+عجیب ترین و یا خنده دار ترین اتفاقی که
تو عروسی یا ختم کسی دیدین ؟؟؟؟بگین برامون؟؟👇🏻✍🏻
(خنده دارین یا باحال ترین اتفاقا رو بگید،👀👏🏻)
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 11
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
سلام .یکی از اقوام پدرشون فوت شد.واسش ختم نگرفتن.هیچ مراسمی براش نگرفتن.
فقط زمان دفنش رو اعلام کردن و همه رفتن سر خاک متوفی همین.
واقعا برام خیلی خیلی عجیب بود
بهترین کارو کردن کاش این مراسم های بیخودی جم بشه فقط جیب تالار و غذا خوری ها پر میشه
عزیزم من کار به تالار ندارم چون خودم هم مخالفش هستم ولی کاش یه مراسم ختم ساده داخل مسجد میگرفتن،یه قرآن برای مرده اشون ختم میکردن.
حتی با یک استکان چای و دانه ای خرما.
جریانِ نه به اون شوری شور نه به این بی نمکی هست
چه کار خوبی کردن
منظورم مراسم تجملاتی نبود.میتونستن یه ختم داخل مسجد بگیرن.خیلی ساده.
مامان بزرگم به رحمت خدا رفته بود بعد دیدیم پسر کوچیکه خالم که هفت سالشه خودشو انداخته روزمین وهای های گریه میکنه خلاصه همه دورش جمع شدیم وگریه میکردیم میخواستیم آرومش کنیم وقتی سرشو بلند کرد دیدیم داره ازخنده بیهوش میشه داییم یکی زد پشت گردنش گفت پاشو پدرسوخته مارو عنتر خودش کرده خلاصه همه وسط گریه زدن زیر خنده
😂😂😂
سلام بزارین منم بگم😊
پدربزرگم فوت شده بود بعد خاکسپاری خانوما میومدن تو خونه برا تسلیت،، بعد یکی از دخترعمه هام وایساده بود جلو در ملت بدرقه کنه…موقع خداحافظی مردم میگفتن خدا رحمتش کنه این بدبخت به یکی گفت خدا قسمت شماهم بکنه😂خودشم متوجه نشد ،هیچی دیگه ما ترکیدیم از خنده مجبور شدیم با بچه ها بریم بیاریمش توخونه😬😆
وای این سوتی برا خیلیا اتفاق افتاده 😂😂
😂😂😂😂😂😂
من فیلم عروسی مامان بابامو کامل ندیدم به دلیل اینکه انگار طلسم شده
شاید باورتون نشه ولی هر وقت میرم ببینم یه اتفاقی میوفته نمیشهه😂😂
یه بار مهمون میاد یه بار لپ تاپ خراب میشه
آخرین بارم سی دیش کار نمیکرد باید بریم دوباره از روش بزنیم
شانس ندارم😂😂
ولی یه تیکه ش خیلی برام جالب و خنده دار بود
مامانم و بابام و مادربزرگ پدربزرگم داشتن تو یه اتاقی با هم خدافظی میکردن و همه گریه گریه بعد آهنگ فریدون آسرایی خدانگهدار هم روشه.. وقتی داشتم میدیدم همینطور اشک از چشام میومد.
بعد یهو فیلمبردار دوربینو گرفت اونطرف تر دیدم خاله م محکم به در چسپیده از مامانم پرسیدم چرا به در چسپیده گفت برای اینکه بچه ها نیان تو فیلمم خراب نشه😂😂
باور نمیکنین انقدرررر خندیدم که خدا میدونه
خیلی خیلی بد بودد😂😂😂
😂😂😂
بدین بریزن فلش …
راحتره …
😂😂😂😂😂
حالا اینو بگم 😂😂😂
موقع فیلم برداری و شام خوردن و اینا …
انقد ژست میگرفتم …😌👏🏻
بعد میدیدم فیلم برداره لبخند ملیح میزنه
با خودم میگفتم الان خانمه میگه آفرین بهش چه ژستی میگیره این کاره اس …
یادم میفته خجالت میکشم
میگم یعنی میمردم یجا ساکت میموندم 😑
بعدا دیدم هیچ کدومو نذاشته تو فیلم عروسی😂
فهمیدم مسخره ام میکرده با لبخندش
بمیرم برا دلت ننه ندا😂😂
خدا نکنه عزیزم ♥️😂
خااک😂😂
بخدا …😂
وای خدا🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
یبار مداح ناشی بود
گفت سه ضرب بزن حالشو ببر
وای 🤣👏🏻
عروسی…وسط عروسی عروس مادرش پدرش خواهرش
بغض گریه..غش…کلن فیلم هندی بود واقعن
اینا دیگه نوبرش بودن 😂
عروسی یکی از اقوام تیپ پسرونه زده بودم، چون قربون خدا برم کاملا صافم مشخص نبود واقعا جنسیتم چیه..😂دیدم یهو مامانم اومد گفت فلانی اومده گفته این پسره کیه؟ چندسالشه؟ کار و زندگی داره؟ تو نگو واسه دخترش پرسیده بوده. خلاصه با مامانم رفتیم اونجا از نزدیک که دیدم گفت : اع وا ! مریم تویی؟😂😂
بعد از یسال هنوز تو شوکم.. لامصب بدجور تخریب کرد😂😂
😂😂😂
دستی،دستی داشتی داماد میشدی
😂😂😂😂😂😂😂
نوح خون متن شو رو پاکت واجبی نوشته بود
الکی؟؟😂
چی گف؟؟؟
دو سه بار بخون 😂
وای 🤣🤣🤣
فهمیدم
😂😂
من نفهمیدم،چند بارم خوندمش
کسی که نوحه میخوند روی پاکت تیز بر ( پودرای که میزنن به بدن تا موها کنده بشه ) متن شو نوشت بود
والا ، نه فقط من بلکه مردم داشتن می پوکیدن از خنده به زور جلو خودشونو گرفته بودن
ها؟
خدای من 🤣🤣
مگه میشهههه😂😂😂
اولین اتفاقو من خودم بگم …
روز عروسیم کفش انقد پاهامو اذیت کرد
آخر سر یه دمپایی بزرگ مردونه پیدا کردن بهم دادن 😕(نمیشد حالا زنونه بود یا جمع و جور تر ؟؟؟)
پوشیدم ….
بعد چندین سال عین روز اول فیلم عروسیمونو که نگاه میکنیم قشنگ خوشگل و تر و تمیز افتاده …
هر کی میاد فیلمه رو ببینه یه دل سیر میخنده میره
🤣🤣🤣
حالا یکی هم بگم …
آقا فیلم برداره گفت با مادرت و مادر شوهرت رو بوسی کنید …
ما اومدیم با اینا دست و رو بوسی ..
یهو دیدم جو گیر شدم همه فامیلای خودم فامیلای شوهرم روبوسی کردم باهاشون دیگه داره به آخرای مهمونی میرسه …اصلا یادم میفته میخام برم بمیرم …
بعضی وقتا فکر میکنیم خدایا کسی یادش هست یعنی !؟؟
وای🤣🤣🤣
برا من یکی از چیزایی که زیاد یادم میوفته این بود که اون موقع ها عروس مثلاً دلش تنگ میشد که میخواد بره گریه می کرد،،بعد روز عروسیه ما همه گریه میکردن بجز من😐 هر چی زور زدم فایده نداشت حتی شوهرمم گریه میکرد😂😂
خاکککک …🤣
برعکس من آرومم نمیشدم 😏
شوهرمو که نگم برات 🤣
این یکم خصوصیه بعدا میگم 😂
😂😂
حالا من خیلی آدم احساسیما ولی اون لحظه نمیومد
کجات احساسیه خواهر من؟؟؟
میشناسمت دیگه 😌
مثل اون قضیه میگفتی سردمه و این چیزا …
نگو خانممم….
دهنمو باز نکن 🤌🏻
الان بغض کردم 😂
🤣🤣
😂 😂 😂 😂 😂 😂
تا من یادم میاد خودت اولیشو بگو