دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان سکانس عاشقانه پارت 83
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 83

  _ کم تو و مامانم خونه منو تو شیشه نکردینا … اصلا عشق و دوست داشتن رو از شما یاد گرفتم ! ابرو بالا می ندازم و به مامان نگاه میکنم … لابه لای اشکاش لبخند میزنه و باز صدای در میاد … زمان میگذره تا در باز بشه

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 9
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 9

  به در که رسید، قبل از باز کردنش به سمتم برگشت و گفت : -پیراهنمو بپوش تا ببرمت خرید. خسته و آزرده نگاهش کردم که روشو برگردوند و دستشو روی دستگیره گذاشت اما باز نکرد. اروم به سمت پیراهنش که روی میز ارایش بود رفتم و برش داشتم و

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 25
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 25

    حصاره بازوهاش دور تنم کمتر نشد و دوباره زمزمه کرد _قبل از اینکه بیام اینجا پیشش بودم به خاطر آرام بخشی که بهش زدم خوابیده. سوالی پرسیدم که ذهنمو درگیر کرده بود همیشه دوست داشتم بدونم چطوری با گیتی خانوم آشنا شده سوالمو که به زبون آوردم انگشتش

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 8
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 8

  فشار دستش دور مچ دستهام بیشتر شد و دیدم که اتیش خشم تو چشماش شعله کشید. سر که خم کرد و لبش روی لبم نشست، با نفرت سرمو تکون دادم اما با دست ازادش محکم فکمو گرفت که عصبی تکونی به سرم دادم اما رهاش نکرد و اینقدر بهش

ادامه مطلب »
رمان نفوذی

رمان نفوذی پارت 21

هنوز از گفتن حرفش مدتی نگذشته بود که صدای منفور و رو مخی شران از پشت سرم اومد…   -میبینم ک جمعتون جمعِ دارید با هم خوش و بش می کنید!   منو شبنم که پشتمون به شران بود برگشتیم سمتش دست به سینه و اخمو جلومون ایستاده بود…  

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 7
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 7

  پدر کیان؟! نفسم تنگ شد و من چرا فکز میکردم وقتایی که اینجا نیستم ازادم؟ چرا خودمو راحت و رها میدونستم؟ اینکه هیچ مشکلی ندارم و شهریار هم دیگه کاری باهام نداره. چرا متوجه نمیشدم که همیشه دنبالمه و برام بپا گذاشته! چرا نمیتونستم درک کنم که اون چقدر

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 24
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 24

  لبخندی بهش زدم و گفتم از بی حوصلگی خوابم برده اون دختره که قصد رفتن نداشت نگاهش به موهام بود اما جوابمو داد دنبال بهونه می گشت تا شب اونجا موندگار بشه اما باخبر نبود من جز گیتی یه نفر دیگه هم تو این خونه دارم و نیازی به

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۲۳

۶۳) نصف شب بود و توی اتاقم داشتم درس میخوندم برای امتحان پس فردا ولی همش حواسم میرفت به کامیار و ناگهانی ازم عکس گرفتنش.. یاد لبخندش ناخودآگاه خنده مینشوند روی لبم.. دیگه دلم آروم بود و حتی گرسنه مم شده بود.. یکهفته بود که یه وعده غذای کامل نخورده

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 75
رمان

رمان عشق تعصب پارت 75

  با عصبانیت بلند شدم و رو بهش توپیدم : _ شما حق ندارید انقدر با من بد باشید شنیدید ؟! با عصبانیت خندید : _ چرا چون دارم واقعیت رو بهت میگم برخورده بهت آره ؟ چشمهام رو محکم روی هم فشار دادم واقعا دیگه داشت اراجیف میگفت دوست

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 6
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 6

  نگاهی به دوسر جاده کردم و نوری بود و نه صدایی. اهی کشیدم و ایستادم و اروم اروم قدم برداشتم. نگاهی به اسمون کردم و یعنی الان روهام خوابیده بود؟! زیردلم درد گرفته بود و من عجیب ترین زنی بودم که دنیا به خودش دیده بود. کسی که بعد

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه پارت 42
رمان تدریس عاشقانه

رمان تدریس عاشقانه پارت 42

  به در کوبیدم و داد زدم _تو دیوونه شدی نه؟زده به سرت؟معلومه که باهات نمیام آرمان _من نگفتم باهام میای یا نه گفتم به زور میبرمت. کفری نگاهش کردم. باز به سرش زده بود… با غیظ گفتم _نگه دار آرمان….باز می‌خوای چه بلایی سرم بیاری؟ به خاطرت این همه

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 82
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 82

  پر خنده میگم : _ بیشعور مامانمه ها ! ولی اون نمی خنده … برعکس اخم می کنه و لب میزنه : _ چون مادرته داره حرصت رو می خوره … درست و غلطش دیگه مهم نیست ! لبخند روی لبام می ماسه و میگم : _ داداشت رو

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها