رمان پروژه عشق پارت 18 - رمان دونی

رمان پروژه عشق پارت 18

 

شیلا:من گفتم تو هیچیت نیس،ولی گوش که نیس درو دروازس ازیکی میره تو ازاون یکی بیرون میاد

باران:به‌به به‌به چه مثال زیبایی

_باشه دیگه نشو مرد دوهزار چهره

باران:به‌به به‌به

روژین:ای زهرمار

_به‌به به‌به

شیلا:فقه تو مونده بودی

_بحرحال ازاین بحث ها بگزریم

آرمین:گرفتی ازمایشتو

_اره کمکاری تیروئیدِ مس بکهیونننن

شیلا:ای خدااا باز شرو کرد این گونجوته این گونمونجوته «دوستان کُرد دقت کنید»

باران:ببند

_واسا خاله دایی کی میان

باران:دوماه دیگه گفتن هوا بهتر شه میان

آرسین:برم یقشونو بچسپم پ چیشد این سفارشات

باران:ارمش خود را حفظ کن برادر من

(نگاه گذرایی به کافه انداختم،چشمم که به روژین،اهورا افتاد مس دوربین روشون زوم کردم )

_اخه در ملاعام

اهورا:خوب که چی

_هیچی والا ،شما ادامه بدید برای عشق پر برکت این دو گنجشک صلوات

ارمین:بزنید کف قشنگرو،ارسین بوزینه تندتر بزن چلاغ،کیان صدا نداره

شیلا:بسه آرمین

آرمین:باشه عزیزم

_یکی از یکی عوق تر

(آرسین دسته صندلی مو گرفت و به طرف خودش کشید کنار گوشم با شیطنت توی لحنش ادامه داد)

آرسین:میخوای یه عوق نشونت بدم

(همونطور که سرمو چرخوندم تا هرم نفساش به پوسنم نخوره…)

_نه نه خیلی ممنون من ازین غلطا بهم نیومده

(آرسین یه ابروشو بالا داد که سفارش هارو آوردن)

روژین:راستی امسال فارغ‌التحصیل میشیم

_هوممممممممم

باران:اره باید یه کمپانی برای کارآموزی پیدا کنم

(کیان نگاهی به باران انداخت و سریع گفت)

کیان:خوب کمپانیه ما بیا

باران:ینی میشه

کیان:چرا نشه عشقم

_به‌به پ من چی

آرسین:خوب تو هم بیا بالا سر ارسینیت

_واقعنییی

(چشمکی بهم زد بوسی تو هوا برام فرستاد و با لبخونی گفت آره)

شیلا:پس منم کمپانیه کیان کاره ام

کیان:جا نداریم

شیلا:ببین نزار پاشم گور به گورت کنم

آرمین:خیلی موافقم

کیان:باشه بابا چرا پرخاش میکنید برادران من

روژین:فقه من موندم

_اره خاک تو سرت گفتم نخون حقوقو ببین الان گیر کردی

روژین:فدا سرم

~~~~~~~~~~~

_سلاممممم

مامان:سلام مادر خوبی تو

_والا میگزره،سلامی گرم خدمت مش قائمی

مامان:نگفتم صدا نکن اینجوری باباتو

بابا:بزار بگه بیشتر صفا داره

_به‌به پدر گرامی،ننــــــــــــــــــــه چایی بیار حاجی خستس

بابا:پدر سوخته نگفتم همچین صدا نزن مادرتو

_عه بابا

~~~~~~~~~~~~

(از کلاس خارج شدم به سمت خروجی دانشگاه حرکت کردم هوف خواستگاری اونم امشب اونم عدل رفیق بابا اونم عدل وقتی آرسین هست آرسین به سمتم اومد اونم انگار کسل بود)

