ولی از وقتی اومدم اینجا فربد به بهانه های مختلف زیاد سراغم نمیومد جدیدا هم میگه رفتم شهرستان کار کنم و پول جورکنم….. نمیدونم راست میگه یا دروغ آخه کی میره شهرستان برای پول درآوردن وقتی همه میان تهران؟

یه وقتایی که عقلم درست کار میکنه میگم حق با زیباس چون واقعا میعاد انقدر دم گوشم خوند دوستم داره و میخواد منو داشته باشه و دلتنگمه که خامش شدم ولی قلبم باور نداره این حرفو

مدام یاد میعاد و حرفا و کاراش میوفتم هیچ چیز دیگه ای جز عشق نمیبینم پشیمونم نیستم

من عاشقشم و این کارو برای عشق نکنی برای کی میخوای انجام بدی؟تازه مهمتر اینکه محرممِ شوهرمه معلومه باید با دلش راه بیام خب اونم حق داره خسته بشه و دلش منو که عشقشم بخواد دیگه…..اینطوری سراغ یکی دیگه نمیره مگه نه؟!

فکرامو جمع کردم بازم قلبم از عقلم جلو زد و حرفمو به زیبا زدم

_پشیمون نیستم چون میدونم دوستم داره….توام خودتو الکی خسته نکن تا فکرمو خراب کنی

_آره خب خریت که شاخ و دم نداره …..یارو بیرون اینجا انقدر موس موس میکنه دنبال دختره اخر کارشو میکشه به تخت و ولش میکنه اون وقت تو با کدوم عقلی وقتی اینجا گیری گول حرفای مفتشو خوردی فقط اون بالایی میدونه

یعنی ممکنه ولم کنه؟
لعنت بهت زیبا که منو میزاری تو برزخ با حرفات

تاوان, [۱۷/۰۲/۱۴۰۲ ۰۲:۴۶ ب.ظ]
#تاوان
#پارت۵

_اون شوهرمه هر کسی نیست که همین جوری ولم کنه

_ نمیدونستم که خوب شد گفتی….

با دستش رو کف دستم یه خط کشید

_این خط این نشون اگه دیگه روشو دیدی اسممو عوض میکنم همین امروز فرداس که دادخواست طلاق میاد برات……من ۴ ساله تو این خراب شدم و همه جوره شو دیدم که بهت میگم

با بی رحمی همه چیز بهم میگفت و نمیدونست من هر لحظه دارم تو گردابی که توشم بیشتر فرو میرم
گردابی بین احساسم و منطقم .بین ترس از ترک شدن و اطمینان از حضورش تو زندگیم
اشکام همین طور میریخت

_اون اینکارو با من نمیکنه وگرنه همون ۸ ماه پیش ولم میکرد

این خنده های از روی تمسخرش دیوونم میکرد انگار میگفت حقته گریه کن

_حیف بودی اخه نیست دختر بودی و بکر
بالاخره خالی خالی که نمیشد توام که منتظر یه اشاره تا خودتو وا بدی بهش مگه خره ازت بگذره

دیگه طاقتم تموم شد همین طور که بلند شدم اشکام و از رو صورتم  پاک کردم و جلوش وایسادم مثل طلبکارا و صدامو بلند کردم

_تو نمیفهمی….من دوسش دارم زیبا نمیدونم اگه بره چیکار باید بکنم با خودم گفتم اگه چیزی که بخواد بهش ندم میره……ولم میکنه و دیگه سراغم نمیاد مثل فربد بی معرفت که بابام مثلا منو بهش سپرده بود ولی ببین باهام چیکار کرد ببین چقدر راحت از خواهرش گذشت…….

تاوان, [۱۸/۰۲/۱۴۰۲ ۰۲:۴۵ ب.ظ]
#تاوان
#پارت۶

_مگه من چی میخوام جز یکی که دوستم داشته باشه هوامو داشته باشه مراقبم باشه……هاااان

سرمو بالا گرفتم و به خدا شکایت کردم

_خدایا خیلی زیاده برام؟آره؟؟؟

زیبا بلند شد .روبه روم وایساد و دستاشو نرم رو بازوم گرفت

معلوم بود ناراحت شده از حرفام
شش سال ازم بزرگتره و مثل خواهرمه
خیلی دلسوزه من و بقیه اس

همه اینو میدونیم ولی این فقان من از ترسِ.ترس از اینکه حرفاش مثل همیشه راست دربیاد

_فکر کردی من چرا اینهمه تو گوش شما ساده ها روضه میخونم میگم خریت منو شما نکنید
اینکه با یه دوستت دادم گول نخورید

_بابا لامصبا حتما باید سر دونه دونه تون بیاد تا تازه بگید یه اُسکلی تو زندان همش به ما میگفتا ولی ما گوش ندادیم

درمونده بودم برعکس زیبا که سعی داشت آرومم کنه

_تا حالا فکر کردی اون برات چیکار کرده که بهت ثابت کنه دوستت داره؟ این همه وقت اینجایی چرا هنوز یه دونه از چکات و پاس نکرده….هاااان

_من خیلی تنهام و فقط میعاد برام مونده
نمیخوام اونم بره

_دختر خوب، کسی که بخواد بره میره من چهار ماه با پیمان بودم بدون هیچی خدا یادم رفت شرع یادم رفت عرف یادم رفت گفتم اصل دل شناسنامه یه تیکه کاغذِ…… الان چی شد؟

_اون موقع انقدر تو تب خواستنش بودم که با خود مجنونم نگفتم بابا اگه خیلی منو میخواست و میترسید از دستش برم ، هر جور شده با همون کاغذ منو بند خودش میکرد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۴ / ۵. شمارش آرا ۷۴

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طالع دریا

    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات بدم… روانشو درمان کنم بیماری که دچار بیماریه خطرناکیه که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان داروغه pdf از سحر نصیری

  خلاصه رمان:       امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از سال ها بر میگرده تا دینش رو به این مردم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوس پر از خواب pdf از مریم سلطانی

    خلاصه رمان :   صدای بگو و بخند بچه‌ها و آمد و رفت کارگران، همراه با آهنگ شادی که در حال پخش بود، ناخودآگاه باعث جنب‌و‌جوش بیشتری داخل محوطه شده بود. لبخندی زدم و ماگ پرم را از روی میز برداشتم. جرعه‌ای از چای داغم را نوشیدم و نگاهی به بالای سرم انداختم. آسمانِ آبی، با آن ابرهای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روزگار جوانی

    خلاصه رمان :   _وایسا وایسا، تا گفتم بریز. پونه: بخدا سه میشه، من گردن نمیگیرم، چوب خطم پره. _زر نزن دیگه، نهایتش فهمیدن میندازی گردن عاطی. عاطفه: من چرا؟ _غیر تو، از این کلاس کی تا حالا دفتر نرفته؟ مثل گربه ی شرک نگاهش کردم تا نه نیاره. _جون رز عاطییی! ببین من حال این رو نگرفتم

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ازدواج با مرد مغرور

  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی

  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل انار سر به هوا بود. خوب گوش نکرد و رفت

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
5 روز قبل

لطفاً رمان‌هایی رو که جدید میذارن چند پارتشو زود به زود بذارین که آدم بفهمه چی به چیه تو ذهنش بمونه من نه اینو یادم بود نه اون جزر و مد رو ممنون

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x