جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان عشق تعصب
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 15

تموم مدت ساکت نشسته بودم خبری از اون دختره داخل ماشینش نبود صدام رو صاف کردم و گفتم: _پس دوست دخترت کجاست !؟ با شنیدن این حرف من نیم نگاهی به سمتم انداخت و خیلی بیتفاوت گفت: _کار داشت شرکت موند چطور !؟ با شنیدن این حرفش دندون قروچه ای

ادامه مطلب »

رمان خان زاده پارت 16

آشغالا رو جلوی پام انداخت و گفت _جمعش کن. نگاهی به صورتش انداختم و بدون حرف آشغالا رو جمع کردم که آدامس شو انداخت کف زمین و گفت _اینم جمع کن. نفس عمیقی کشیدم و خواستم با جارو خاک‌انداز آدامس و جمع کنم که پاش و روی آدامس گذاشت و

ادامه مطلب »

رمان تدریس عاشقانه پارت 5

  صدای زنگ آیفون که بلند شد دوباره غر غر های مامانمم شروع شد _چه عجب…الانم می‌خواست نیاد.اگه من گذاشتم این ازدواج سر بگیره. یه ماه از نامزدیمون گذشته یه باز ندیدم زنگ بزنه یا بلند شه بیاد. دکمه ی آیفون و زدم و گفتم _تو دانشگاه همو می بینیم

ادامه مطلب »
سکانس عاشقانه
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 24

  بهار اب دهنم رو قورت دادم و باز دستمو بین پام بردم و روی خشتک پاره شده ام کشیدم _امیرعلی: حموم نرفتی؟ گیج نگاهش کردم که چینی به دماغش داد و ادامه داد : _بدجور داری چنگ میزنی خودتو تازه متوجه حرفش شدم و دستم رو از بین پام

ادامه مطلب »

رمان تدریس عاشقانه پارت 4

  با چشم های اشکی نگاهش کردم و خواستم حرف بزنم که بابام مچ دستمو کشید و غرید _تا وقتی خطبه ی عقد خونده نشده حق نداری با این هم کلام بشی! راه بیوفت. آرمان مثل برق از جاش بلند شد و گفت _دایی جان اجازه بدید من حرف بزنم.

ادامه مطلب »

رمان تدریس عاشقانه پارت 3

  وحشت زده نگاهش کردم. بازوم و دنبال خودش کشوند که آرمان گفت _ببرش معاینه…اون وقت می‌فهمی که دخترت پاکه! با این حرف بابام متوقف شد. ناباور به آرمان نگاه کردم که گفت _میدونم واسه سوگل چه قدر سخته میدونم قلب دخترتو با این کار میشکنی اما ببرش معاینه،حداقل بهتره

ادامه مطلب »

رمان استاد خلافکار پارت 19

  تنها حسی که داشتم شوک زدگی بود. دستام و روی سینش گذاشتم و گفتم _چی کار میکنی امیر؟ انگار تازه به خودش اومد. حلقه ی دستاش از دورم شل شد و صاف نشست. کلافه دستی لای موهاش کشید و گفت _معذرت میخوام. بیشتر متعجب شدم.اون بارها پاشو از گلیمش

ادامه مطلب »

رمان تدریس عاشقانه پارت 2

* * * * با خشونت پاشو روی ترمز گذاشت و گفت _پیاده شو! قیافه ی مظلومی به خودم گرفتم و گفتم _میگم یه وقت کار امروزمو سر امتحانام تلافی نکنی گناه دارم. در حالی که از عصبانیت رنگ عوض کرده بود گفت _آبرو نذاشتی واسم سوگل اون چه کاری

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه
رمان

رمان تدریس عاشقانه پارت یک

  دستم و زیر چونم زدم و با لذت به استاد ترم جدید نگاه کردم. پری سقلمه ای به پهلوم زد و گفت _مثل اینکه حسابی چشم تو گرفته ها…لابد الان داری خیالبافی می کنی.بین این همه کشته مرده تو شانسی نداری رفیق! آهی از سر لذت کشیدم و گفتم

ادامه مطلب »

رمان فقط برای من بخون پارت آخر

ازش پرسیدم : به کی زنگ می زنی ؟ اریا لبخند زدو گفت : الان می فهمی !!! بعد شروع کرد به احوالپرسی گرم با کسی که پشت خط بود الو مادرم سلام -………… ممنون همه چی خوبه ماهم خوبیم -…………… ارتا که با محنا سر گرمه دارن خودشونو واسه

ادامه مطلب »

رمان فقط برای من بخون پارت 9

زد تا باهام حرف بزنه مرتیکه راحت اقرار کرد که دزدی می کرده به قول خودش داشته حقشو از ما پولدارا می گرفته حالا هم فردا دادگاهیشه به خاطر این کلافه بودم خانومی حالا فهمیده بودم چرا جهانرو اومده بود اونجا و اون حرفا رو می زد پس دزدیش رو

ادامه مطلب »

رمان فقط برای من بخون پارت 8

-لبامو جمع کردم چند لحظه مکث کردم و گفتم : باشه ولی بگم من خوب نمی رقصما !!! اریا بلند شد و دست منو گرفت و گفت : منم یکی مثل تو با اریا به سمت جمعیت در حال رقص رفتیم من رقصم کلا اروم بود حالا حتی اگه موزیک

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها