دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۷

۱۹) تا موقع شام چشمم به پله ها موند و کامیار پایین نیومد.. وقتی که دیگه منیره میخواست غذا رو بیاره سر میز، نگار جون گفت _لیلی فدات بشم برو کامیارو صداش بزن بیاد شام بخوره، اگه گفت نمیام بگو مادرت گفت نزار من بیام بالا اونهمه پله رو _آخه

ادامه مطلب »
رمان

رمان گرگها پارت ۶

۱۷) خانم کیان و منیره خیلی خوشحال بودن و همش قربون صدقه ش میرفتن.. منو هم گرفتن بین خودشون و رفتیم داخل خونه.. نگاهی به خونه کردم و با خودم فکر کردم که قراره مدتی اینجا بمونم.. یعنی میتونستم به کامیار کمک کنم؟.. چیکار باید میکردم، هیچی تو ذهنم نبود

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 72
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 72

  _ ناراحت نیستم نیاز نیست تو خودت رو ناراحت کنی عزیزم چند دقیقه سکوت شده بود تا اینکه صداش بلند شد : _ بهار با صدایی خش دار شده گفتم : _ جان _ من دوستت دارم واسم با ارزش هستی طاقت این رو ندارم که ناراحت شده باشی

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 59
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 59

  – من میترسم، آقا سمیر… چرا اینجوری زل زدن؟ آرام میخندد. – خانوم، با ماشین چندصدملیونی اومدین جایی که نصف اینا پولش رو تا حالا ندیدن میخواین نگاه نکنن؟! حالا بحث غریبه بودن جای خودش و داره. این حقیقت محض است. واقعاً چه فکری کردیم که اینگونه وارد چنین

ادامه مطلب »
رمان

رمان گرگها پارت ۵

۱۴) _یه چیزی هست که میخواستم در موردش باهاتون صحبت کنم مامان، بابا بابام سرشو بلند کرد و نگام کرد و مامان همونطور که داشت چایی دوم بابامو میریخت تو استکانش گفت _بگو مامان، خیره انشاالله _من بخاطر پایان نامه م مجبورم یه مدت پیش یه آدمی باشم که مشکل

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 79
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 79

    از خم راهرو میگذرن نگاه میکنیم …. مامان پشت چشمی نازک میکنه و میاد کنارم میشینه … میگه : _ بیچاره امیر علی خان …. بابا نفس عمیقی میکشه و دونه ی تسبیحی که دستش مونده رو از بین انگشتاش رد میکنه … میگه : _ حق داره

ادامه مطلب »
رمان

رمان زندگی شیرین ومبهم من پارت ۲۱

خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود و به قدر نیاز تو فرود می‌آید و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود یتیمان را پدر می‌شود و مادر محتاجان برادری را برادر می‌شود عقیمان را

ادامه مطلب »
رمان

رمان گرگها پارت ۴

درسته که جذب جذابیت و غرورش شده بودم ولی عشق ممکن نبود.. کامیار کیان در نظر من مرد زخمی و بیماری بود که من میخواستم زخماشو ببندم و کمکش کنم.. اون یه شیر زخمی بود که تو بلبشوی پر نیرنگ زمانه، مغلوب گرگهای گرسنه شده بود.. اون خانمی که در

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 18
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 18

    دست دراز کردم یکی رو برداشتم درگیری صفحاتش بودم و گوشه اتاق نشسته بودم دیگه از بیرون خبر نداشتم دیگه نمیدونستم اونا رفتن موندن یا حتی اینجا چیکار داشتن مشغول خوندن این کتاب شدم چقدر زمان گذشت که در اتاق باز شد و با صدای استاد که صدام

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها