آرسین:بریم
_اره امادم
(از دانشگاه خارج شدیم و هردومون به سمت ماشین آرسین پا تند کردیم درو برام باز کرد نشستم و چشمکی بهش زدم تک خنده مردونه ای کردو پشت ریل جا خوش کرد…)
_تو دست نزن خودم میزارم
(ظبتو روشن کردم و یکی یکی اهنگارو کنار زدم که آهنگ مون لایه پلی شد یکم وول خوردم و همزمان رپاش رو میخوندم)
_اخ آخ داغ دلم تازه شد
آرسین:چیشد کدوم داغ ،کجات داغ شده
_خیلی منحرفی پسره پسره
آرسین:پسره ی؟!!!
_بهرحال داغ دلم برای این خواننده تازه شد،مرد
آرسین:مرد نهههههه مرد
_اره
آرسین:خانوم دکتر آدم دق میکنه یکم با ملاحظه تر
_تو حالا نگه دار رسیدیم
(همزمان از ماشین پیاده شدیم ،وارد کلینیک شدیم به سمت منشی رفتیم)
آرسین:ببخشید یه سنوگرافی ر
_رحم میخوام
+برای بارداری
_نه نه ینی بله
(آرسین خنده کردو دوتا ابروهایش بالا پرید سرشو نزدیک گوشم اورد…)
آرسین:برای اونم خدمت دکتر میرسیم
(دوباره تک خنده ای کرد که یه مشت به بازوهاش زدم…که منشی باز به صدا درومد)
+مثانتون پره
_بله
+چند لحظه صبر کنید صداتون میزنم
(با آرسین رفتم روی صندلی ها نشستم…)
_ینی خدا نکنه اون چیزه باشه
آرسین:اسرا نگران نباش
_ارسین دیدی دکتور گفت شاید باردار نشم…شاید سرطان باشه نمیدونم کیست باشه هر کوفته دیگه یی
(ارسین دستمو گرفت و به نرمی فشار داد که جیغی کشیدم،با چشای گشاد شده نگام کرد که تند گفتم)
_دست نزنی الان جیشم میاد
(آرسین قهقه کشیدیدو گفت)
آرسین:دست چی کار به مثانه داره
_داره داره فشار میدی دیگه
آرسین:بحرحال عشق من هیچیت نیس
_پسر چلغوز مصن شما دکتری
آرسین:نه اقاتونم
(قلبم به تپش درومد چقد با دلبری گفت… )
+خانم قائمی بفرمایید
( بلند شدم و همراه آرسین وارد اتاق شدم که با دیدن دکتر که داشت بازی میکرد میخواستم قهقهه بکشم ولی وضع مثانم ناجور بود دکتور مردی میان سال بود نگاهی به ما کرد و دستشو سمتم دراز کرد که با تعجب نگاش کردم نگام به آرسین افتاد که با اخم غلیظی به دکتر خیره شده بود)
+خانم این کاغذو بدید به چی خیره شدید
_هاا آهان سلام آقای دکتر
(کاغذ رو سمتش گرفتم)
+رحم باردار
_نه نه فقط بخاطر کیست سرطان یه همچین چیزی
(سری تکون داد و اشاره به تخت کرد روی تخت دراز کشیدم و لباسمو بالا دادم آرسین با اخم نگاهی بهم انداخت و چشمامشو روی شکمم چرخوند که هول زده لباسمو پایین کشیدم یه تای ابروشو بالا داد و نگاهی با تعجب بهم کرد خجالت کشیدم و رومو ازش گرفتم که صدای خندش به گوشم رسید)
+لباستون رو بالا بکشید
(مانتوم رو دوباره بالا کشیدم که سری تکون داد و اشاره ای به شلوارم کرد از خجالت تو تخت آب شدم{خیلی منحرفین اگه فکرتون به اونجا کشیده شده باشه}شلوارمو یکم پایین کشیدم دستکشاشو توی دستش کرد و یکم دیگه شلوارمو پایین کشید نگاهم به آرسین خورد که با نگاه ترسناکش به دکتر خیره شده بود نگاه دزدیدن از آرسین و ریختن ماده ای سرد روی شکمم همانا تموم پشمای نداشته بدنم سیخ شد اصن پشمام مونده بودن خودم گور به گور شدم…دکتر دستگاه رو روی شکمم به حرکت دراوورد که درحال انفجار بودم صدای دکترو میشندیم که اندازه تخمدان هام رو به پرستار میگفت ولی من چشمام رو از شدت WCکه چه عرض کنمW100بود و از شدت شرم بسته بودم بعداز چند دقیقا دکتر دستمالی روی شکمم گذاشت و بلند شد آرسین اومد جلو و با دستمال کاغذی ماده شکمم رو تمیز کرد که گرم شدم دستش وقتی با پوست شکمم برخورد کرد شرم زده رومو برگردوندم که تک خنده ای کردو لباسم رو مرتب کرد دستم رو گرفت همزمان با بلند شدنم بوسه ای روی پیشونیم کاشت که قلبم به شدت بیشتری تپید آروم دستم رو بین دستاش پنجه کردو به سمت دکتر رفت دکتر که نگاهش به برگه بود سرش رو بالا آورد و نگاهی به ما کرد)
+مشکلی ندارید و این دیر پریودشدنتون عادیه زعفران بخورید و روی شکمتون حوله گرم بزارید
(از شدت ذوق که هیچیم نیست و اون دکتری که گفته بود امکان داره بچه دار نشم ولی اشتباه گفت بودم و از شدت جیش هی وول میخوردم با بیرون اومدن از اتاق سریع سمت انتها سالن برگشتم و خودم رو چپوندم تو یه سرویس بعداز عملیات های انجام شده از سرویس بیرون اومدم و دستام رو شستم دستام رو نگه داشتم و به بیرون سرویس قدم برداشتم با دیدن آرسین سریع دویدم و دستم رو که خیس بود جلو صورتش تکون دادم که صورتش از قطرات آب خیس شد نگاهی بهش انداختم و بدوووووو به طرف پله ها دویدم و سریع بالا رفتم و کنار ماشین ایستادم سمت اومد که گفتم)
+اصن قبول نیست اینجا بن بسته
آرسین:خیلی هم عالی ما که میرسیم خونه شما
(زبونی واسش دراووردم و دستوری گفتم)
_باز کن این در لامصب رو
(آرسین یه تابه ابروشو بالا داد )
آرسین:دستور دیگه ندارید
_نه باز کن
(آرسین تک خنده ای کرد قلدری زیرلب گفتو ریمتو زد با هم سوار ماشین شدیم،نگاهی بهم انداخت که سریع گفتم)
_پیش به سوی کافی شاپپ
(خنده ای کرد که خودمم خندم گرفت هرهری کردم که ادا مو دراوورد)
_هه هه هه بامزه
آرسین:هه هه هه
_رررررر
آرسین:رررر
_خخخخ
آرسین:خخخخخ
(یه نگاهی بهش کردم که مس الاغا ادامو درمیآورد دیگه نمیتونستم خودمو نگهدارم که قهقهه کشیدم و به صورتش اشاره کردم)
_قیافشو
(خودشم خنده با مزه ای کرد که دلم ضعف میرفت)
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 2
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
سلاممممم خانم نویسنده ببخشید چند پارت داره رمانتون
و علیکم خب خودتون سیر میکنید دیگه🌺✨
سلاممممممممم
تو خوبی،سلام دارن خدمتتون😂♥️
فداتشم
چشم
نه دیگه اینشو نمیگم هیجان داشته باشه😂😂♥️♥️♥️
میدونم زیاد حرف میزنم ولی خب عاشق رمانت شدم Asiاز خلاقیتت کم کننننن😂💔
ببین تعریفتو کردم اشتباهی گفتم چلاغ عه واقعا گفتم چلاغ خب حالا😂❤
نه نه راحت باش چلاغ چیه 😂😂❤️❤️
فداتشم
ای داش مردم دهنت سرویسه به مولا اسرا دستت چلاغ نه یعنی دستت طلا اره
اصلا😂😂ولی خب بالا بالا ببینمت
فداتم داوش اصن در کمال آرامش بسر ببر 😂😂😂 دستی چلاغ دستی طلا مرگت را نبینم سلین😂❤️میسییی عاشقتم بمولا
سیلاااااااام خوبی خوشی ننه بابا خوبن
عالی بود
پارت بده
این رمان چند پارته