رمان پروژه عشق پارت 12 - رمان دونی

رمان پروژه عشق پارت 12

پارت12

(چشمام میسوختن با درد بازشون کردم نگاهی به دورو بر انداختم اتاق زیبای بزرگی بود، در باز شدو قامت اهورا نمایان،لبخندی بهم زد…)

_کجاس،منو واسه چی اووردی

+آمریکا

(عیی مردم قهقه کشیدم عاره عاره ، از شدت خنده شکم درد گرفتم)

_اهوراااا

+گفتم که

(بلند شدمو به سمتش رفتم با خشم بهش زل زدم..)

_میکشمت یارو

(دستمو به سمت موهاش بردمو با تمام توان کشیدمشون …..)

+نکن روژیننن نکن پدرصگ

_یه بار دیگه بگو

(به سینه هاش مشت زدم که به عقب پرت شد در محو غرق شده بودم منو گرفتو همراه خودش کشید اصن این کیدراماهای اسرا بود چطور من افتادم رو تخت چطور اهورا افتاد رو من)

+جات که بد نیست عشقم

_یارو تو رومن چیکار می‌کنی پاشو تا نکردمت

+عاخ دلم فقط کردن تو رو میخواد

(نگاه چپ چپمو حوالش کردم و با مشت یکی چپوندم تو سرش)

_پاشو روم خیر تنت

+کم حرص بخور دوستت چروک میشه دیگه نمیخوامت

_چه بهتر الاغ

(بی توجه به اهورا از اتاق بیرون زدم نگاهمو بین خونه خونه نوالله بگم کاخ بود چی بود این چرخوندم وا اینا چرا این شکلی میکردن،دست اهورا رو رو کمرم حس کردم یا تعجب سمتش برگشتم )

_مگه اینجا کالیفرنیاس اینا چرا این پرو بالن

+نه عشقم نیویورکه

_اهورا شوخی که نداری

~~~~~~~~~~~~~~~~~~

(از زبان اسرا)

_ارمین به عنوان یه دوست دارم ازت خواهش میکنم هر سه پایه اونها کمو گور شدن یعنی چی چیزی نمیدونی

(نگاهشو بمن دوخت…)

+قول بده آروم باشی

_اصلشو بگو

+ببین من،اهورا،ارسین هرسه تامون فامیلیم

(تعجب کل عصب هامو مشغول کرد)

+ببین خانواده ما تو نیویورکن اهورا روژین و دزدید و ارسینم باهاشون رفت

_ین.ینی چی چرا همچین اینقد مبهمه چرا چیزی معلوم نیست

+ببین الان وقتش نیست قول میدم برات توضیح بدم

(با دستم بازو هاشو گرفتم و با لکنت گفتم)

_ارمین بخاطر شیلا تعریف کن

(نگاهشو بهم دوخت و رو صندلی نشست خوشم نیومد اینقد روی شیلا حساسه)

+خیلی پیچیدس ولی قول بده بین خودمون بمونه

~~~~~~~~~~

(باورم نمیشد کسی که تو این مدت کم به عنوان عشقم دیدمش فقط یه هوس بود اینقدر تو شوک بودم حتی تحلیلی برای گریه کردن نداشتم نمی‌تونستم حرکتی انجام بدم صدای بارانو کیان به گوشم رسید )

باران:اسی خانومی بیا بیرون

کیان:اجی لاتم نمیای خره

(انگار که جون گرفته باشم تند به سمت در رفتم چنان درو باز کردم که بارانو کیان هل شده پرت شدن تو اتاق یقه کیانو گرفتم که با چشمای گشاد شده خیره به اجرای صورتم شد)

_تو هم هوسی هودستشونی،بگوووو

+اسرا فک کنم آب شنگولی زدی ، عقل سرجاشه

(نکاهمو به دستامو به بقیه کیان چرخوندم نه اگه کیان همدست بود آرمین می‌گفت ازش فاصله گرفتم…..صدای زنگ گوشیم بلند شد…{خر رویاهام}آرسین چی اون….)

 

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان مانلی
دانلود رمان مانلی به صورت pdf کامل از فاطمه غمگین

    خلاصه رمان مانلی :   من مانلیم…..هجده سالمِ و از اونجایی که عاشق دنیای رنگ‌ها هستم، رشته هنر رو انتخاب کردم و در حال حاضر   سال آخر هنرستان رو پشت سَر می‌ذارم. به نظرم خیلی هیجان انگیزِ  که عاشق نقاشی و طراحی باشی و تو رشته مورد علاقه‌ات تحصیل کنی و از بازی با رنگ‌ها لذت ببری. در کنار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آمیخته به تعصب

    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه تن به کار بده، آدم متعصب و عصبی ای میشه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان الماس pdf از شراره

  خلاصه رمان :     دختری از جنس شیشه، اما به ظاهر چون کوه…دختری با قلبی شکننده و کوچک، اما به ظاهر چون آسمانی پهناور…دختری با گذشته‌ای پر از مهتاب تنهایی، اما با ظاهر سرشار از آفتاب روشنایی…الماس سرگذشت یه دختره، از اون دسته‌ای که اغلب با کمترین توجه از کنارشون رد می‌شیم، از اون دسته‌ای که همه آرزو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار

  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی ژنتیک دانشگاه تهران رو می‌دزده تا مشکلش رو حل کنه…

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بچه پروهای شهر از کیانا بهمن زاده

    خلاصه رمان :       خب خب خب…ما اینجا چی داریم؟…یه دختر زبون دراز با یه پسر زبون درازتر از خودش…یه محیط کلکلی با ماجراهای پیشبینی نشده و فان وایسا ببینم الان میخوایی نصف رمانو تحت عنوان “خلاصه رمان” لو بدم؟چرا خودت نمیخونی؟آره خودت بخون پشیمون نمیشی توی این رمان خنده هست تعجب هست گریه زاری فکر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
iman ghaderi
iman ghaderi
3 سال قبل

رمان به این خوبی نخوندم ♥️♥️

S
S
3 سال قبل

پارت قبل که مال هفته ی پیش بود 😒
فکر کنم اصلا حواست نیست ، یک هفته پیش پارت دادی.

☆
3 سال قبل

چقد قاطی پاتی بود اصن معلوم نیس چی به چیه

S
S
3 سال قبل

مدت زمان زیادی بود که پارت ندادی !
کوتاه هم هست.
حداقل این همه دیر میدی بیشتر بنویس !

دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x