دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۳۷

دلم خواست یکم سربه سرش بزارم.. میدونستم چقدر حساسه به رابطه ش با من و نمیخواست بهم نزدیک بشه و به قول خودش بدبختم کنه و محکومم کنه به زندگی با یه بیمار روانی.. بخاطر همینم از فکر اینکه شب گذشته اتفاقی بینمون افتاده و به هم نزدیک شدیم نگران

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 85
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 85

    _ یه شوهرم بیشتر نداری … هوای بابام رو داشته باش … می فهمه در رابطه با غر زدن های آخیرشه که بهش تدکر میدم …  لب میزنه : _ خودش اذیتم میکنه …. اصلا تا حالا دیدی هرچی من بگم گوش کنه ؟ … همه ش ساز

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 22
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 22

  خانوم ستاری عصبی به پاوران گوشه دیوار تکیه داد و گفت : -همین؟! خداوندی خدا؟ من میگم الان چیکار کنم؟ مگه من رییس رستورانم؟ من خودم مدیر داخلی ام. مگه من خودم چقدر پول دارم مسعود. این کارا این اتفاقا این گندها که شماها میزنید، صاحب رستوران از چشم

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۳۶

اینم یه پارت طووووولانی ۱۱۱) صبح روزی که نگارجون و منیره قرار بود برن، بردیمشون فرودگاه و کامیار همه ی کاراشونو انجام داد و بعد از اینکه هواپیماشون تو آسمون اوج گرفت دوتایی از فرودگاه خارج شدیم و برگشتیم خونه.. طوری باهام سرد بود که انگار غریبه م و منو

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 30
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 30

    دستمو توی دستش گرفت و گفت  _زندگیمو میبینی حال و روزم میبینی من یه ادم تنهام که هیچ کسی براش نمونده    جز زنم گیتی که اونم ناتوان و مریض توی اون اتاق افتاده  انقدر مشکلات توی زندگیم داشتم و دارم که دوباره عاشق شدن و دوست داشتن

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 21
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 21

  هیچ واکنشی به حرفم نشون نداد و خیلی ریلکس به کارش مشغول بود انگار نه انگار که من حرف میزدم و اون داره میشنوه. حس ادماییو داشتم که به شعورشون توهین شده که غرورشون به بدترین وجه ممکن خورد شده و هرگز نمیتونن فراموش کنن اشکهامو کنترل کردم و

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۳۵

۱۰۷) بالاخره کامیار برگشت خونه و خیال من و مادرش راحت شد.. ولی خودش دیگه همون کامیار قبل از رفتن به تیمارستان نبود.. بیحوصله و افسرده بود و همیشه زیر چشماش گود بود.. بنظرم شبا نمیتونست بخوابه و ذهنش درگیر بود.. اومده بودم که پرستارش بشم، غم و غصه و

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه پارت 43
رمان تدریس عاشقانه

رمان تدریس عاشقانه پارت 43

  این بار که چشمام و باز کردم اولین چیزی که به یاد آوردم آرمان بود. توی اتاق کسی نبود. به سختی تن خشک شدم و تکون دادم و نشستم. سوزن سرم رو از دستم کشیدم و بلند شدم. سرم گیج رفت و درد بدی توی ناحیه ی گردنم احساس

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 20
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 20

  روهام به سمتم دوید و بغلم کرد که منم کمرمو خم کردم و سرمو روی سرش گذاشتم و محکم بغلش کردم نگاهم به شهریار خورد که ملاقه رو کنار لبش گذاشته بود و داشت مزه غذا رو میگرفت به محض خوردن یه مقدار از غذا جوری اخماشو تو هم

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 78
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 78

  طرلان حسابی شوکه شده بود پس کاملا مشخص بود بی خبر هست از این قضیه اما بقیه میدونستند خودم این رو فهمیده بودم ، طرلان با صدایی که داشت میلرزید پرسید : _ آریا هم میدونه ؟ اشکام روی صورتم جاری شدند مگه میشد نفهمیده باشه آریا میدونست واسه

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 19
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 19

  -جوابی نداری؟ -تو جوابت عقلانیه؟ فکرای تو سرمو مسخره میکنی و میگی فکرای مسخره؟! مطمئنی مسخره اس؟ چیزی که تو بهش فکر نمیکنی دلیل نمیشه که مسخره باشه. -خیله خب تو که فکر میکنی چی عایدت شده؟ وقتی که روهام زندگی خوبی داره وقتی منو داره، وقتی تو رو

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۳۴

لیلی دلشکسته و مغموم راهی خونه شدم.. بهم گفته بود ازت بدم میاد.. گفته بود نمیخوام ببینمت.. این دو جمله ش همش توی ذهنم تکرار میشد.. با اینکه قبلا هم بد حرف زده بود باهام ولی این بار این دوتا جمله رو نمیتونستم هضم کنم و با هر یادآوریش قلبم

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها