غزال گریز پا پارت 36 - رمان دونی

 

مهراد متعجب به صفحه خاموش موبایل زل زد ، این دستپاچگی برادرش برایش غریبه بود ‌.

ماکان و هول شدن ؟

بیشتر شبیه جوک میماند ..

با فکری مشوش مشغول پوشیدن لباس هایش شد

پروسه ی آماده شدنش چندان طولانی نبود

سوییچ جنسیس کوپه ی مشکی رنگی  که به تازگی خریداری کرده بود را برداشت و وارد پارکینگ شد

چشمش به جاده و ذهنش تماما سمت ماکان بود

طبق معمول ، برادر دیوانه اش کوه را انتخاب کرده بود برای هم‌صحبتی و

مهراد با اینهمه سال رفاقت هرگز علت اینهمه علاقه ماکان به کوهنوردی را درک نکرده بود

بعد از یکساعت رانندگی پر سرعت

به محل مورد نظرش رسید

با دیدن ماکان پس گردنی محکمی حواله اش کرد :

 

پدر صلواتی میدونی چقد راه اومدم ؟؟

 

– علیک سلام من خوبم تو خوبی ؟

 

سلام …

 

– بریم ؟

 

بخدا انقدی که تو رفتی بالای این کوه و تپه ها فرهاد نرفت . میگم نکنه عاشق ماشقی؟

 

– آره ، بدجور ..

 

 

مهراد با فکی افتاده ، مثل برق گرفته ها به طرفش برگشت

ماکان با خونسردی تمام به راهش ادامه داد اما طولی نکشید که بازویش اسیر دست مهراد شد

اما به سرعت خود را آزاد کرد ‌:

 

مهراد بیا یکم بریم بالا ، یه جایی واسه نشستن پیدا کنیم بعد راجع بهش حرف میزنیم

 

مهراد با شنیدن لحن قاطعش سکوت کرد .

سر انجام بعد از یکساعت کوهنوردی با نفس نفس روی تخته سنگی نشست و ماکان هم کنارش

مهراد عصبانی گفت :

 

توهم عین غزالی ، تا آدمو به گوه خوردن نندازی ول نمیکنی

 

ماکان با خنده ای مصنوعی پاسخ جمله ی بی جوابش را داد

 

مهراد ادامه داد :

 

اون دیوونه هم معلوم نیست چشه

دو روز پیش یه سر اومد پیشمون ولی انگار یه طوریش بود

 

ماکان بی درنگ گفت :

 

میدونم

 

– تو از کجا میدونی ؟

 

این حالت تهاجمی مهراد ، برای رفیقش غریبه نبود . کاملا انتظارش را داشت :

 

میدونم ، چون دلیلش منم

 

مهراد این بار سعی نکرد جلوی خودش را بگیرد :

 

ماکان داری میری رو نِروم ببین ..

 

ماکان اینبار کلامش را قطع کرد :

 

مهراد من .. چیزه … من عاشق شدم

 

مهراد ناباور گفت : خب این چه دخلی به خواهر من داره ؟

 

– دخلش اینه از بخت سیاهم عاشق خواهر تو شدم

 

اخم و دندان های کلیک شده مهراد

کم کم جایش را به شوق و ناباوری داد :

 

چه زری بهش زدی که اونروز انقد حالش بد بود ؟

 

– مهراد ، تو مشکلی نداری ؟ یعنی عصبانی نیستی ؟

 

نه داداش ، اونی که باید رضایت بده یکی دیگس

ولی از دست غزال خیلی شکارم

تویی که رفیقمی گفتی ماجرا رو

خواهر خودم انقد داخله آدم حسابم نکرد بهم بگه

 

ماکان توجیحانه گفت :

 

خب غزال دختره ، حتما روش نشده به توئه سبیل کلفت اینا رو بگه

مهراد اینبار با لحن جدی اش ادامه داد :

 

ماکان ، میدونی که اگه یه روز ببینم خم به ابروش اومده گردنتو میشکونم ؟

میدونی که من سر غزالم با هیچکس شوخی ندارم ؟

 

ماکان مطمئن پاسخ داد :

 

همه ی اینا رو میدونم که عاشقش شدم .‌

 

– خب جز رضایت خودش حرفی نمیمونه .

 

ماکان همه جوره اوضاع خودش را ردیف کرده بود اما حالا با پیچیدن خبر خواستگاری ، غزال مانده بود و دو خانواده اش .

هماهنگ شدن این دو گروه و تصمیم بر اینکه محل خواستگاری کجا باشد

در این بین تنها همدم و هم صحبتش زهرا بود .

کسی که مثل تمام هجده سال رفاقتشان ، همچنان هوایش را داشت

و در این جمعیت تنها کسی بود که حالش را میفهمید

برای فهمیدن عاشقی ، نیازی نیست عاشق باشی

یک مربی هیچگاه بازی نمیکند .

قلم و خودنویسش را برداشت و در برگ جدیدی از دفتر خاطراتش نوشت :

عشق بعضي وقتها از درد دوري بهتر است

بي قرارم کرده و گفته صبوري بهتر است

توي قرآن خوانده ام… يعقوب يادم داده است:

دلبرت وقتي کنارت نيست کوري بهتر است

 

 

– غزاااااال آماده ای ؟؟؟؟؟؟

 

با شنیدن صدای نغمه خانم ، سریع دفترش را بست و توی کشو و همان جای همیشگی پنهان کرد :

 

 

آره مامان جون ، الان میام .

آماده بود ؟ این را نمیدانست ‌‌‌‌. فقط از یک چیز مطمئن بود: اینبار تمام وجودش عشق ماکان را فریاد میزد .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.2 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شاه بیت
دانلود رمان شاه بیت به صورت pdf کامل از عادله حسینی

    خلاصه رمان شاه بیت :   شاه بیت داستان غزلیه که در یک خانواده ی پرجمعیت و سنتی زندگی میکنه خانواده ای که پر از حس خوب و حس حمایتن غزل روانشناسی خونده ولی مدت هاست تو زندگی با همسرش به مشکل خورده ، مشکلی که قابل حله غزل هم سعی میکنه این موضوع رو بدون فهمیدن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آفرودیته pdf از زهرا ارجمندنیا

  خلاصه رمان :     داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر اسپانیایی اصیل است، با شیطنت هایی خاص و البته، کمی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیمی از من و این شهر دیوانه

  خلاصه رمان :   نفس یه مدل معروف و زیباست که گذشته تاریکی داره. راهش گره می‌خوره به آدم‌هایی که قصد سوءاستفاده از معروفیتش رو دارن. درست زمانی که با اسم نفس کثافط‌کاری های زیادی کرده بودن مانی سر می‌رسه و… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار

  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی ژنتیک دانشگاه تهران رو می‌دزده تا مشکلش رو حل کنه…

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آغوش آتش جلد دوم

    خلاصه رمان :         آهیر با سن کَمِش بزرگه محله است.. در شب عروسیش، عروسش مرجان رو میدزدن و توی پارک روبروی خونه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش.. آهیر توی محل میمونه تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل اونو پیدا کنه.. آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکنه ولی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جنون آغوشت

  خلاصه رمان :     زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته می‌شه و بزرگ می‌شه و نقشه‌هایی می‌کشه که به رسوایی می‌رسه… و برای حاج حمید یک جنون می‌شه…   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
12 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
درخواستی
درخواستی
2 سال قبل

پارت ها طولانی تر بشه و تند تند پارت بزار
لطفا!
احیانا الان یه ماهه که پارت نزاشتی

ملکه بانو
ملکه بانو
2 سال قبل

پارت جدید و بزار دیگه

پریسا
پریسا
2 سال قبل

خب راستش رمانت عالیه فقط داره خیلی تند و بدون جزییات اتفاق ها پیش میره هم اینکه پارت هارو خیلی کوتاه می ذاری.بعد فک کنم یه چند نفری مثل من دوس دارن جریان ماهان و مارال که اولش شروع شدوهم بدونن.به هر حال مرسی از رمان قشنگت.

ضحا
2 سال قبل

بچها من دقیقاً شرایط غزالو دارم ،چی کار کنم؟

ملکه بانو
ملکه بانو
2 سال قبل
پاسخ به  ضحا

سلام عزیزم شرایطشو ببین ببین دلت چ میگه اگه دوسش داری و دوست دارع باهاش راه بیا ن ب این آسونی نزار ب آسونی ب دستت بیاره بزار سختی بکشع تا راحت از زندگیش نندازت بیرون کاری کن نفسش ب نفست بند باشع ی دیقع دوریت براش غیر تامل باشع😍😜

ضحا
2 سال قبل

تو لو خدا ادمین پارت بزااار

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر
پاسخ به  ضحا

اینو نویسنده میزاره من نمیزارم

ناز
ناز
2 سال قبل

خیلی قشنگ شد 😍

Ness
2 سال قبل

بابا پارت جدید بدهه

...
...
2 سال قبل

سه سال پیش چه اتفاقی بین غزال و ماکان افتاده؟؟

ضحا
2 سال قبل
پاسخ به  ...

فک کنم غزال عاشق ماکان شده بوده

Ana
Ana
2 سال قبل

جاااان چه شود

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Ana Tttt
دسته‌ها
12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x