رمان گرداب پارت 299 - رمان دونی

 

 

 

 

بعد اروم نگاهش رو به سمت سورن چرخوند و با مکث و بغض شدیدتری گفت:

-کاش مامان و بابامم بودن..

 

سورن با لبخنده تلخی نگاهش کرد و زیرلب گفت:

-کاش..

 

عسل با بغض گفت:

-قربونت برم خواهری..اونا الان تورو میبینن..مطمئنم حالشون خوبه و خیلی خوشحالن…

 

سامیار خم شد و دوباره روی سر سوگل رو بوسید..

 

سوگل نگاهش کرد و با همون بغض شدید و اشک هایی که از چشم هاش می بارید، بی قرار گفت:

-چرا نمیارنش؟!..

 

-میارنش قربونت برم..

 

-برو بپرس ببین کِی میارن..دلم داره از دهنم درمیاد..

 

-باشه عزیزم تو اروم باش..میرم میپرسم..درد نداری؟!…

 

سوگل مظلومانه سر تکون داد:

-دارم..

 

بغضش ترکید و نالید:

-خیلی درد دارم..اما مهم نیست..می خوام دخترمو ببینم…

 

سامیار تند تند اشک هاش رو پاک کرد و هول شده گفت:

-باشه باشه..گریه نکن الان میرم..

 

عسل عصبی گفت:

-پس این سامان کجا موند..دوساعته رفته یه پرستار بیاره…

 

فاطمه خانم نگاهش کرد و با ارامش گفت:

-الان میاد مامان جان..اروم باش..

 

#پارت1724

 

سامیار عزم رفتن کرد اما همون لحظه در اتاق باز شد و سامان به همراه پرستار وارد شدن…

 

عسل چپ چپ نگاهش کرد و گفت:

-چه عجب!..

 

سوگل زبونش رو روی لبش کشید و با گریه گفت:

-پس دخترم کو؟..

 

سامان سوالی نگاهمون کرد که عسل اروم گفت:

-حالش خوبه..فکر کنم از شوک یه لحظه زمانهارو قاطی کرد…

 

سامان سرش رو تکون داد و مهربون رو به سوگل گفت:

-خوبی سوگل جان؟..

 

سوگل کلافه و با گریه بلند گفت:

-نه نه..دخترمو میخوام..

 

پرستار مشغول چک کردن سرم شد و با لبخند گفت:

-چه مامان کم طاقتی هستی خانم خانما..دخترتم میارن..اِاِ ببین چه گریه ای میکنه…

 

سامیار چنگی به موهاش زد و گفت:

-پس چرا نمیارنش؟..

 

پرستار سر تکون داد و گفت:

-الان میرم با بخش نوزادان تماس میگیرم میگم مامان خوشگلمون بهوش اومده که دخترشو بیارن بهش شیر بده….

 

با این حرف پرستار، سوگل بلندتر زد زیر گریه که همه همزمان گفتیم:

-اِاِاِ سوگل..

 

سامیار دستی به صورت سوگل کشید و با خنده ی مهربونی گفت:

-تو که اینقدر بی طاقت نبودی عزیزدلم..خانم پرستار گفت که الان میگن بیارنش..اروم باش گریه نکن اعصابم خورد میشه….

 

#پارت1725

 

پرستار سرش رو به تایید تکون داد و گفت:

-درد داری؟..

 

سوگل اهسته و با گریه گفت:

-اره..

 

-زیاده یا میتونی تحمل کنی؟..

 

-نمی تونم..خیلی درد دارم..شکمم از رو میسوزه و از داخل درد میکنه…

 

-باشه خانمی..الان توی سرمت مسکن تزریق میکنم..

 

پرستار با سرنگی که اورده بود ارامبخش رو داخل سرم خالی کرد و گفت:

-کم کم دردت کمتر میشه..

 

بعد به ما نگاه کرد و گفت:

-لطفا دیگه زودتر اتاق رو خالی کنین تا مامانمون استراحت کنه..همه نمی تونین بمونین…

 

فاطمه خانم با لبخند گفت:

-اگه ممکنه نوه امو ببینیم بعد بریم..

 

-باشه مشکلی نیست..نوزاد رو که دیدین لطفا فقط یک نفر بمونه و بقیه برن..برای ما مسئولیت داره….

 

فاطمه خانم تشکر کرد و پرستار داشت میرفت که سوگل بی تاب گفت:

-تورو خدا بگین زود بیارنش..

 

پرستار سر تکون داد و از اتاق بیرون رفت و در رو هم بست…

 

دو دقیقه که گذشت، سوگل بی تابی رو شروع کرد و هی گریه ش بیشتر میشد و بچه ش رو می خواست….

 

سامیار از گریه ها و بی قراری های سوگل کلافه شده بود و همه سعی می کردیم ارومش کنیم و با حرف زدن سرش رو گرم کنیم تا کمی حواسش پرت بشه اما نمیشد…..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 95

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عشق محال او pdf از شقایق دهقان پور

    خلاصه رمان :         آوا دختری است که برای ازدواج نکردن با پسر عموی خود با او و خانواده خود لجبازی میکند و وارد یک بازی میشود که سرنوشت او را رقم میزند و او با….پایان خوش. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سرپناه pdf از دریا دلنواز

خلاصه رمان :       مهشیددختری که توسط دوست پسرش دایان وبه دستورهمایون برادرش معتادمیشه آوید پسری که به خاطراعتیادش باعث مرگ مادرش میشه وحالاسرنوشت این دونفروسرراه هم قرارمیده آویدبه طور اتفاقی توشبی که ویلاشو دراختیاردوستش قرارداده بامهشید دختری که نیمه های شب توی اتاق خواب پیداش میکنه درگیر میشه آوید به خاطر عذاب وجدانی که از گذشته داره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سودا
دانلود رمان سودا به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  ♥️خلاصه رمان: دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا برای فراموش کردم رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال برمیگرده اما میبینه هنوزم به رادمان بی حس نیست برای همین تصیمیم میگیره ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوازار pdf از پونه سعیدی

  خلاصه رمان :       کوازار روایتگر داستانی عاشقانه از دنیای فرشتگان و شیاطین است. دختری به نام ساتی که در یک شرکت برنامه نویسی کار می کند، پس از سپرده شدن پروژه ی مرموز و قدیمی نوسانات برق به شرکت شان، دست به ساخت یک شبکه ی کامل برای شناسایی انرژی های مشکوک (کوازار) که طی سال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لیلی به صورت pdf کامل از آذر _ ع

    خلاصه رمان:   من لیلی‌ام… دختر 16 ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، بخاطر عمل قلب مادربزرگم  مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. همه این خفت هارو تحمل کردم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه برام رقم زده بود     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول

            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
شيوا وفا
شيوا وفا
6 ماه قبل

چند روزه نظرات تایید نمی شن مشکل چیه

شيوا وفا
شيوا وفا
6 ماه قبل

خیلی حوصله سربر شده چند ماهه همه خواننده ها در راهروی زایشگاه ول معطل موندن اصلا داستان نداره

Shiva
Shiva
6 ماه قبل

ما خواننده ها دو قلو بزاییم و بزرگشون کنیم اندازه این سوگل کش نمیدیم چند ماهه تو راهروی زایشگاه معطل موندیم چقدر ناز و ادا دارن مردم

Sara
Sara
6 ماه قبل

وای خب بقیه رمانا هم بذاربد دیگه

سارا
سارا
6 ماه قبل

بس کن دیگه نویسنده خجالتم خوبه والا ده پارت میخوای کشش بدی سوگل بچش ببینه مسخره کردی مگه بلانسبتمون ما مخاطبارو

Mahsa
Mahsa
6 ماه قبل

وا این مسخره بازیا چیه؟؟مگه دو سالشه ک هر چی میگن نمیفهمه و گریه میکنه؟؟تمام ذوق ادمو کور میکنید با این کش دادنای الکی

camellia
camellia
6 ماه قبل

دیگه خیلی کشِششش نمیدید!?۶۰۰ پارته هنوز یه بچه دنیا نیومده,باباجان یه سزارین همه اش ۴۰ دیقه طول می کشه.کلافه مون کردید به خدا😔😓

آخرین ویرایش 6 ماه قبل توسط camellia
نازنین
نازنین
پاسخ به  camellia
6 ماه قبل

ده پارت هم طول می‌کشه بچشو بیارن واینم هی ناز کنه وشوهرش نازشو بکشه دیگه حالمونو بهم زدن فصل اولش جذاب تر بود

آخرین ویرایش 6 ماه قبل توسط نازنین
Bahareh
Bahareh
پاسخ به  camellia
6 ماه قبل

لوس بازیای سوگل هیچ وقت تمومی نداره یه بارداری و زایمان و طوری نشون داد انگار درد لاعلاج گرفته .

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x