چالش🦋 - رمان دونی

+عجیب ترین و یا خنده دار ترین اتفاقی که

تو عروسی یا ختم کسی دیدین ؟؟؟؟بگین برامون؟؟👇🏻✍🏻

 

 

 

(خنده دارین یا باحال ترین اتفاقا رو بگید،👀👏🏻)

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 11

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان حبس ابد pdf از دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی

  خلاصه رمان:     یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونه‌ی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خون‌بس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید… همسر شرعی و قانونیش که حالا بعد از ده سال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی

    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
رمان تابو
رمان تابو

دانلود رمان تابو خلاصه : من نه اسم دارم نه خانواده، تنها کسی که دارم، پدرمه. یک پدر که برام همه کار کرده، مهربونه، دلرحمه، دوست داشتنیه، من این پدر رو دوست دارم، اون بهم اسم داد، بهم شخصیت داد، اون بهم حس انتقام داد. من این پدر رو می‌خوام بکشم، من پاییز عزیزنظامم که قصد قتل پدر کردم. این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بغض ترانه ام مشو pdf از هانیه وطن خواه

  خلاصه رمان:       ترانه دختری از خانواده ای اصیل و پولدار که از بچگی نامزد پسرعمویش، حسام است. بعد از مرگ پدر و مادر ترانه، پدربزرگش سرپرستیش را بر عهده دارد. ترانه علاقه ای به حسام ندارد و در یک مهمانی با سامیار آشنا میشود. سامیاری که درگیر اثبات کردن خودش به خانوادش است.‌‌ ترانه برای سامیار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دختر بد پسر بدتر

    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره. اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نوای رؤیا به صورت pdf کامل از حنانه نوری

        خلاصه رمان:   آتش نیکان گیتاریست مشهوری که زندگیش پر از مجهولاتِ، یک فرد سخت و البته رقیبی قدر! ماهسان به تازگی در گروهی قبول شده که سال ها آرزویش بوده، گروه نوازندگی هیوا! اما باورود رقیب قدرش تمام معادلاتش برهم میریزد مردی که ذره ذره قلبش‌ را تصاحب میکند.     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
49 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مریم
مریم
9 ماه قبل

سلام‌ .یکی از اقوام پدرشون فوت شد.واسش ختم نگرفتن.هیچ مراسمی براش نگرفتن.
فقط زمان دفنش رو اعلام کردن و همه رفتن سر خاک متوفی همین.
واقعا برام خیلی خیلی عجیب بود

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط مریم اسماعیلی
admin
مدیر
پاسخ به  مریم
9 ماه قبل

بهترین کارو کردن کاش این مراسم های بیخودی جم بشه فقط جیب تالار و غذا خوری ها پر میشه

مریم
مریم
پاسخ به  admin
9 ماه قبل

عزیزم من کار به تالار ندارم چون خودم هم مخالفش هستم ولی کاش یه مراسم ختم ساده داخل مسجد میگرفتن،یه قرآن برای مرده اشون ختم میکردن.
حتی با یک استکان چای و دانه ای خرما.
جریانِ نه به اون شوری شور نه به این بی نمکی هست

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  مریم
9 ماه قبل

چه کار خوبی کردن

مریم
مریم
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
9 ماه قبل

منظورم مراسم تجملاتی نبود.میتونستن یه ختم داخل مسجد بگیرن.خیلی ساده.

نازنین
نازنین
9 ماه قبل

مامان بزرگم به رحمت خدا رفته بود بعد دیدیم پسر کوچیکه خالم که هفت سالشه خودشو انداخته روزمین وهای های گریه می‌کنه خلاصه همه دورش جمع شدیم وگریه میکردیم می‌خواستیم آرومش کنیم وقتی سرشو بلند کرد دیدیم داره ازخنده بیهوش میشه داییم یکی زد پشت گردنش گفت پاشو پدرسوخته مارو عنتر خودش کرده خلاصه همه وسط گریه زدن زیر خنده

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  نازنین
9 ماه قبل

😂😂😂

بانو
بانو
9 ماه قبل

سلام بزارین منم بگم😊
پدربزرگم فوت شده بود بعد خاکسپاری خانوما میومدن تو خونه برا تسلیت،، بعد یکی از دخترعمه هام وایساده بود جلو در ملت بدرقه کنه…موقع خداحافظی مردم میگفتن خدا رحمتش کنه این بدبخت به یکی گفت خدا قسمت شماهم بکنه😂خودشم متوجه نشد ،هیچی دیگه ما ترکیدیم از خنده مجبور شدیم با بچه ها بریم بیاریمش توخونه😬😆

