دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۱۵

………………………….. ساعت ۱۰ بود ولی من نمیتونستم از رختخوابم جدا بشم.. شب گذشته بعد از اصرارهای مادرم که میخوام خونه ت رو ببینم، دعوتشون کرده بودیم برای شام و مامان و بابام اومده بودن خونمون.. صبحش آهیر گفت که بریم خرید کنیم و من اصرار کردم که بزاره من خودم

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه پارت آخر
رمان تدریس عاشقانه

رمان تدریس عاشقانه پارت آخر

دوباره روی تخت نشستم. بازوم و گرفت … معلم بود حال خودشم خوب نیست و داره تحمل میکنه اینو از عرقی که کرده بود فهمیدم. به سختی گفتم _خوبم چیزی نیست میرم اتاق استراحت کنم صداش آروم شد _خیلی اذیت شدی؟ نگاهش کردم و گفتم _آره … وقتی چشای بسته تو

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 90
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 90

  حسابی جا خورده بودم یعنی جدی جدی میخواست طلاقش بده ، بوسه به سمت کیانوش اومد و با عصبانیت گفت : _ یادت باشه نمیتونی من رو طلاق بدی وگرنه نابود میشی کیانوش کیانوش دستش رو دور گلوش حلقه کرد فشاری بهش داد و با خشم غرید : _

ادامه مطلب »
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۱۴

…………………………………. با یه چای لیوانی و دو تا از شیرینی های گردویی دارچینی که آهیر خریده بود، لم داده بودم روی مبل و داشتم اینستاگردی میکردم.. اول از همه پیج آهیر رو چک میکردم و نمیدونستم از کی این عادت رو پیدا کرده بودم.. طبق معمول پست و استوری جدیدی

ادامه مطلب »
رمان
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 57

  لبم و به گوشش رسیدم چون می‌دونستم گوشش خیلی حساسه و زود وا می‌ده همون طور که زبونم و روی گوشش می‌کشیدم آمپول و آماده کردم و آروم آروم باسنش و نوازش کردم تا موقعی که امپول می‌زنم خودش و سفت نکنه و آمپول تو باسنش نشکنه. دو تا

ادامه مطلب »
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۱۳

شب تابستونی خنک و هوای دلچسبی بود.. من و آهیر روی چمن های یه پارک خلوت و تاریک، کنار هم، خونین و مالین، دراز کشیده بودیم و آسمون پر از ستاره رو نگاه میکردیم.. حسابی کتک خورده بودیم ولی بیشتر زده بودیم و کیفمون کوک بود.. _آهیر.. بنظرت آدم فضایی

ادامه مطلب »
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 15
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 15

  _آره… وظایف آیندت میخوای بهت یادآوری کنم ؟! اصلا متوجه حرفاش نمیشدم که یکدفعه جلوی چشمای مات و مبهوتم لباش روی لبام گذاشت که با قفل شدن دستاش دور کمرم تقلا کردم تا از خودم جداش کنم عقب عقب بردم تا پشتم به ماشین خورد و توی بغلش قفل

ادامه مطلب »
رمان عشق صوری پارت 16
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 16

  تا ظهر توی شرکت بودم.همه ی قسمتهاش شیرین بودن به جز وقتایی که باید در قبال امرو نهای های اون دختره ی پر افاده که انگار از دماغ فیل افتاده بود چشم چشم راه مینداختم. از اونجا که زدم بیرون مایوس، دلگیر و خشمگین گوشی موبایلم رو چک کردم.

ادامه مطلب »
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۱۲

…………………………… عصر بود و آهیر برای تدریس خصوصی رفته بود خونه ی یکی از شاگرداش و منم داشتم حاضر میشدم که با نغمه و رضا برم بیرون.. مانتوم دستم بود که در زدن و من از آیفون مادر آهیر رو دیدم.. اولین بار بود که میومد و مانتومو انداختم تو

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 56
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 56

  سرش و با بغض تکون داد و خواست از بغلم بیرون بپره ولی نزاشتم و سفت گرفتمش؛ زد زیر گریه! بلند و پر از هق هق های ریز؛ گریه اش روی مخم می‌رفت. تنش و محکم تر گرفتم و لاله گوشش و زبون زدم تا بدنش شل شه بازوش

ادامه مطلب »
رمان عشق صوری پارت 15
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 15

  نه…نمیشد ادامه نده.من میخواستم اینکارو انجام بده چون حسابی تحریک شده بودم و بدنم نبض خواستن میزد برای همین گفتم: -ادامه بده…. سرش رو خم کرد.نمیدونستم قراره چجوری منی رو که برای یه رابطه ی کامل محدودیت داشتم رو آروم بکنه اما من فقط و فقط تو اون لحظات

ادامه مطلب »
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 14
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 14

  با دونستن روحیه وحشی اون دختره قبل از اینکه بلایی سرش بیاره و جو کلاس رو بهم بزنه محکم روی میز کوبیدم و بلند گفتم: _بسه !! اشاره ای به نازی هم کردم و ادامه دادم: _شما هم برید بشینید خانوم!! درحالیکه نگاهشو از اون پسره نمیگرفت عصبی زیرلب

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها