دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

____ آخرین نظرات کاربران

جدیدترین پست های سایت

رمان عشق صوری
رمان عشق صوری
admin

رمان عشق صوری پارت 38

  زیر لب بازم زمزمه کرد: ” من آااادمت میکنم ” اینو گفت و بالاخره رهام کرد و با کنار زدن من و در از اتاق بیرون رفت.پامو با حرص زمین کوبیدم و زیر لب باخودم گفتم: ” پسره ی زورگوی لعنتی.فقط بلده حرص من رو دربیاره” لباس تنم رو

ادامه مطلب »
رمان عشق ممنوعه استاد
رمان عشق ممنوعه استاد
admin

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 37

  ” نازلی ” لعنت به من … مگه نگفت سکوت کنم و چیزی نگم ؟! پس این شِر و وِرا چی بودن گفتم ؟! _یعنی چی که نامزدمه ؟؟ کلافه دستی به صورت خیس از عرقم کشیدم و لرزون زیرلب زمزمه کردم : _خدایا کمکم کن !! اگه پام

ادامه مطلب »
رمان عشق صوری
رمان عشق صوری
admin

رمان عشق صوری پارت 37

    -واااییییی …عروسی به این خفنی تا حالا رفتی؟ تو عمرم از کنار همچین تالاری رد هم نشدم… غم و غصه و همه چیز رو فراموش کردم و منم شروع کردم رقصیدن و همزمان گفتم: -پس به امیر بگو همچین جایی عروسیتون رو بگیره…اون که از قِبَل شهرام وضعش

ادامه مطلب »
رمان عشق صوری
رمان عشق صوری
admin

رمان عشق صوری پارت 36

  لنزهایی که انتخاب کرده بود تو چشماش بزاره رو از کیفش بیرون آورد و همزمان که به من نشون میداد تا نظرمو بپرسه جواب داد: -نه بابا…خیالت راحت حواسم جمع جمع بود…اولا که باهاش قهر بودم اما یه کم که منت کشید نرم تر شدم…بهش گفتم میخوام برم پیش

ادامه مطلب »
رمان عشق ممنوعه استاد
رمان عشق ممنوعه استاد
admin

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 36

  خواب بودم که با لگد محکمی که به پام کوبیده شد با ترس پریدم و سیخ سرجام نشستم و دستپاچه نگاهم رو به اطراف چرخوندم که با دیدن امیری که شاکی بالای سرم ایستاده بود گیج نگاش کردم و گفتم : _چیه ؟! این چه طرز از خواب بیدار

ادامه مطلب »
رمان عشق ممنوعه استاد
رمان عشق ممنوعه استاد
admin

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 35

  سرم رو کج کردم و با بهت پرسیدم : _چی ؟؟ کدوم پرونده !؟ نفسش رو با فشار بیرون فرستاد پوزخند صداداری زد و گفت : _هه .‌.‌. پرونده ای که تو در به در دنبالش بودی تا بهت بدمش چون چی ؟! دستی روی شونه ام کوبید و

ادامه مطلب »
رمان عشق صوری
رمان عشق صوری
admin

رمان عشق صوری پارت 35

  چشم از رد انگشتای شهرام روی صورتم برداشتم و لباسهامو پوشیدم. کوله پشتیم رو روی دوشم انداختم و لباس زیبایی که انتخاب کرده بودمو روی ساعد دستم انداختم و از اتاقک پروف لباس اومدم بیرون. مونا لیرون مغازه ایستاده بود و تلفنی صحبت میکرد. از پشت شیشه نگاهش کردم.مشخص

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب
رمان عشق تعصب
admin

رمان عشق تعصب پارت 96

  طرلان بیشتر از هممون داشت اذیت میشد حقم داشت از بچه هاش دور شده بود _ طرلان با شنیدن صدام به سمتم برگشت و با صدایی که گرفته شده بود _ بله _ مطمئن باش خیلی زود برمیگردی پیششون پس اصلا خودت رو ناراحت نکن _ باشه میفهمیدم چی

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد سوم
رمان خان زاده جلد سوم
admin

رمان خان زاده جلد سوم پارت 27

  _بخواب یک ماه تمام فرصت داری اینقدر بخوابی که خستگی از تنت در بره اینجا فقط باید استراحت کنی.. دراز کشیدم و چشمامو بستم اما خوابم نمیومد میترسیدم بخواب برمو شاهو بهم نزدیک بشه برای همین فقط چشمامو بسته بودم آماده هر حرکتی از طرف اون بودم با صدای

ادامه مطلب »
رمان نفوذی
Hanaaa

رمان نفوذی پارت 55

مو به مو حرفاشو گوش می کردم و ادامه داد : -از اول بگم؟ -آره -داستان زندگی من و مسیح و خلافکار شدنمون از جای شروع شد که خونه ای فرهاد رو دشمنانش به آتیش کشوند و مهتاب توی اتیش سوخت ولی مسیح رو بابام نجات داد با ناراحتی گفتم

ادامه مطلب »
رمان عشق ممنوعه استاد
رمان عشق ممنوعه استاد
admin

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 34

  حس میکردم قلبم داره توی دهنم میزنه و سرم سنگین شده پس بی حس و حال سری در تایید حرفش تکون دادم و بی رمق روی تک مبل توی سالن نشستم آراد خواست به سمتم بیاد ولی نمیدونم چی شد که یکدفعه نگاهش خیره پنجره پشت سرم شد و

ادامه مطلب »
رمان نفوذی
Hanaaa

رمان نفوذی پارت 54

(یاشار) باید حرف دلمو به هانا می زدم یا اونم حس متقابل به من داشت یا پَسم می زد اعتراف کردم شاید پَسم می زد ولی بعدا حسرت الانو نمی خوردم که چرا حرفِ دلمو بهش نگفتم و گذاشتم پرنده از قفس بپره.. نگاهم توی صورتش می چرخید مردمک چشم

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها