5 دیدگاه

رمان مانلی پارت 18

4.6
(21)

#پارت_18

 

•┄┄┄┄┄┅•🦋•┅┄┄┄┄┄•

 

نامی

 

پایش را روی گاز فشرد و با اخم کمرنگی به سمت خانه به راه افتاد.

 

ذهنش پر از زنگ خطر بود و حس می‌کرد غفلت و دوری این مدت قرار است کار دستش دهد.

 

همه چیز تقصیر مادرش و مادر مانلی بود و اگر جوری که می‌خواست پیش نمی‌رفت حسابی از کارهایشان پشیمان می‌شدند.

 

این همه وقت صبر نکرده بود که مزدش را اینگونه از مانلی بگیرد.

 

از کودکی در گوشش خوانده‌ بودند مانلی مال اوست و نافش را به نام او بریده‌اند…

 

این جمله جوری در وجودش ریشه دواند که تمام زندگی‌اش را صرف مراقبت و حمایت از فرشته‌ی کوچکش کرد.

 

آنقدر که با علاقه‌ای جنون‌آمیز مجبورش کردند در نوجوانی از دخترک ناف بریده‌اش فاصله بگیرد تا دست از پا خطا نکند!

 

بالاخره قرعه به نامش چرخید و بعد از چندسال با عملی کردن به قول‌هایی که به مادرش داده بود توانسته بود شرایط را مهیا ساخته و به دخترکش نزدیک شود.

 

دریغ از آن که مانلی حتی سایه‌ای از گذشته را نیز به یاد نداشت!

 

آنقدر فکر و خیال و چشمانش از مانلی و عکس‌هایش پر شده بود که از یاد برده بود دخترک از وجود او در زندگی‌اش بی‌خبر است.

 

که نباید با مردی جز او احساس نزدیکی کند، که نباید دست رد به سینه‌اش بکوبد، که همان‌طور که دخترک اولویت زندگی اوست خودش هم باید اولویت زندگی دخترک باشد.

 

آهی کشید و کلافه سر تکان داد.

 

با رفتاری که از مانلی سرکش و فراری می‌دید انگار سالها طول می‌کشید تا او را با خود همراه کند و همه‌ی این‌ها تقصیر این دوری اجباری و اصرارهای مادرش بود!

 

نمی‌دانست چه‌قدر درحال فکر کردن بود که صدای مادرش در گوشش پیچید.

_این چه رفتاری بود که از خودت نشون دادی نامی؟ واقعا ازت انتظار نداشتم.

 

خودش هم انتظار نداشت!

 

نمی‌خواست میان جمع چیزی بروز دهد ولی صمیمیت بیش از حد مانلی با باربد و حرف‌های در گوشیشان عصبی‌اش کرده بود.

_چه رفتاری؟ ازم انتظار نداشتی بخوام بعد از این همه سال نامزدم رو ببینم؟

 

مهسا نچی کرد و دست روی بازوی پسرش گذاشت.

_یه آدم متمدن با محبت و آرامش از نامزدش درخواست می‌کنه نه این که توی جمع داد و بیداد راه بندازه. مشکل تو اینه که هیچوقت یاد نگرفتی صبور باشی نامی!

 

گوشه‌ی چشمش نبض گرفت.

_با من از صبوری حرف نزن مادر من!

با منی که این همه سال منتظر مانلی موندم، از دور نگاهش کردم و به احترام شماها دم نزدم حرف از صبوری نزن!

 

حرص‌زده تر از قبل ادامه داد: این همه وقت منو ازش دور کردی گفتی نزدیکش نباش بذار بزرگ بشه عقلش برسه بعد پا پیش بذار.

ازش دور موندم چیشد؟ دختره انگار اصلا منو یادش نمیاد!

یادش نمیاد کی از بچه‌گی آدم اول زندگیش بوده، کی همیشه مراقبش بوده و نذاشته خش به تنش بیفته. کل روز داشت جفتک می‌نداخت!

 

 

‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎

‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‌•𝗚𝗢𝗜𝗡•࿐l🦋‌⃤

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا 21

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
🙃...یاس
🙃...یاس
11 ماه قبل

گشنگه🙂
مرسی نداجون

Fateme
Fateme
11 ماه قبل

ووووووووووووووووووووووووووووخ من عاشق این رمان شدم ک 🥺 عشق از بچگی
دختر زبون دراز که عاشق این خصوصیت یه دخترم
ووووووووووووووووووو سرکشی اصن من اینارو دوست دارم 😂❤️ خیلی قشنگه ممنون

🙃...یاس
🙃...یاس
پاسخ به  Fateme
11 ماه قبل

😂😂😂😂

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x