر خواننده ها رفته سرعت پارت گذاری تو پر طرفدار شدن رمان خیلی موئثره
5-پارت هاتو طولانی تر کن چون این پارت ها خیلی کمه تا خواننده میره تو جو داستان پارت تموم شده و پارت ها خیلی خیلی خیلی کوتاهه
6- بعد از نوشتن پارت حدائقل یک دور از روش بخون و پاراگراف های تکراری رو حذف کن و مشکلات نوشتاری و تایپیشو برطرف کن
7-قبل از نوشتن پارت جدیدیک بار پارت قبلیشو بخون و گوشه چشمی بهش داشته باش که تو پارت بعدی عینا همونا رو ننویسی
8-سعی کن داستانت فقط حول یک محور مشخص نچرخه و توش اتفاقای جدیدی رقم بخوره
9- یکم واقع بینانه تر بنویس مثلا تو یکی از پارت ها گفته بودی صدایی شنید و سایه ای دید بی خیال شد رفت تو اتاق خب آخه کدوم آدم عاقلی سایه میبینه بی خیال میشه؟
10-به نکات بالا توجه کن
نویسنده نسبتا خوبی هستی استعداد و توانایی داری ولی اگه نکات بالا رو رعایت کنی بهتر هم میشی موفق و موید باشی

محمد
محمد
3 سال قبل
پاسخ به  sara

احسنتم

نسیم
نسیم
3 سال قبل
پاسخ به  sara

واقعا عالی گفتی دقیقاااااااااااا

خفاش روز
خفاش روز
3 سال قبل
پاسخ به  sara

کاملا درست

fatemeh zahra
3 سال قبل
پاسخ به  sara

دقیقا👌
حرف دل همرو زدی

Mina1987
Mina1987
3 سال قبل

عررررررررررررر پارت ۴۹ کووووووووووووو؟؟؟؟؟ من پارت ۴۹ میخامممممممممممممم
نویسنده جان هر چه زودتر اقدام بنماااااااااااااااا

کیاناااااا
کیاناااااا
3 سال قبل
پاسخ به  Mina1987

نیومدددددده😬😬😬

&&
&&
3 سال قبل

اقا کسی دوست نداره نخونه مجبور نیستین الا نم سایت کافه رمان و چنتا سایت دیگه قفل شدن تو خماری موندیم .دیگه سرگرمی ندارم😬😬

&&
&&
3 سال قبل

اقا کسی دوست نداره نخونه مجبور نیستین الا نم سایت کافه رمان و چنتا سایت دیگه قفل شدن تو خماری موندیم .دیگه سرگرمی ندارم😬😬

sara
sara
3 سال قبل

پارت بعدیو امروز فردا بزار دیگه گندش در اومده سی ساله ای دوخط میزاره و پارت بعدی لطفا بلنددددددددددد باشه

DFH
DFH
3 سال قبل

کسی میدونه من چرا تو رمان وان قسمت نظرات چیزی تایپ کنم همش میپره ؟؟؟ایا کسی هست مرا یاری کند

haiat
haiat
3 سال قبل

منم شکایت دارم از نویسنده و امثالش
.
.
.
‌.
دوباره میگم با این نوشتنت داری به همه زن ها و دختر ها توهین میکنی و حالیت نیست
مرد و زن به هم برابرن هیج برتریم نیست و هیچ ادمی حق دست بلند کردن روی یه فرد دیگه چه زن و چه مرد رو نداره
اوکی
لازم هست واضح تر بگم دست به قلمتو قوی تر کن

محیا
محیا
3 سال قبل

لطفا همگی به خودتو مسلط باشین هرچی کنید کسی به حرفتون گوش نمیده بیاین 😐همیشه با خودتون بگین اینجا ایرانه مهد بی نظمی و بی مسئولیتی

Amir
Amir
3 سال قبل
پاسخ به  محیا

ایران مشکلی نداره!
ما ایرانیا که داریم کشور خودمونو بی نظم تلقی میکنیم دیگه از افراد خارجی انتظاری نمیره!!
هیچوقت و در هیچ شرایطی به کشور خودت توهین نکن!نویسنده مشکل داره،چکار به ایران داری!
اون عقده ایه اگه از طرز نوشتنش اینو نفهمیده باشید که دیگه هیچ!
اون داره مقام زنو پایین میاره و مرد رو یه موجود خشن و منفور!
ما خودمون مشکل داریم نه ایران!
ما وقتی یه رمان با سطح پایین میخونیم میگیم بیه اینجا ایرانه بی نظمی و بی مسئولیتی توش بیداد میکنه ولی وقتی یه رمان با سطح بالا میخونیم نمیگیم به به اینجا ایرانه چنین نویسنده هایی رو تو خودش پرورش داده!
بی رو دروایستی تو خودتم مشکل داری! تو فورا اومدی بی نظمی نویسنده رو به کل ایران ربط دادی برات متاسفم!

محیا
محیا
3 سال قبل
پاسخ به  Amir

اولا عزیز جان بهتره قبل از جبهبه گیری دقت کن که اصلا کاری به محتوای رمان ندارم.بحث اونای هست که مدت هاست به کم حجمی پارت و بی نظمی پارت اعتراض دارن.دوما میگین مشکل از ایرلن نیست از خودمونه بنظرت تشکلیل دهنده ایران خو خودمون هستیم .و این یک واقعیته فرهنگ ما طوری شده که کسی به خواسته و نظر دیگران احترام نمیزاره از جزئی ترین مسائل مث این رمان و تا مسائل بزرگترهاش .ولطفا برای من متاسف نباش

Mahdis
Mahdis
3 سال قبل
پاسخ به  محیا

ببین عزیز خیلیا به همین میزان کم پارت هم راضین
چندمدت پیش نمیدونم راست بود یا شایعه گفته بودن:نویسنده دیگه نمیخواد رمانشو ادامه بده
خب خیلی از بچه های اینجا خواستن که ادامه بده میتونی چند پارت قبلی بری بخونی کامنتارو
این یعنی اینکه بچه ها به همین پارت های کوتاه و بی نظم هم راضی هستن تا اینکه دیگه نویسنده ننویسه
بیشتریا شکایت کردن که چرا پارت کمه یا چرا دور گذاشته میشه ولی نویسنده گوش نکرده و داره به کارخودش ادامه میده پس بیخیال
نمیخواد شماهم اینقدر حرص بخورید و اعصاب همو بهم بریزید
……..

haiat
haiat
3 سال قبل
پاسخ به  Amir

بله
علاوه بر این که مقام خانم ها رو پاییین میاره ارزش اقایون رو هم پایین میاره سرد و بی احساس و هوس باز و خیانتکار در حالی که اصلا این طوری نیست هم اقایون باارزشن هم خانما

MRYM
MRYM
3 سال قبل

بچه هاا
یه سوال رمان استاد خلافکار چرا هرجا میگردم نمیتونم ب صورت pdf دانلود کنم؟!
تاجایی ک دیدم رمانش تموم شده ولی ب صورت pdf نیس! :/

Amir
Amir
3 سال قبل

اون توله بود سَقَط شد؟!

کیاناااااا
کیاناااااا
3 سال قبل
پاسخ به  Amir

اره

آرزو
آرزو
3 سال قبل
پاسخ به  Amir

🤣🤣آره

Rrr
Rrr
3 سال قبل
پاسخ به  Amir

دقیقاشماهاازکجافهمیدین ساغرحامله بوده چیزی دراین موردنوشته نشده ک واقعا جذاب نبودپارت48مشخص بودکتک میخوره 😑

parmidaw_sh
parmidaw_sh
3 سال قبل

من که میگم اون بچه بود که سقط شد:/

کیاناااااا
کیاناااااا
3 سال قبل
پاسخ به  parmidaw_sh

وا اره دیگه😂😂😅

ایدا
ایدا
3 سال قبل

مدیر این سایت لعنتی کیه من از شما بهش شکایت کنم،ایدا نیستم اگه جواب این بی احترامی هاتو بدم

کیاناااااا
کیاناااااا
3 سال قبل
پاسخ به  ایدا

عزیزم ربطی به سایت نداره این نویسنده عزیزه که باید بنویسه وگرنه مدیر سایت داره کارشو انجام میده…
حرص نخور پوستت چروک میشه و اعصاب خودت هم قاراشمیششش
😘😘😘😚😚😚☺☺☺😗😗😗💙💙💙😂😂😂

ایدا
ایدا
3 سال قبل

نویسنده چرا اینقدر کم پارت میزاری😈😈😈ببین شما یه مسعولیتی قبول کردی و باید رمان خون هارو راضی نگه داری،در غیر این صورت مام مجبور به شکایت میشیم،وقتی نمیتونی مسعولیت قبول کنی اصلا چرا رمان مینویسی،من ادمی نیستم بخام اینجوری صحبت کنم ولی از اذرماه که پارت میزاری پدر مارو در اوردی،نیم ساعت برا پارتت در هفته وقت بزاری باور کن مقدارش زیاد تر میشه

بابا نمیخام به خدا توهین کنم ولی ما خواننده ها رمانت هستیم بهمون احترام بزار😧

haiat
haiat
3 سال قبل
پاسخ به  ایدا

حرص نخور ایدا جون
رماناش قابل خوندن نیستن حیف وقت با ارزش ما جووونای مردومو خراب میکننن با این چرت و پرتاشون من فقط میام کامنت های شمارو میخونم بس که خوبیید

MRYM
MRYM
3 سال قبل

خدایش تتلو حق داره میگه **رم تو این داروی!😐
اخه این چ مدل پارت گذاشتنه عه هفته‌ای یک بار خو اوک چرا انقد کم اخه؟!

عجبااا😐😐😐😐😐

Rrr
Rrr
3 سال قبل
پاسخ به  MRYM

همون یک جمله هم ک گذاشته شده برو خداروشکر کن5دقیقه سرگرم بودی😂😂

فاطی
3 سال قبل

مسخره

کیاناااااا
کیاناااااا
3 سال قبل

اولین دی

نویییسنده جوننن جیغ میزنما چرا اینقدر کم😭😭😭😭

آقا من الان از فضولی میییترررکم

😭😭😭
آی آی ای

ایدا
ایدا
3 سال قبل
پاسخ به  کیاناااااا

مدیر این سایت لعنتی کیه من از شما بهش شکایت کنم

کیاناااااا
کیاناااااا
3 سال قبل
پاسخ به  ایدا

نه ممنون من شکایت نمیخوام
😘😘😘😚😚😚☺😗😗😗

Reyhaneh
Reyhaneh
3 سال قبل

تروخدا اینجوریش نکن تا میان یذره با هم خوب بشن گند میزنی توش، فوقش این بود که میزد تو گوشش ولی دیگه واقعا اینکار…
داستان ارباب و برده که نیست اینجوری نوشتی، تروخدا وقتی قراره یه چیزی بنویسین یکم فکر کنین
و اینکه پارت هم خیلی کم بود.

کیاناااااا
کیاناااااا
3 سال قبل
پاسخ به  Reyhaneh

اول

نویییسنده جوننن جیغ میزنما چرا اینقدر کم😭😭😭😭

آقا من الان از فضولی میییترررکم

😭😭😭
آی آی ای

Rrr
Rrr
3 سال قبل
پاسخ به  کیاناااااا

اتفاق خاصی نیفتاده حالاهامون عین یه موجودنتفرت انگیز بهش نگاه میکنه تازمانی ک یه اتفاق غیرممکن بیفته داخل رمان حالانویسنده شایدناراحت بشه بگه ایناچراانقدکامنت منفی گذاشتن ولی رمان اصلا هیچ چیز جذاب داخلش نیست من خودم زیادرمان خوندم این اصلابه رمان نمیبره بیشتر شبیه یه داستان کوتاه هست ک نویسنده هرچی ب ذهنش میاد مینویسه اونم هفته ای یک بار البته درحداچن تا خط بازم خداقوت بهت یکمی سرگرم میشیم ولیی یکمی هیجانیش کن تا رمان جذاب بشه

mery
mery
3 سال قبل
پاسخ به  Reyhaneh

هوم درسته،همچین کار بزرگی هم نکرده که عین عهد بوق زده کتلتش کرده!نویسندههههههههههههههه تاحالا شبیه تو ندیده بودم انقد بی مسئولیت با این قلم فوق ضعیف!ببین تنبل تر از تو،خودتی!این چه وضع پارت گذاریه،اگه نمیخوای ادامه بدی هم بگو تنقد ادمو منتظر نذار!واقعا براتون متاسفم شما با این بی توجهی دارین به خواننده ها توهین میکنین این دوستانی که رمان شمارو با تمام کاستی هاش،ضعف قلمتون،تکرار بیش از حد متن،غلط املایی های نجومی،متن بی محتوا،توهین به خانم ها و کم ارزش کردنشون،بازم رمان شمارو خوندن وباهاتون همراه بودن،جدا متاسفم که لیاقت ندارین!نه به نویسنده های مثل خانم مرجان فریدی و نه نویسنده هاییمثل شما!😐😑😑😑

دسته‌ها
41
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x