میخواستم به خودم قبول کنم که دیشب رو خواب دیدم و واقعیت نداره ولی درد بدنم این و رد میکرد… با دردی که یهو توی سرم کشید اخی گفتم.
دیشب تا جایی که میتونستم سر و صورتم و گرفتم تا ضربه ای بهش نخوره.
صبحانه ای آماده کردم و بدون توجه به این که حتی گیتی خانوم صبحانه خورده یا نه شروع کردم صبحانه خوردن…
گوشه لبم زخم شده بود و به سختی میتونستم چیزی بخورم ولی چون گرسنه بود حسابی خوردم و بلند شدم.
به طرف اتاق میرفتم که در پذیرایی باز شد و هامون با اخم های در هم و سری پایین افتاده وارد شد.
پوزخندی زدم و خواستم طرف اتاق برم که صدام زد : ساغر!
چپ چپ نگاهش کردم و بازم به راهم ادامه دادم که دستم و گرفت و به طرف خودش کشید که با اخم طرفش برگشتم و دستش و پس زدم : چیه؟! دیگه چی میخوای از جونم؟؟ بگو خودت و من و یا هم راحت کن!
عمیق و پشیمون نگاهم کرد و در آخر لب باز کرد :
– عصبیم کردی دختر! من نمیخواستم اینجوری بشه ولی توهم چیزای بدی گفتی!
– این کافی بود تا من و بزنی هامون؟! چی فکر کردی پیش خودت! ول کن دستم و! تو آدم نمیشی هامون هر دفعه بد تر از گذشته من و خورد میکنی!
دوباره دستم و کشید و این دفعه هول داد که نزدیک تر بهش ایستادم ولی هنوز نگاهش نمیکردم بدجور دلم و شکسته بود.
قبول دارم که من بد رو مغزش رفتم ولی یادم میومد که چجوری التماس میکردم و میگفتم که من و ببخشه ولی به خرج نمیرفت و بد تر من و میزد….
– ولم کن هامون…. با این کارات نمیتونی چیزی و درست کنی.
_ فکر کردی چون حاظر شدم باهات ازدواج کنم و قبلش صیغه ات شدم خیلی دختر بدبختیم آره؟
پوزخندی زدم و لحنم غمگبن شد :
_ متأسفانه درست فکر کردی من آدم بدبختیم! حالا خوشحال باش…
ساکت شده و هیچی نمیگفت؛ خشک شده نگاهم میکرد و من با چشمای پر از اشک و لبالب غم ازش دور شدم.
در اتاق و باز کردم و پست در ایستادم و در و بستم.
روی زمین نشستم و صورتم و با گریه روی زانوهام گذاشتم و زار زدم؛ چون نشسته بودم کمر و باسنم درد شدیدی توش پیچید ولی به قدر درد دلم نبود!
هامون بیخیال نشد؛ پشت در بود.
با مشتش به در کوبید و داد زد :
_ ساغر! داری گریه میکنی؟ در و باز کن ببینمت!
خودم و محکم بغل کردم و اشک ریختم؛
تازه متوجه میشدم که چقدر تنهام و نیاز دارم به آغوش کسی که دلم رو شکست!
مشت دیگه اش محکم روی در نشست و دوباره داد زد :
_ میگم باز کن این درو.
_ چی کار داری هامون؟ دلم کن درد دارم. برو بزار به درد خودم بمیرم؛ اصلا گیتی خانم کجاست هان؟ برو پیش زنت دیگه!
دقیقا مثل بچه های دوساله داشتم گریه میکردم و حسودی میکردم؛دلم برای بغل کردنش پَر میزد ولی اون مال من نبود!
باید عقب میایستادم؛ گیتی خانم چه گناهی کرده؟! مگه خودش خواسته فلج بشه؟ نباید جفت پا بپرم وسط زندگیش.
مهم تر از همه این که هامون زنش و دوست داره! من یه دختریم که فقط برای خالی کردن اون اینجام!
درد دلم یهو شدت گرفت و بخاطر همین جیغ بنفشی زدم و چشمام و از شدت درد بستم.
هامون که صدای جیغم و شنید دوباره به در کوبید و بین گریه و درد صدای التماس وارش و شنیدم : در و باز کن ببینمت ساغر… دارم دیونه میشم بخدا. نگرانتم بفهم! لطفا در و باز کن.
دلم برای لحن ملتمسانه اش رفت با گریه بلند شدم و بدنم و به دیوار تکیه دادم.
وم قفل در و باز کردم و وقتی باز شد به طرف تخت رفتم و خوابیدم.
درد دلم خیلی زیاد بود!
آب دهنمم به سختی پایین میدادم؛ هامون در و با سرعت باز کرد و پرید توی اتاق؛ رنگش کمی از حالت طبیعی خارج شده بود و با چشمای نگرانش من و نگاه میکرد که از درد دلم به خودم میپیچیدم.
نزدیکم اومد و دستش و زیر شکمم گذاشت و صاف خوابوندم. اشک هام ثا سیل روی صورتم میریخت و هیچ جوره نمیتونستم جلوش و بگیرم؛ هامون که حال کلافه ام رو دید؛ دستش و بند شلوارم کرد و خواست پایین بکشه که نزاشتم و با گریه هق زدم :
_ نکن؛ دلم درد میکنه هامون!
پوف کلافه ای کشید و این بار پیرهنم و بالا زد و دست گرمش روی شکم لختم نشست.
کمی خودم و سفت کردم که نیم چه لبخندی زد و دستش و روی شکمم کشید همزمان گفت : پریود شدی؟!
اهوم آرومی گفتم و با گریه چشمام و بستم؛ نوازش دستش روی شکمم باعث شد کمی خودم و شُل کنم و خودم و به دستش بسپارم.
فشاری به زیر دلم آورد که دستم روی دستش گذاشتم و دوباره هقی زدم.
_ نکننن.
_ خیلی خب ساغر آروم باش؛ درد پریودته؛میخوام ببرمت زیر دوش آروم بلند شو.
لبم و از شدت درد گاز گرفتم و آروم بلند شدم؛ درد دلم زیاد بود و از طرفی میخواستم یکمم که شده خودم و برای هامون لوس کنم.
لباسام و که در آورد با خجالت نگاهم و ازش گرفتم؛ هنوزم جلوش مثل دخترای پونزده ساله ای بود که تا حالا پیش کسی لخت نشده!
یا دیدن حرکتم خندید و دستش و زیر شونه و زانوم انداخت و تنم و توی وان گذاشت.
دلم و گرفته بودم و به خون جاری شده از بین پاهام نگاه میکردم؛ این درد و تنها زمانی که خیلی حرص میخوردم یا خیلی ناراحت بود داشتم؛ چون نزدیک عادتم بود دردم بیشتر شده بود؛ با اون ضربه هایی که از هامون با کمربندش به دل و کمرم زده بود خون ریزیم هم بیشتر شده بود.
کبودی های روی تنم خیلی درد ناک بود و با نگاه کردن بهشون دلم برای خودم میسوخت.
تو فکر بودم که با بوسه داغی روی گردنم پلک زدم و نگاهم و به هامون دادم.
لاله گوشم و زبون زد که ناخواسته به خودم لرزیدم و لب زد :
_ معذرت میخوام!
آه خسته ای گفتم و پوزخند زدم؛ وقتی جای تک تک کبودی ها روی تنمه میخواست ببخشمش؟! یا فراموش کنم این همه بلایی و که به سرم آورد و دَم نزدم؟!
_ دیشب کلی التماست کردم ولم کنی! گوش دادی جناب هامون خان؟ نه؛ عوضش مثل سگ زدیم هامون…
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
آغااااااا بزار دیگه
من فردا آزمون دارم هیچیم نخوندم
بزار پارت جدیدو بخونم بعد برم یکمم درس بخونم
لطفاااااااا
سیلام
خوبید
میگم استاد خلافکار چه جوریه؟
چون اولش دیدم دختره با یکی دیگه دل و قلوه میگیره اسمش با اونی که آخر رمان دیدم فرق داره🤨
کیست آن سوم شخص مفرد مذکر غائب؟؟؟؟به من بیگویید🙃🙂😉
ملسی دوستتتتتان😐😑😁😄😁😄💙💙💋💙🔫🔫🔫🔫مخسی
آخرش با یکی دیگه ازدواج میکونه؟؟؟🤨🤨🤨یا میمیره؟یا بهش خیانت میشه؟؟؟
آخرش با امیر ازدواج میکنه بچه دارم میشن و به پایه هم فسیل میشن 💙😅🙅
وای فسیل میشن؟؟؟ینی منابع طبیعیمون میشن😲😯😲😯😃😃😃🤣
.
.
.
.
شوخی کردم اهم اهم جدی بودم مرسی دستت درد نکنه🙂💙💋😅🤣😂😆😁😄😃😀
بلی بلی منابع طبیعی میشن و ما کلی ازشون بحر میبریم 😂😂😂💙
.
.
😂😂😂
قربانت عزیزجان 💙💙💙
عجب منابع طبیعی بیشجولی حرص میدن عشق و عاشقشان میکنن و فقط فسیلشون میمونه ایش💙🤐💙😂🤣😂🤣
خدانکنه مرسی که گفتی😂😂😂💋💙🤣🤣😂
سلام
فداو💙
اره اول دختره عاشق پلیست(آرش) حسابی بعد امیر (خلافکار)میخواد از لیلی انتقام بگیره یعنی از بابا دختر فکر کنم بجاش از دختراش میگیره لیلی هم همش خودش فدا شخصیت های داستان میکنه ( آرمین هانا آرش ) و هی گروگانه امیر میشه امیر عاشق لیلی میشه و خودش به زور تو دل لیلی جا میکنه بعد لیلی تمام تنفرش عشق میشه و دل قلوش از آرش پس میگیره به امیر تقدیم میکنه 😂😂😂😂😂😂💙💙💙💙🎊🎊
اووووو😮😯😲
آرش چی میشه اون نمیشینه عررر بزنه؟
اهم ببخشید منظورم همون زار بود اه گریییه 😒😐😑😬😬😄😄😄😄😄مرسی فعلا تا اینجاش رو فهمیدم فقط او جا که میگن ادامه عروس استاد توشه رو نمفهمم😄😃😄😃😘😘😘💙💙💙مرسی
دیگه نویسنده آرش آدم حساب😂😂 نمیکنه و چیزی دربارش نمگیه البته زیاد حافظ یاری نمیکنه (اثرات امتحانا 😂) چون هانا و آرمین که شخصیت های عروس استاد بودن تو استاد خلافکارم هست آخه آرمین هانا تو عروس استاد پارت های آخر از هم جدا میشن و فسیل شدن شون تو استاد خلافکار از یه جایی به بعد داستان از زبون اونا هم هست 😅😂
💙💙فدات
اووو ووو مرسی بحله بحله ولی ایکاش هم جلد اول و دوم باهم بودن اخه اونجوری یه ذره سخته اه تخص بودن خیلی بدددع😑😑😑🤐🤐
مرسی که گفتی ممنون 💋💙💋💙💋
یه هفته شد پارت جدید کو؟ من گنا دارم یه چشمم به کتاب یه چشمم به سایت باشه
اوهوم خیلی بده مخصوصا با امتحان ریاضی که دو فصل آخرش رو نفهمی ایش😄😐😑😄😄
نویسنده جونننن پارت جدید رو نمزاری عزیزم چشمام خشک اخه
از درسم عقب میافتما دوست دارید یه نخبه از کشورتون کم بشه🥺🥺🥺🥺
(الان عذاب وجدان گرفتی یا پیاز داغشو بیشتر کنم؟؟؟پیازداغ شور باشه یا شیرین یا ….غیره🤨🤨🤨ها بوگو خیجالت نکش همه از خودتیم .هَن چی گفتم)😶😑
ای شیطونم😂😂😂🙂🙂
😄😄💋💙😄😄💙💋💙💙💙😆💋💋😄😄😄
💙💙💙💙
جونززززززززززز برررردیییممممممممممم🤩🤩🤩🤩🤩🤩😆😁😁🤩🤩🤩🤩💋💋💋💋💋💋💋😁💙💙💙💙💙💙💙
خوشحالی کنیمممم
چی بردین عزیزم؟
استقلال؟؟؟
بله عزیزم استقلاللللللل
با شاه فرهادددددد💙💙💙💙💙🤩🤩🤩🤩🤩💙💙💙💙💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙🤩💙💙🤩🤩💙🤩💙💙🤩🤩💙
اووووو خداروشکر جانیم💙💙💙
.
.
هعععییی من میگم یادی از معشوقت نمیکنی بگو منو یادت رفته😢😢
من نه بابا یادم نرفته😆😆💋💙فقط سه تا از امتحانای ترمم شروع شده زیاد نمیتونم بیام💋💙😆😆
روزی که فراموشت کرده باشمم روزیه که یه نفر تورو ازم بدزدههههه🤬😡که خودم میرم تیکه پارشمیکنم👿😈👿😈👿😈😡😤😠🤬👿😈☠💀☠💀☠💀☠☠ هی هی هی
موفق باشی عزیزکم💙💙
یااااااااا خداااااااااا😂😂
ناااااححح هیشکی جرعت نداره منو ازتو بدزده جانان💙💙😂😂
اوففففف لهنتی ایموجیاشو😂😂😂😂
من کلا به خاطر استیکرایی که میزارن به داعش هم معروفم پس عزیزم نترس چیز خاصی نیست😁😁😄🤣😂🤣😂😆😆😆😆😆😆😈😈😈👾🤖🤖🤖
ممنون تو هم موفق باشه
بله از همین تریبون بگم هر کی تورو به دزده کارش با کرام الکاتبینه😁😈بحله بحله من اینم😈😈😈👹👺🤡👻🤖🤖👽☠💀💭🗯💫💫💫💫💫🦿🦿🦿🦾💪💪💪🤳
اوففف داعش خودمی😂😂😂
.
.
خواهش میکنم گلی…مرسی عزیزدلم
دورمنو همه خط قرمز کشته بخاطر تهدیدای تو 😂😂😂😂
لهنتی بازوهاشو😂😂
*کشیده*
😂😂😂💪💪💪💪
👊🗡🔫 اضافه کردم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂💙💙💙💋💙💙💙💙💙 ملسی معشوقه جونم😂😂😂خوبه یه خیطططط قرمززززززز😂😂😂
آفرین نفسی❤️❤️😂😂
.
.
خواهش میکنم عزیزدل معشوقت❤️😂😂😂
آله خوبه😂
رویا تو مگه دختر نیستی؟
پس چرا میگی من پسر خوبیم هااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
🤨😯😯🤬😠😡ای حرصم گرفت😂😂🤣😡🤬ایش اه
ایناهم اضافه کن 🔫👊🔪
😂😂😂
😂😂😂💙💋🔫
😂😂
.
گلب!
سیلام عسیسانم❤️❤️❤️❤️❤️فک کنم شما دوتا این رمانارومیخونین جوگرفتتون، جالب اینکه دوتاتون دخترین نمیشه کاری کردی براتون……. پس یکیتون بیاد عشق خودم باشه من پسر خوبیم قول میدم خوشبختتونکنم💝💝✌️👌🤪🤪💋💋💋❤️❤️💯💯💯💯💯💯
نویسنده بزارپارتوخسته شدم….. اه…. اه…
نویسنده جون سیلام خوبی؟؟؟
پارت جدید نمیزاری؟؟؟!!!
ما که بچه های خوبی بودیم🙂🙂🙂
هعیییییییی من معتاد شدم نگید طرف خر بودا😐😐😐😚🤣😂😂😂🙂🙂🤦🤦🤦🤦
شفا میده میدونم
سیلام برهمه….. حالا نویسنده خیالت شدمن بسته ام تموم شد… حالا هرچی دوست داری لفتش بده….. بزارکیان جون توآمپاس بمونه مثل من….. ولاه🤧🤧🤧😠😠😠🔪🔪🔪
عا وا عه 🧐🧐🧐
Are you ok???
خخخ سیییخته ایش
😂😂😂😂😂😂😚😚😚
ای کاش یکمی رمان رو هیجانی میکردین یا حداقل کل این از وقتی یادمه ساغراز هامون دلش گرفته این پارتش یکمی جذاب تر بودحداقل ساغر حسودی میکنه ب هامون بگه من از فلان حرکتت خوشم نیومد رو مخ مرد راه رفتن ب شرطیه ک طرف جنبه طرف مقابلشو بدونه بعدم نمیشه زودتر پارت هارو بزاری دیگه خیلی لفتش میدیااااا تنبلی میکنی😉😄😄😄
اقا این اخرش چی میشه
عروس استاد تهش خیلی بدرفرجام بود دلم خیلیییی بری هانا سوختتت با اون شوهر بی غیرتش که خیلی را حت از یه چیز استغفرالله حرف میزززنه خررر
دراز دیلاق نفهم گاو بییییییب بقیه حرفام سانسوریه نمیشه گگگگوفت
ایششش🤦♀️🤦😬😬😬😬😬🙃🙂🤣🤣😂🤣😂🤣😂🤣😅😆😀😃😄🤪😜🤪😜☺
حرص نخور عزیزم پوستت چروک میشه😂😂😂😂
چشم نمینیمخورم 😆😆😄😄😄
چشمت بی بلا♥
ن ت مث اینکه فصل دوشو نخوندی تهش ب هم میرسن و ب خوبی و خوشی زندگی میکنن😐😂
من فقط تو کف این ساغرم ک الان تازه یادش افتاده نباید با جفت پا بپره وسط زندگی گیتی😐😶 فک کنم نویسنده داره کامنت های خودمونو رمان میکنه😐😂😂
خب اگه اینجوریه من نویسنده رو راهنمایی می کنم😂
بیبین نیویسنده جونم تهشو خیلی قشنگ بتمومش خیلی خنده دارش کن اوکی یه ذره داستانو کلکلی کن اونجوری به نظرم بیشتر میان بخونن چون من هر چی رمان ایجوری دیدم و خوندم همشون بازدید کننده های زیادی داشته
آقا این گیتی هم یی کاریش بوکون لدفا خیلی رو مخ من یکیه 😂ایش هامون بداخلاق رو هم آدمش کن یه کوشول اوکی؟
این خواهش ونظر من هستا منو از رمانت شوتم نکنی بیرون 😬
اصن من دیگه نظر نمیدم 😂ایش
دوفصل بعدشم بخون همه چیزش درست میشه
جون من راست میگید؟؟؟؟
خب اسمش چیه؟؟؟
پی دی اف شده؟؟؟؟؟
بگید لطفففااااااااااااااا
مرسیییی💋💋💋💋
خب اسمش چیه؟
اسمش همین عروسه استاده؟؟؟
یا اسمش چیز دیگه ایه؟
اخه پارت آخرش که فقط خوندم که ببینم چی میشه نوشته شده بود که ادامه این رمان در رمان استاد خلافکار هست فک کنم این بود اما نخوندم
همینه آیا؟؟؟؟
آره همینه تو ادامه ی استاد خلافکار همه چیز درست میشه
بخونش من که دوست داشتم 🙃🙃
اها باشه مرسی🙃🙂
به جان سیکینه سگ سیبیل زن اکبر بقال سر کوچه پارت دیگه نزاری خودمو میکشم یه کاغذ میزارم تو جیبم نویسنده فلان رمان مند کشته
تعارف نکن میخوای همینجا رمان ول کن
ها بوگو فرزندم بوگوو
واوووو 😂😂😂😂
اره مهدیس جونی نبودم🤣💙
یه پس گردنی تقدیم تو💙💙😂😂
منم جا خالی میدم 😄😄😄
شوخیدم یه ماچم تقدیم به کَلَتتتت💋💋💋💋
😂😂
وییی ماچ رو کله ای میدوسم عسیسم😍😍😄😄
والله من نمدونم چرا بدت میاد😄😄😄
اه به جاش من هم از گیتی هم از اون هامون مسخره بدم میییادددد
آیییییی نفسسس کش
خدایی نکرده نفست میگیرهاااا بعد من معشوقه ی کی بشم؟؟هومم؟؟😂😂😂😂
من بمیرمم باز هم تو معشوخه خووودمی 😎🤤🤤🤤🤤💋💋💋💋💙💙💙بی کسی نیمدمممتتتت😄😄😁😁😆🤣😂
خدانکنه جانان♥
ویییییییییی گلبمممم که 💙😂
من فقط معشوقه ی خود خودتم خیالت راحت💋💙💙💙💙💋😂
خدارو شکررررررررر😂😂
هیچی بهتر از این نیست اگه میشدی معشوقه کسی دیگه ای روحم ولت نمیکرد همش کرم میریختممممم😁😁😈😈😈
نمیذاشتم بیخوابی😄😄😁😁😆😆🤣🤣😂💋💋💋💋💋
روحم ولتتتت نمیکردااا ینیییی بگممماااا
نااااااححح نااااححح عسیسم من فقط معشوقه ی خود خود خودتممممم😂😂😂😂
خیالت راحت راحت 💋💋😂😂
آح آح خدا شکرتتتت معشوقم کسی ازم نمگیرررره🤣😆😆😄😄😁😁💋💋💋💋🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲روز و شب دعااااا😄😄😄
اره اره خداروشکر♥
بیجاکرده کسی که بخواد منو از توبگیره😄😄😄
اوهوم عزیزم مادرشو به عذا مینشونم هر کی بخواد معشوقم رو ازم بیگره 😌😌😌بحله بحله ما اینیم برگ چغندر که نیستم الکی نیست اسمم کیانا سِوِن هستش😌😌😌😂😂😂😁😁😄💋💋💋💋
قبل اسم یه *که*رو خودتون اضاف کنید کیبوردم از مرحله پررررته ایش😐😐😐😬😬😬😬😁😂😄😁💋💋💋
فدات شم عزیزدلم💙💙💙
😂
😂
همیشه کامنتا رو میخونم .ولی کامنت ندادم…معلومه حسابی رفیق شدینا.رمانا خیلی ابکی شدن…نخونه دیگ میدونم قراره چی پیش بیاد. هووووف
😉💕
دور از جونت که فدام شی مهدیس جونی
😂😂😂😂💋💋💋
عزیزدلمــــــــــی تو💙💙
😂💋
💋😂💙💙💋💋💋
💙💙💋💋
بالاخره گیتی صبحانه شو خورد یا نع؟؟😂😂
من چرا بجای اینکه از هامون بدم بیاد از ساغر بدم میاد؟😐
نسبت به پارت های قبلی پارت قشنگی بود😉💕
پوووف../
واییییییییییی آیلینممممم
جونممممممممممممممممممممممممم
النازمممممممممممممممم
عشقممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
دلبرممممممممممممممممممممممم
عا همین!
سلام
یه سوال؟
کیا اینجا رمان استاد خلافکار رو خوندن؟
من فقط یه پارت خوندم دیگه نخوندم😂🤣
عروس استادم نخوندی؟!
نه نخوندم ینی چند پارت خوندم دیدم دختره خیلی تو سری میخوره بهم بر خورد دیگه نخوندم😐🤣😐
من خوندم جلد دوم رمان عروس استاد هست
یادش بخیر!
هییییییی یادش بخیر چع قشنگ بود،،آرع مح خوندمش.
من خوندمش چطور؟
من خوندم😂😁😁
من تا تهش خواندم خیلی قشنگه
من خوندم تموم شد
منننننننننن
افرین خوشحالم که به توصیه هام گوش کردی
موفق باشی
البته هنوزم غلط املایی هست و دیر به دیر پارت میذاری
عزیز پارت گذاریش به این صورته که هفته ای یه پارت میزاره
مرررسی نویسنده جون😃💖
مطمعنین دارم صیغه استاد میخونم بابا عجب !دمت گرم خوب بود خوشمان امد
ایهیم خوچم اومددددد
دستت درد نیکونه نیویسنده جون😚😘😗😚😙☺☺☺😛😋🤩😍😍😂😜🤪😝🥸🥸🥸
دقیقا خیلی خوب بود ینی بهتر از پارت های قبلی دستت درد نوکوند😍😂
😂 😂 😂 این چه لحجه ایه کیاااناجون… آدم هنگ میکنه 😲😲😲
لحجم از اون لحجه هایی هستش که باید یه رفیق صمیمی داشته باشی که فقط خودتون بفهمید چی گفتید هر کسی هم فهمیده خیلی باهوشه😂🤣😂🤣💙💙💙
قوبون همه دخملااا😎😎😎
💓💓عزيزی عششششقققمم💓💓💓راستی بچه ها چندروزمونده تاپارت بعدییی…. خسته شدیم🤔🤔به اینم میگن نویسنده….. ولاه
عزیزم هفته ای یه پارت میزاره نویسنده
حالا حالا مونده تا بزاره تا اخر هفته جدید باید تحمل کنی
🤧🤧ای واااااااااای……مگه نوشتن چهارخط کاری داره…. که یه هفته لفتش میده😲😲😲
بسی سختتتتت است
تو چه جوری تحمل میکنی مهدیس جونیم؟؟؟😁😂🤣😘
خون سردیه مهدیس جون من کشته……. حتما سرش جایی گرمممممممههههه🤭🤭🤭🤭🤭
من رویا جونم کلا ادم خون سردیم
اره سرم داخل چت روم گرمههه
ولی واقعا یه چیزیه که قبولش کردم قبول کردم این رمان فقط هته ای یه پارته
توهم قبول کنی ریلکس میشی نسبت بهش
ریا جونم قبولش کردم فقط هفتگیه
پس منم میقبولم…. بقول امیرحسین رستمی… عجیجم،،منی ترادوستن حرف تراگوشن…. حالا کیاناااجون اگه فهمیدی من چی گفتم……. هرکه زانتی من چیون گویه جایزه ی داران پری😂😂😂😂😂
😂😂😂
افرین عزیزم
فکر کنم نوشتی من تو رو دوست دارم حرفتو گوش میکنم درسته؟؟😂
آفرین 👏👏👏فک کنم توسیستانی هستی که گرفتی چی گفتم…… اون تهشم معنی کن برام….خوشگلم….کیاناچراجواب نمیده…. فک کنم قاط زده😂😂😂
چاکریم عزیزم
نه گلکم من سیستانی نیستم من شیرازیم ولی حرفتو فهمیدم اگر خدا بخواد😂
فکر کنم تهش هم نوشتی:هر کی تونست بگه من چی میگم جایزه ای داره درسته؟؟
کیانا جونی هم فکر کنم نیستش یا کامنتت رو ندیده وگرنه جواب میداد😊
خب منم جوابتو بدم جانیم:
منم ترادوستن♥
امیدوارم درست گفته باشم😊
نه خوشگلم قاط نزدم فقط داشتم جواب چند تا پرسپولیسیها اعصاب خورد کن رو تو واتساپ میدادممممم اعصاب نزاشتن کع
آخرش هم گفتی هر کی فهمید من چی گفتم یه جایزه خوب داره قبلیاش هم که مهدیس جونی گفتش😄😄😄😄😂😂🤣🤣💙💙💙
والله میای تبریک میگی چهار تا فوش بارت میکنن میمیفرستنت میری ایش بی مزه ها😂😄😐😐😐🤭🤭🤭🤣😂😄😆😅🤨💙
بچه ها پارتی که نیسته حداقل یه سوالی دارم….. بجوابیییید…؟.؟ کی طرفدار پرسپولیسه وکی استقلال….. تانویسنده ازخواب بلندمیشه….💙💙💙❤️❤️❤️❤️
فقط کافیه قبولش کنی که هفته ای یه پارته
به همین راحتی کیاناجونمممم
چشم مهدیس جونییی😄
ولی آخه چه جوری قبول کنم😄😄😄😄به خدا نمدونم😄😄😄💋💋💋👄👄👄👄
چشمت بی بلا دلبرکم
اراده کن میتونی 😄😄
به به بوس میدوسم چسبید
چشم اراده میکنم💋💋💋🙂😂💙💙💙💋💋
چشمت روشن عزیزکم💙💙