دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان ترمیم پارت 41
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 41

  وسایل پانسمان را جمع می‌کند. دل از این تخت نمی‌توانم بکنم… نمی‌توانم. _ اگه… مهراد نبود، تو آنا رو دوست داشتی؟ این دومین‌بار است که می‌پرسد. _ به خودت نگاه کن، مهگل… به‌نظرت، با این‌که انتخابم تو بودی، شباهتی بین خودت و آنا می‌بینی؟ دل باید بره که تا

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 40
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 40

  اوضاعمان مثل میدان جنگی، بعد از یک شکست پرتلفات است. هردوطرف، عزادار آرزوهای بربادرفته‌ایم. _ صادقانه بگو… تو واقعاً می‌خوای من نباشم، بهادر؟ باید بدانم. مادرم می‌خواست من نباشم، او پایه‌گذار نبودن‌های من بود… _ تو نباشی، دیگه هیچی نیست… تو که اومدی، انگار رنگ گرفت همه‌چی… من یه

ادامه مطلب »
رمان خان زاده پارت 50
رمان خان زاده

رمان خان زاده پارت 50

  ترسیده به مونس نگاه کردم. اهورا پیاده شد و در عقب و باز کرد. _چش شده این؟ نگران گفتم _نمی‌دونم ببین انقدر گریه کرده رنگش کبود شد. دستش و به سمتم آورد تا مونس و بگیره که دستش صاف روی دستم گذاشته شد و برق گرفتتم. تند دستشو کنار

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 39
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 39

  می‌دانم هنوز در اعماق فکرش، من‌هم یک زنم مثل سایر زنها. حق دخالت در هیچ‌یک از امورش را ندارم و این من را غمگین می‌کند. این‌که وقتی من را باید به‌یاد بیاورد، با هم‌تختی‌های سابقش یکی می‌شوم؛ ناراحتم می‌کند. گاهی فکر می‌کنم، آن‌گونه هم که می‌گوید، نیست. من یار

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 45
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 45

  بهنام حالا داشت گریه میکرد میدونستم اونم احساس کرده مامانش چقدر ناراحت شده بلاخره با بدبختی تونستم آرومش کنم وقتی خوابید بوسه ای روی پیشونیش گذاشتم و رفتم تو اتاق خوابوندمش که صدای کیانوش اومد داشت من و صدا میزد سریع از اتاق خارج شدم به سمت پایین رفتم

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 38
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 38

  ترسیدن؟! کار من از ترس گذشته است. ترسی که به من می‌گوید جامهٔ گذشته و حسرت‌ها و آدم‌هایش را از تن بیرون کنم و به مردی بپیوندم که امروزِ من و فرزندانم است. مردی که با وجود درد، بازهم نگران من است. _ بیا این‌جا ببینمت… پرستار در را

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 66
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 66

  چند بار تو راهرو بیمارستان مردم و زنده شدم تا دکترا بهم جواب بدن ذهنم بهم ریخته تر از هر زمانی بود میلاد با کاری که کرد اشوب وحشتناکی تو دلم به پا کرد و رفت! آیلا هم پیش میلاده…میدونم آسیبی به ایلا نمیزنه ولی اگر پیش خودم بود

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 37
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 37

  _ خب… خب… یکی که قطعاً دختره… معلومه شیطون‌ترم هست… دومی… جاش مناسب نیست ولی به‌احتمال خیلی زیاد، پسره… تا غربالگری بعدی باید صبر کنین که کاملاً وضعیتش معلوم بشه… پاشو بابا جان، پاک کن شکمت رو. ازجا بلند می‌شود. می‌روم تا به مهگل کمک کنم… یک دختر و

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 46
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 46

  ـ خیلی …. خیلی … می خوام فحشش بدم ، بگم خیلی بیشعوری ، یا اصا آدم نیستی … اصلا هرچی فحش بلدم بهش بگم …. اما هنوزم یادمه آرواره هام جا به جا شده بود سری قبل از سیلی که خورده بودم … همینطور که عینه سگ پاچه

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 36
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 36

  گفت منو حلال کن که هیچ‌وقت دوسِت نداشتم و همیشه ازت متنفر بودم. تو چی از من انتڟار داری، بهادر؟ یه‌عمر اولین گزینهٔ آدمای اطرافم، حذف من بوده از زندگی گندشون. انگار من اون گندوکثافتیم که ته کفششون چسبیده و بوی گهشون از منه… فکر می‌کنی کی یه تیکه

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 35
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 35

  نمی‌گذارم ادامه دهد. _ دیوث اون بابای پفیوز و حروم‌لقمه‌ته، مصطفی. اون گوشتای فاسد کار تو بود؟ با اکبری؟ سکوت می‌کند، اگر نمی‌کرد، جای تعجب داشت. چقدر باید دنیا کوچک باشد؟ آدم یاد زنجیرهٔ غذایی می‌افتد. _ کی بهت گفت؟ اون شوهر… _ اسم شوهر من‌و می‌آری، قبلش دهنت‌و

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 65
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 65

  #لیلی اروم روی پاهام ایستادم و با کمک دیوار چندقدمی راه رفتم که صدای دکتر نایت کسی که منو میخواست بلند شد _خودتُ خسته نکن،تا فردا بهتر میشه حالت مقابلم ایستاد و مجبورم کرد روی ویلچرم بشینم کاغذ و خودکاری روی پام گذاشت و گفت _این قرارداد خرید توعه!امضاش

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها