رمان آس کور پارت 208 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

حامی که خبر ناپدید شدن سراب را داد، انگار یک بار دیگر آنها را عزادار کرد.

 

حس میکردند که اینبار سراب جان سالم به در نمیبرد و راغب بالاخره زهرش را خواهد ریخت.

 

حاج آقا پای رفتن نداشت اما مجبور به رفتن بود.

مدام تصویر جسم بی جان دخترکش را تصور میکرد و هر بار از درون میمرد.

 

هزار جور نذر و نیاز کرده بودند که سراب زنده باشد، که دخترکشان را پیدا نکرده از دست ندهند.

 

دو نفری که مقابل در خانه کشیک میدادند با دیدن ماشین های پلیس، غافلگیر شده و بی آنکه فرصت خبر دادن به راغب را داشته باشند پا به فرار گذاشتند.

 

حاج آقا با دیدن پلاک گوشه ی در، از ماشین در حال حرکت بیرون پرید و بی توجه به اصرار پلیس ها برای پوشیدن جلیقه ی ضدگلوله سمت خانه پرواز کرد.

 

_ حاجی نکن سر جدت، داری همه چیزو به خطر میندازی… مگه قرار نبود عقب وایستی؟

 

مسئول عملیات بود که با التماس میخواست او را عقب بکشد.

اما حاج آقا که از ور رفتن با قفل در ناامید شده بود شروع به کوبیدن به آن کرد.

 

#پارت_۷۰۹

 

 

 

 

چشمان مرد از کاسه بیرون زده و خیر سرشان عملیاتشان غافلگیرانه بود!

 

با این سر و صدایی که حاج آقا به پا کرده بود فقط خواجه حافظ شیرازی را مطلع نکرد.

 

سردرگم لبهایش را به هم فشرده و عملیات و جان نیروهایش را در خطر میدید که با اشاره ی دست دستور شروع حمله را داد.

 

همزمان هم با زور میخواست حاج آقا را کنار بکشد که فریاد دردناک حاج آقا پشیمانش کرد.

 

_ دختر خودت اون تو بود وایمیستادی یه گوشه؟!

 

باید خدایش را شکر میکرد که حامی هنوز سر نرسیده بود.

حاج آقا را شاید میشد کنترل کرد اما حامی را ابدا…

 

ماموران مثل مور و ملخ از دیوار بالا رفتند و به محض باز شدن در، حاج آقا مرد را کنار زده و قصد داخل شدن به خانه را داشت.

 

_ مرده، یه جسد داریم…

 

صدای یکی از افراد را که شنید پاهایش سست شد. سرابش مرده بود؟

 

نفس هایش به شماره افتاد و برای نیفتادن به تن یکی از مأموران تکیه زد.

 

#پارت_۷۱۰

 

 

 

_ خانم… خانم… جاییتون آسیب دیده؟ صدای منو میشنوین؟

شوکه شده، حرف نمیزنه…

آمبولانس لازم داریم، سریع تر…

 

شنیدن کلمه ی «خانم» کافی بود تا جان به تنش برگردد.

حجم زیادی از هوا وارد ریه هایش شد و به دو از حیاط کوچک خانه گذشت.

 

_ یا حسین… س… راب، سراب بابا…

 

 

از دیدن دخترک غرق خونش یکه خورده و ترس از دست دادنش، با قدرت قلبش را هدف گرفت.

 

هنوز آغوش های زیادی از او طلب داشت، دخترانه هایی که برایشان پدری کند، درد و دل های سر شبشان…

 

آرزوهایی که با دختر مرده اش دفن شده و حالا با آمدن سراب برگشته بودند.

سراب روزهای بیشماری به او بدهکار بود، نمیتوانست ترکش کند.

 

مامورین پارچه ای را به دور تن عریانش پیچیدند و او همانطور سرگشته و حیران در جایش تکان میخورد.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 107

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ریکاوری
دانلود رمان ریکاوری به صورت pdf کامل از سامان شکیبا

      خلاصه  رمان ریکاوری :   ‍ شاهو یه مرد کورد غیرتیه، که به جز یه نفر خاص، چشماشو رو بقیه دخترا بسته و فقط اونو میبینه. اما اون دختر قبل از رسمی شدن رابطشون میزنه زیر همه چیز و با برادر شاهو ازدواج میکنه و این اتفاق باعث میشه که اون از همه دخترا متنفر بشه تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه ماهی pdf از ساغر جلالی

  خلاصه رمان :     حاصل یک شب هوس مردی قدرتمند و تجاوز به خدمتکاری بی گناه   دختری شد به نام « ماهی» که تمام زندگی اش با نفرت لقب حروم زاده رو به دوش کشیده   سردار آقازاده ای سرد و خشنی که آوازه هنرهایش در تخت سراسر تهران رو پر کرده بود…   در آخر سر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان :       سَرو، از یک رابطه‌ی عاشقانه و رمانتیک، دست می‌کشه و کمی بعد‌تر، مشخص می‌شه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمی‌شده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه می‌ره؛ سفری که زندگیش رو دستخوش تغییر می‌کنه! سرو تو این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اغیار pdf از هانی

  خلاصه رمان :     نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلبر طناز من
دانلود رمان دلبر طناز من به صورت pdf کامل از anahita99

      خلاصه رمان دلبر طناز من :   به نام الهه عشق و زیبایی یک هویت یک اصل و نسب نمی دانم؟ ولی این را میدانم عشق این هارا نمی داند او افسار گسیخته است روزی به دل می اید و کل عقل را دربر میگیرد اما عشق بهتر است؟ یا دوست داشتن؟ تپش قلب یا آرام زدن

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روابط
دانلود رمان روابط به صورت pdf کامل از صاحبه پور رمضانعلی

    خلاصه رمان روابط :   داستان زندگیِ مادر جوونی به نام کبریاست که با تنها پسرش امید زندگی می‌کنه. اونا به دلیل شرایط بد مالی و اون‌چه بهشون گذشت مجبورن تو محله‌ای نه چندان خوش‌نام زندگی کنن. کبریا به‌خاطر پسرش تو خونه کار می‌کنه و درآمد چندانی نداره. در همین زمان یکی از آشناهاش که کارهاش رو می‌فروخته

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Maei
Maei
2 روز قبل

مرسی رمان قشنگیه ولی کاش زودتر پارت بزارین

Haniyeh Abedi
Haniyeh Abedi
6 روز قبل

سلام من اشتراک دوبار خریدم بعد الان تموم شده ولی همون رمان های که به صورت پارت گذاری هست رو باز نمی‌کنه در صورتی که زدید برای رمان های آووکادو و هامین دیگه نیازی نیس اشتراک دوباره بخریم با همون یبار کافیه ولی الان باز نمیکنه

admin
مدیر
پاسخ به  Haniyeh Abedi
5 روز قبل

سلام شما بااین ایمیل اکانتی خریداری نکردید چک کنید ببینید با یه ابمیل دیگه خریداری انجام نداده باشین

فاطمه
فاطمه
6 روز قبل

چرا نمی‌تونم به پارت اول رمان دسترسی پیدا کنم؟

admin
مدیر
پاسخ به  فاطمه
5 روز قبل

تو قسمت دسته رمان ها اسم رمانتونو پیداکنید همه پارت ها براتون نمایش داده میشه

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x