رمان حورا پارت 210

4.3
(209)

 

 

 

 

 

 

 

چرخی در تخت زدم. هنوز گیج خواب بودم که صدایی مردانه بلند یاالله گفت. در جا پریدم، تازه یادم آمد که خاتون گفته بود پسر مش حسن می‌آید.

 

سریع نشستم، لباس‌هایم را باید عوض میکردم، صدای احوال پرسیشان می‌آمد.

ظاهرا هنوز داخل نیامده بود، اما صدای گیرایی داشت!

 

سریع پیژامه‌ام را با شلوار بگ و هودی پشمی‌ام عوض کردم. موهای شلخته‌ام را هم با شانه‌ سریع کمی مرتب کردم و بالای سر گوجه‌ای بستم.

 

کل وسایلم در همان چمدان و ساکی بود که آورده بودم، اتاق خاتون خالی بود، فقط یک دراور قدیمی داشت، با آینه شمعدانی خیلی قدیمی، از همان‌ها که در دهه‌ی پنجاه سر سفره‌های عقد می‌گذاشتند، فکر کنم از جهیزیه‌ی حاجیه‌خاتون بود!

 

از اتاقی که در نداشت و به جایش پرده‌ای گل‌گلی کشیده بودند، خارج شدم، مردی جوان و هیکلی در درگاه در داشت کفش‌هایش را میکند:

_ سلام…

 

سر بلند کرد و خیره‌ام شد، چشمان آبی‌اش لحظه‌ای شوکه‌ام کرد، اما سریع نگاه گرفت و اخم کرد:

_ سلام خانم…خاتون دسشویی کسی نیست؟

 

_ نه پسرم کی باشه؟

 

با سر اشاره‌ای به من کرد:

_ مهمون داری، گفتم شاید کس دیگه‌ای هم باشه!

 

خاتون داشت سفره را میچید، صبحانه‌ی مفصلی بود، اما این وقت صبح، هنگام اذان؟ زیادی زود نبود؟ حتی هوا هنوز روشن نشده بود.

 

_ نه پسرم، برو وضوتو بگیر، تا نمازتم بخونی تخم‌مرغا حاضره.

 

ابروهایم بالا پرید، لحظه‌ای به خودم نگاه کردم، شاید برای پوششم بود که نگاه نکرد؟ نماز میخواند، حجاب نداشتم!

کمی خجالت زده شدم، اما نخواستم تغییری ایجاد کنم، وقتی نگاه نمیکرد و کنترل نگاهش را داشت دیگر به من مربوط نبود.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 209

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 3.6 (5)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

22 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سارا
سارا
21 روز قبل

خخخ تا ۶پارت خاتون میخواد تخم مرغ آماده کنه ونظر پسرمش حسن بپرسه وحورا خجالتی بشه ک حجاب نداره وتصمیم بگیره لباس مناسبتربپوشه یانه خدا خفت کنه نویسنده هعی روزگار چه علافمون کردن با این رمانا تکراری وچرت

فاطمه
فاطمه
21 روز قبل

مگهههه دیروز تشک ننداخت زمیننننن چرا یهو تبدیل به تخت شد

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
پاسخ به  فاطمه
21 روز قبل

اینا از معجزات نویسندس

LADY SHIN
LADY SHIN
21 روز قبل

دوستان فرض کنیم بچه لاله واقعا از قباد میبود ایا قباد لاله رو ول میکرد؟ نههههههه
تازه عقدش هم میکرد و با خانواده جدیدش خوش و خرم زندگی میکرد و این وسط حورا دق میکرد
قباد تو رمان بعد ازدواج با لاله اصلا هیچ ارزش و احترامی واسه حورا به عنوان همسر قائل نبود کاملا فراموشش کرده بود
حورا بنظرم باید یه فرصت به کسی که واقعا دوسش داشته باشه بده

[:
[:
22 روز قبل

من بهتون میگم ک چی میشه .. پسره عاشق حورا میشه حوراام حس خوبی نسبت بهش میگیره تا میرن بریزن رو هم سرکله قباد پیدا میشه خسته و سرشکسته بخاطر لاله خانوم و کاراش..میاد خا.یه مالیه حورا رو میکنه حورا مخالفت میکنه ولی تهش کوتاه میاد و این پسره ام ب عنوان کسی ک مواظب حورا بوده و ی دوست محسوب میشه ولی اوایل قباد غیرتی میشه و مدام حسودیش گل میکنه ولی کم کم تبدیل ب دوست خانوادگیشون میشه و این میشه چکیده باقی رمانی ک دوسال پارمون کرد🥹🙂

LADY SHIN
LADY SHIN
پاسخ به  [:
21 روز قبل

افریننننن

me/
me/
22 روز قبل

قسمت باحالی بود به نظرم اومد شاید این پسره حورا رو میشناسه »

رمان هایی که میخونم:دلارای،حورا،توکا،دنیز،مانلی
رمان هایی که میخونم:دلارای،حورا،توکا،دنیز،مانلی
پاسخ به  me/
21 روز قبل

نویسنده اینقدر می‌تونه درست فکر کنه؟!!!
می‌تونه ی چیز چرت تحویل نده؟!!!!!
کاش همین باشه!

‌‌‌‌
‌‌‌‌
22 روز قبل

واقعا از شر این رمان به ترکیب سریال ترکی و کره ای پناه میبرم

نام نامدار
نام نامدار
22 روز قبل

نارنجی رو خوب اومدی🤣🤣🤣🤣🤣🤣

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
پاسخ به  نام نامدار
21 روز قبل

دقیقا🤣

Mamanarya
Mamanarya
22 روز قبل

صدای گیرایی داشت🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄 بوی لولیدن کرم میاد ب نظرتون؟🤔
انقد پارت ها کمه که یک سوم پارت رو میشه تو صفحه اصلی سایت وقتی هنوز رمان رو باز نکردی بخونی🙂 بازم مرسی از زحمات تون

نام نامدار
نام نامدار
پاسخ به  Mamanarya
22 روز قبل

👍

آخرین ویرایش 22 روز قبل توسط نام نامدار
Prnya
Prnya
22 روز قبل

وای وای وای پسره عاشق حورا میشه

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
پاسخ به  Prnya
21 روز قبل

پسره مغز خر خورده

♡ روا ♡
♡ روا ♡
22 روز قبل

این رمان یه پسر حاجی کم داشت که اونم به لطف نویسنده اضافه شد

حنا
حنا
22 روز قبل

خیلی مسخره اس
دوست دارم بدونم نویسنده این رمان چی میزنه
تو تختم غلت خوردم؟؟؟؟😂انقدر از این ضدونقیض ها داشته که هیچ حرفی ندارم درباره اش بزنم
بعد چون کنترل نگاهش و داره حجاب نمیگیری؟ساچ ووو چه منطقه روستایی روشنفکری به به

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
پاسخ به  حنا
21 روز قبل

از موتوری گرفته خاهر

آنی
آنی
22 روز قبل

من کار ندارم تا الان چقدر گند زدی توی رمان ولی خود فیلم ترکی هاهم وقتی نقش اصلیه مرد انقدر گاو بازی در میاره و میره روی مخ کلا میزارنش کنار و یک نفر دیگه رو به عنوان پارتنر اصلی دختر بدبخت قصه میارن جانننننننننننننن هر کیییییییییی دوست دارییییییییی این پسره نقش اصلی بشه و عاشق حورا .تهشم باهم خوشبخت بشن اون قباد بی پدرم بریز اشغالی

LADY SHIN
LADY SHIN
پاسخ به  آنی
21 روز قبل

دقیقا موافقم نویسنده وقتی از زبان قباد حرف میزنه حق رو به قباد میده که با لاله به حورا خیانت کرد اونم نه یه بار هزار بار دقیقا بیخ گوش حورا
اون وقت چرا بازم حورا باید به کسی که انقدر لاشی و پست هست برگرده؟البته احتمالا برگرده ولی ادمی که شعور داشته باشه و ارزش خودشو بدونه هیچوقت نباید دوباره سمت امثال قباد برگرده
در ضمن ازادی یه زن درمورد پوشش به خودش مربوطه اینکه احساس راحتی کنه مهمه و چقدر خوبه که ادمای مذهبی فقط به خاطر ظاهرسازی ادا در نیان و واقعا مومن باشن و مومن واقعی با چهار تا تار مو گناهگار نمیشه اگه بشه یعنی اصلا اعتقادی نداشته …کاملا با نویسنده در رابطه با اینکه مرد باید نگاهش و حد و مرزش رو رعایت کنه موافقم

نازنین
نازنین
پاسخ به  LADY SHIN
21 روز قبل

سلام عزیزم کی همچین حرفی زده که یه خانم حد ومرز خودش رو رد بکنه وهر طور دلش میخواد لباس بپوشه و مرد چون مومنه چشمهاشو ببنده این خصلت مرده که خدا در ذاتش قرار داده که به زیبایی زن حساس باشه برای همین خدا برای محافظت از زن حجاب رو قرار داده که به زن احترام بزارن وبه او تجاوز نکنن بعدشم هر انسانی اگر خدا رو قبول داشته باشه وبهش اعتماد داشته باشه میفهمه که خدای خالق بی نقص هیچ چیزی رو بیهوده نیافریده پس لطفا کا زشت حورا وکسانی مثل اون رو توجیه نفرمایید برای به گند کشیدن جامعه

لی لی
لی لی
پاسخ به  آنی
21 روز قبل

همین الان ندیده و نشناخته میتونم بگم حیف پسره بره با حورا
نه تنها حورا هیچ کدومشون لیاقت خوشبختی ندارن 😑

آخرین ویرایش 21 روز قبل توسط لی لی

دسته‌ها

22
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x