آرسین:چطوری قناری

_عی میگزره

آرسین:بپر بالا میرسونمت کار دارم

اسرا:نوچ منم کار دارم خودم میرم

آرسین:باشه نفسم مواظب خودت باشی

_توهممممممم

(دستی برای تاکسی بلند کردم که وایساد تو فکر خاستگاری امشب بودم که با گفتن رسیدیم راننده از افکارم خارج شدم از تاکسی پیاده شدم و زنگ خونه رو زدم مامان که درو باز کرد سریع سمت خونه رفتم سلامی بلند کردمو به سمت اتاقم پا تند کردم به اتاق که رسیدم مقنعه مو از سرم دراووردمو پرت کردم روی تختم لباسامو دونه دونه دور اتاق پرت کردمو توی تختم خزیدم)

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بی قرارم کن

    خلاصه رمان:       #شایان یه وکیل و استاد دانشگاهه و خیلی #جدی و #سختگیر #نبات یه دختر زبل و جسور که #حریف شایان خان برشی از متن: تمام وجودش چشم شد و خیابان شلوغ را از نظر گذراند … چطور می توانست یک جای پارک خالی پیدا کند … خیابان زیادی شلوغ بود . نگاهش روی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان زیر درخت سیب
دانلود رمان زیر درخت سیب به صورت pdf کامل از مهشید حسنی

  خلاصه رمان زیر درخت سیب به صورت pdf کامل از مهشید حسنی :   من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود   فشاری که روی جسم خسته و این روزها روان آشفته اش سنگینی میکند، نفسهای یکی در میانش را دردآلودتر و سرفه های خشک کویری اش را بیشتر و سخت تر کرده او اما همچنان میخواهد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریکاوری
دانلود رمان ریکاوری به صورت pdf کامل از سامان شکیبا

      خلاصه  رمان ریکاوری :   ‍ شاهو یه مرد کورد غیرتیه، که به جز یه نفر خاص، چشماشو رو بقیه دخترا بسته و فقط اونو میبینه. اما اون دختر قبل از رسمی شدن رابطشون میزنه زیر همه چیز و با برادر شاهو ازدواج میکنه و این اتفاق باعث میشه که اون از همه دخترا متنفر بشه تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به چشمانت مومن شدم

    خلاصه رمان :     این رمان راجب یه گروه خوانندگی غیرمجازی با چند میلیون طرفدار در صفحات مجازی با رهبری حامی پرتو هستش، اون به خاطر شغل و شمایلش از دوستان و خانواده طرد شده، اکنون او در همسایگی ترنج، دختری چادری که از شیراز جهت تحصیل در دانشگاه تهران آمده قرار گرفته با عقاید و دنیایی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اوج لذت
دانلود رمان اوج لذت به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  خلاصه: پروا دختری که در بچگی توسط خانوادش به فرزندی گرفته شده و حالا بزرگ شده و یه دختر ۱۹ ساله بسیار زیباست ، حامد برادر ناتنی و پسر واقعی خانواده پروا که ۳۰ سالشه پسر سربه زیر و کاری هست ، دقیقا شب تولد ۳۰ سالگیش اتفاقی میوفته که نباید ، اتفاقی که زندگی پروا رو زیر رو

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هکمن
رمان هکمن

دانلود رمان هکمن   خلاصه : سمیر، هکر ماهری که هیچکس نمی تونه به سیستمش نفوذ کنه، از یه دختر باهوش به اسم ماهک، رو دست می خوره و هک می شه و همین هک باعث یه کل‌کل دنباله دار بین این دو نفر شده و کم کم ماهک عاشق سمیر می شه غافل از اینکه سمیر… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Asi
Asi
3 سال قبل

آخه عشقم چطوری باهات عنایت بفرماید😂⁦♥️⁩میسی فداتشم😂✨

Slin
Slin
3 سال قبل

من امدم با کامنت قشنگ اومدم خیلی عالی مشنگ جونم الاهی چلاغ شی عه نه یعنی دستت نشکنه همیشه سالمب اشه تا رمان های قشنگتری بنویسی وگرنه هیچ خاصیت دی نداری

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x