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  بانو
9 ماه قبل

😂😂😂😂😂😂

P:z
P:z
9 ماه قبل

من فیلم عروسی مامان بابامو کامل ندیدم به دلیل اینکه انگار طلسم شده
شاید باورتون نشه ولی هر وقت میرم ببینم یه اتفاقی میوفته نمیشهه😂😂
یه بار مهمون میاد یه بار لپ تاپ خراب میشه
آخرین بارم سی دیش کار نمیکرد باید بریم دوباره از روش بزنیم
شانس ندارم😂😂
ولی یه تیکه ش خیلی برام جالب و خنده دار بود

مامانم و بابام و مادربزرگ پدربزرگم داشتن تو یه اتاقی با هم خدافظی میکردن و همه گریه گریه بعد آهنگ فریدون آسرایی خدانگهدار هم روشه.. وقتی داشتم میدیدم همینطور اشک از چشام میومد.
بعد یهو فیلمبردار دوربینو گرفت اونطرف تر دیدم خاله م محکم به در چسپیده از مامانم پرسیدم چرا به در چسپیده گفت برای اینکه بچه ها نیان تو فیلمم خراب نشه😂😂
باور نمیکنین انقدرررر خندیدم که خدا میدونه
خیلی خیلی بد بودد😂😂😂

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  P:z
9 ماه قبل

😂😂😂😂😂

P:z
P:z
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

بمیرم برا دلت ننه ندا😂😂

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

خااک😂😂

نازنین
نازنین
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

وای خدا🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

ماهی
ماهی
9 ماه قبل

یبار مداح ناشی بود
گفت سه ضرب بزن حالشو ببر

ماهی
ماهی
9 ماه قبل

عروسی…وسط عروسی عروس مادرش پدرش خواهرش
بغض گریه..غش…کلن فیلم هندی بود واقعن

توکای بدبخت
توکای بدبخت
9 ماه قبل

عروسی یکی از اقوام تیپ پسرونه زده بودم، چون قربون خدا برم کاملا صافم مشخص نبود واقعا جنسیتم چیه..😂دیدم یهو مامانم اومد گفت فلانی اومده گفته این پسره کیه؟ چندسالشه؟ کار و زندگی داره؟ تو نگو واسه دخترش پرسیده بوده‌.‌ خلاصه با مامانم رفتیم اونجا از نزدیک که دیدم گفت : اع وا ! مریم تویی؟‌😂😂
بعد از یسال هنوز تو شوکم.. لامصب بدجور تخریب کرد😂😂

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  توکای بدبخت
9 ماه قبل

😂😂😂😂😂😂😂

زن آینده علیرضا
زن آینده علیرضا
9 ماه قبل

نوح خون متن شو رو پاکت واجبی نوشته بود

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  زن آینده علیرضا
9 ماه قبل

الکی؟؟😂

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

دو سه بار بخون 😂

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

😂😂

Fsh
Fsh
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

من نفهمیدم،چند بارم خوندمش

زن آینده علیرضا
زن آینده علیرضا
پاسخ به  Fsh
9 ماه قبل

کسی که نوحه میخوند روی پاکت تیز بر ( پودرای که میزنن به بدن تا موها کنده بشه ) متن شو نوشت بود

زن آینده علیرضا
زن آینده علیرضا
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
9 ماه قبل

والا ، نه فقط من بلکه مردم داشتن می پوکیدن از خنده به زور جلو خودشونو گرفته بودن

P:z
P:z
پاسخ به  زن آینده علیرضا
9 ماه قبل

مگه میشهههه😂😂😂

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

🤣🤣🤣

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

وای🤣🤣🤣
برا من یکی از چیزایی که زیاد یادم میوفته این بود که اون موقع ها عروس مثلاً دلش تنگ میشد که میخواد بره گریه می کرد،،بعد روز عروسیه ما همه گریه میکردن بجز من😐 هر چی زور زدم فایده نداشت حتی شوهرمم گریه میکرد😂😂

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

😂😂
حالا من خیلی آدم احساسیما ولی اون لحظه نمیومد

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

الان بغض کردم 😂

P:z
P:z
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

😂 😂 😂 😂 😂 😂

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر
9 ماه قبل

تا من یادم میاد خودت اولیشو بگو

دسته‌ها
49
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x