جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 23

      مشتاق منتظر بود که ادامه ی حرفمو بزنم ولی من نه…..   _حالا هر چی….دیگه مهم نیست     دوباره با نخای دار ور رفتم و خودمو زدم به اون راه تا حرفو عوض کنه     _حالا که دوست نداری دیگه بی خیالش میشم نمیدونم چه

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 53

      چنان محو دید زدن بدن سفیدش بودم که صدایش را میشنیدم اما متوجه حرفش نمیشدم.   حس های مردانه ام به شدت تحریک شده بود و بدون پلک زدن خیره ی آن پوست سفید و بلورین بودم که جیغ پر درد باوان حواسم را جمع کرد.  

ادامه مطلب »
سکوت تلخ
رمان سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت 73

    دست روی مچ دستش میگذارم   نگاهم را به چشمانش میدوزم   – چرا اینجوری میکنی؟   انگار تازه متوجه فشار بی اندازه اش روی بازویم میشود   فشار دستش را کم میکند   نگاه ما بین چشمانم جا به جا میکند و با صدایی که کنترل میکرد

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 25

  داشتم با امیر حسین بازی میکردم بزرگ شده بچم آقا شده انقدرم شیرینه که دل همه براش میره ولی اینکه هر آن ممکنه بیان و ازم بگیرنش آرامش و ازم گرفته چون هفته ی پیش دوسالش تموم شد و قانون میگه باید ازم جداش کنن هر چند خانم کریمی

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت ۴

پشت سرش خارج می‌شوم و هنوز چند قدم بیشتر نرفته‌ایم که پسر قد بلند و خوشقیافه‌ای از اتاق روبه‌رویی خارج می‌شود و کنارمان می‌ایستد. نگاهی به من می‌کند و رو به او می‌گوید _سلام، تازه اومدی؟ _آره _خانم رو معرفی نمی‌کنی؟ _همکار جدید، خانم یزدان‌پناه   گرم نگاهم می‌کند و

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 72

      لبخندی به چهره اش داد و با خوشرویی وارد سالن شد و بلند سلام کرد که خاتون از همان دور قربان صدقه اش رفت… -قربونت برم مادر… فدای خنده هات بشم نور چشمم کجا بودی دردونه خاتون…؟!     تا خواست جواب بدهد با دیدن مونا و

ادامه مطلب »
رمان سال بد
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 103

        نفس لرزانی کشیدم :   – من … من نمی دونستم !   – باور کن آیدا … باور کن هنوز تو و شهاب نمی دونید با کی طرفید ! من روز اول به شهاب گفتم کاری نکنه که پر شاهید به پرش گیر کنه !

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 200

      حامی رانندگی و جاده را از یاد برد و بدون پلک زدن خیره اش شد. دخترکش را بابت یک حسادت بچگانه رها کرده بود.   با بوق کشیده ی ماشینی به خود آمده و به سرعت فرمان را چرخاند. فحشی نثار راننده کرده و باز هم حواسش

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 342

            دستانش را جلو برد، داشت جان میداد برای یک لحظه لمس کردنش:   _ بدش…کیمیا!   کیمیا لبخند زنان، نوزاد لطیف و کوچک را به دستش داد، با احتیاط نگهش داشت، تمام ساعد و بازوهایش را حفاظ کودکش کرد، چانه‌اش از دیدن آن ظرافت

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 52

    دیدم که دست و پایش را گم کرد و سعی کرد صاف بنشیند. گلویی صاف کرد و موهای روی صورتش را پشت گوش زد.   _ آخه خوب شدم… یعنی اصلا خوب بودم از اولش! اون روز پیش دکتر هول کردم از ترس دری وری گفتم!   دست

ادامه مطلب »
رمان شاه خشت
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 115

      مرا خیره‌خیره نگاه کرد و سیبیل‌های نداشته‌اش را جوید.   چند هفته بعد، از ماجرا خبردار شد.   دلخوری مهمی نبود، سر و ته قضیه را با این بهانه که؛«چیز مهمی نبود که بخوام بگم.» هم آوردم.   واقعاً چرا گاهی پریناز کوچک درونم بی‌فکر می‌شود را

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت 3

شروع ساعت کاری در شرکت تهامی ۸:۳۰ است و من یکربع زودتر مقابل ساختمان از اسنپ پیاده می‌شوم. راننده را چند دقیقه معطل کرده‌ام و بدون اینکه خودش طلب کند مبلغ بیشتری به او می‌دهم. عزت نفس بالایی دارد و قبول نمی‌کند ولی حقش است و اصرار می‌کنم. _خدا به

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها