رمان حورا پارت 105

3.5
(6)

 

 

 

غذا که تمام شد، از گوشه چشمی دیدم که قباد برخاست، خم شد و جلوی چشمان همه شکم برامده‌ی لاله را بوسید و سپس روی موهای مادرش بوسه زد:

 

_ الهی تصدقت بشم مادر، ماشاالله بهت، صلوات بدی چشمت نکنن مادر…

 

قباد مردانه‌ خندید و با خداحافظی از در بیرون زد، و رفتنش به راحتی دهان مادرش و لاله را گشود:

 

_ حوراجون تو خودتی…مشکلی که نداری عزیزم؟

 

سر بلند کردم و به خشکی نگاهش کردم:

 

_ نه چه مشکلی؟ حجم درسا یکم زیادن، مستقل شدن راحت نیست!

 

لحظه‌ای با تعجب نگاهم کرد و سپس بلند خندید، مادرجان هم از طرفی پوزخند زده گفت:

 

_ خوبه والا، همینم مونده فردا در و همسایه بگن زن قباد راه افتاده تو کوچه خیابون هر روز هر روز به بهونه سر کار میاد و میره هیچکسم نمیدونه چیکار میکنه!

 

پوزخندی که زدم اینبار دست خودم نبود:

 

_ نگران نباشید مادرجون، تا اون موقع من نیستم اینجا که نگران حرف در و همسایه باشین!

 

_ اوهوع، فکر میکردم شوخی میکنیا حوراجون، نگو واقعا جدی‌ای!

 

مادرجان بی توجه به حرف لاله مشغول جمع کردن ظروف شد:

 

_ خوب میکنی، کس و کاری که نداری…هرکار میکنی بکن که دادگاه رای طلاق رو زود بده، اصلا دلم نمیخواد نوه‌م بفهمه پدرش زن اول داشته!

 

نفس عمیقی کشیدم:

 

_ همینکارو میکنم، خودمم چندان دل خوشی ندارم کسی بفهمه سرم هوو اوردن!

 

چندان بشقاب را روی میز کوبید که شکسته نشدنش معجزه بود!

 

 

 

 

 

 

_ از خداتم باشه، زبون درآوردی، حیا نمیکنی بزرگترتم نه؟ همینکه گذاشتم زن قباد شی برو خداتو شکر کن، دختره‌ی پررو…خودت مگه نرفتی خاستگاری لاله که میگی سرت هوو اوردن؟ الله الله!

 

پشت کرد و مشغول شستن، یا بهتر است بگویم کوبیدن ظرف‌ها به یکدیگر شد، من هم بی حرف برخاستم و در مقابل پوزخند لاله توجهی نشان ندادم. از آشپزخانه بیرون زدم و به اتاق برگشتم.

 

وارد که شدم، در را نبسته کیمیا داخل پرید، با نگاه شرمنده‌ای گفتم:

 

_ کیمیا چه کاریه میکنی؟ چرا میخوای همس بخاطر من حرف بشنوی؟

 

لب‌هایش را برچید و شانه بالا انداخت:

_ خب چیکار کنم؟ زورم میاد الکی تصمیم میگیرن…تو دوس داری درس بخونی، به کسی چه؟

 

اخم کردم:

_ کیمیا، مادر و برادرتن، درست باهاشون رفتار کن لطفا!

 

پوفی کشید و قبل از من روی تخت نشست، کتاب‌هایم کمی ان طرف تر باز بود و مداد‌هایم اطرافش، یکی از مدادها را برداشت.

 

_ اوضاع خودت چطوره؟ با وحید خوبید؟

 

لبخندی زد، ذهنش انگار درگیر بود اما لبخندش امیدبخش:

 

_ اهوم، خوبیم…خیلی مرد خوبیه حورا، باورم نمیشه خدا همچین ادمیو سر راهم قرار داد!

 

لبخند کمرنگی زدم و چهارزانو روی تخت نشستم:

 

_ خوبه که خوشحالی، وحید یادمه همیشه مرد خوبی بوده، توی رفاقت با قباد هیچوقت کم نذاشت، اوایل که با قباد اشنا شده بودم، همیشه با هم بودن، قباد تر مشکلی داشت وحید کمکش میکرد…واقعا مرد بامعرفتیه!

 

_ اما داداشم نیست، نه؟

 

اخم کردم، زانوهایم را داخل شکمم کشیدم، هنوز گاهی بخیه‌هایم با برخورد دست یا جمع شدن شکمم، درد میکرد:

 

_ نه داداشت هم با معرفته اتفاقا، هیچوقت تو رفاقت و پشت و پناه بودن کم نمیذاره…منو نبین الان همچین حالی دارم، قباد سه سال بخاطر من تو روی همه تون وایساد، اخرش هم من اونجوری ازش تشکر کردم…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
با مرد مغرور

رمان ازدواج با مرد مغرور 1 (2)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود.
پروفایل عاشقانه بدون متن برای استوری 1 323x533 1

دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی 5 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر…
dar emtedade baran3

رمان در امتداد باران 0 (0)

2 دیدگاه
  دانلود رمان در امتداد باران خلاصه : وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه میشود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است… این…
عاشقانه بدون متن 6

دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان :       سَرو، از یک رابطه‌ی عاشقانه و رمانتیک، دست می‌کشه و کمی بعد‌تر، مشخص می‌شه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمی‌شده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه می‌ره؛…
IMG 20230127 013520 1292

دانلود رمان درجه دو 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۱۴۷۲۱۹۷۸

دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (3)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…
400149600406 1552892

رمان خلافکار دیوانه من 5 (1)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان خلافکار دیوانه من خلاصه : دختری که پرستار یه دیوونه میشه دیوونه ای که خلافکاره و طی اتفاقاتی دختر قصه میفهمه که مامان پسر بهش روانگردان میده و دختر قصه میخواد نجاتش بده ولی…… پـایـان خوش  
IMG 20230127 013646 0022 scaled

دانلود رمان نیمی از من و این شهر دیوانه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   نفس یه مدل معروف و زیباست که گذشته تاریکی داره. راهش گره می‌خوره به آدم‌هایی که قصد سوءاستفاده از معروفیتش رو دارن. درست زمانی که با اسم نفس کثافط‌کاری های زیادی کرده بودن مانی سر می‌رسه و…
download

رمان رویای قاصدک 3 (2)

5 دیدگاه
  دانلود رمان رویای قاصدک خلاصه : عشق آتشین و نابی که منجر به جدایی شد و حالا سرنوشت بعد از دوازده سال دوباره مقابل هم قرارشون میده در حالی که احساسات گذشته هنوز فراموش نشده‌!!!تقابل جذاب و دیدنی دو عشق قدیمی…ایلدا دکترای معماری و استاد دانشگاه موفق و زیبایی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

29 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ستاره شباهنگ
ستاره شباهنگ
10 ماه قبل

به نظرم این روزا هرچی حریف تر و جن*ده تر باشی بیشتر طرفدار داری نمونه اش لاله بی همه چیز تخم حروم یکی دیگه تو شکمشه عن آقا قباد میبوستش خاک توسر قباد که داره از ننه اش و لاله پتیاره میخوره هرچی این کیمیا گورباباشم کرده میگه این لاله چه جور جونوره زشتیه حرفشو گوش نمیده. حورا هم که آبروی هرچی زن و دختره برده. چلفته ی منگل. ول کن این نره خرو برو والا.

lilo
lilo
10 ماه قبل

این ک خودشو مقصر کرد باز؟؟؟؟ ای بابا

زهرا
زهرا
10 ماه قبل

سلام
معرفت و عشق خیلی بالاتر از یه روز و دو روز و یه سال و دو سال و سه ساله
وقتی کسی رو بخوای اون رو با تمام نقصانش میخوای
قباد بویی از معرفت و عشق نبرده
فکر کنم نویسنده هم اون قدر دیده همه نظرات رو بچه لاله است،اخرش بچه هم راست راستکی مال قباد باشه
ولی به نظرم مهم نیست
وقتی اصل رمان داره معنی عشق و معرفت و وفاداری رو به چالش میکشه
بقیه اش دیگه اصلا مهم نیست
حیف زن هایی مثل حورا
و بدتر اینکه نویسنده حقیقت زمانه رو اون قدر نامرد بذاره،که کیمیا با وجود کثافت کاری به زندگی خوبی برسه
که قطعا این طور نیست

نرگس
نرگس
پاسخ به  زهرا
10 ماه قبل

زمانه واقعا نامرد هست همیشه آنهایی که ستم کردند بهترینا قسمت شون میشه

یسنا
یسنا
10 ماه قبل

هعیی داشتم با خودم میگفتم پارت چقدر طولانی گذاشته دیدم تموم شد 😂

هکر قلبشم
هکر قلبشم
10 ماه قبل

باز شعرای حورا شروع شد بیا برو

lilo
lilo
پاسخ به  هکر قلبشم
10 ماه قبل

قدی ک این حورا شعر میگه اگه خواجه نصیرالدین طوسی تا الان شعر گفته بود خسته‌ش میشد

آرام
آرام
10 ماه قبل

آهای قباد بیشرف داری حرومزاده ی یکی دیگه رو میبوسی ولی اشکالی نداره حالتو وقتی میفهمی عقیمی خریداریم
فقط به امید اون روز دارم این رمان رو میخونم والبته امیدوارم روزی برسه که قباد،حورای حامله رو تو بغل شوهرش ببینه و از درون بسوزه که اینقدر حورا رو سوزوند و چقدر در حقش بدی کرد
نویسنده عزیز اگه از حال قباد و مادرش در اون روز ها ۲۰۰ پارت هم بنویسی همشو میخونم ولذت میبرم😉😁

neda
عضو
پاسخ به  آرام
10 ماه قبل

🤣🤣

بیش فعالی دارم
بیش فعالی دارم
پاسخ به  آرام
10 ماه قبل

از کجا می دونین بچه خودش نیس
😂ای خدا یعنی من وقتی با این رمان فهمیدم بچه چطوری بوجود میاد برگام موهام اصن هرچی ریختنی بود ریخت
من فکر میکردم خودش میاد😂😂خودش یه دفعه میاد با دعا😂😂😂😂

هکر قلبشم
هکر قلبشم
پاسخ به  بیش فعالی دارم
10 ماه قبل

😂😂چند سالته دخترم؟
واوووو

بیش فعال هستم
بیش فعال هستم
پاسخ به  هکر قلبشم
10 ماه قبل

14😂😂

آرام
آرام
پاسخ به  بیش فعالی دارم
10 ماه قبل

خب معلومه از اون جایی که حورا هیچ مشکلی برای بارداری نداره

هیچی
هیچی
10 ماه قبل

ماروسرکارگذاشتینه؟دوچیکهمینویسهمیره😐😐😐😐

سین
سین
10 ماه قبل

کصخل بودن قبل تو سو تفاهم بود حورا

بیش فعالی دارم
بیش فعالی دارم
پاسخ به  سین
10 ماه قبل

😂
یه سوال دارم کصخل یعنی چی😐
برام سوال شده

هکر قلبشم
هکر قلبشم
پاسخ به  بیش فعالی دارم
10 ماه قبل

😂😂😂 یعنی خنگ
وایییی معنی دور کصخل میشه خنگ

بیش فعال هستم
بیش فعال هستم
پاسخ به  هکر قلبشم
10 ماه قبل

ااااا جدییی
من میگم چرا دوستای مدرسم بهم میگن کصخل یا تو جاده موتوری رد میشه بهم میگه کصخل
پس معنیش اینه ولی من که خنگ نیستم

هرچی تو بگی
هرچی تو بگی
10 ماه قبل

شیطونه میگه یه چوب بردار بزن در باسن کل شخصیت های این رمان ( به جز اون کیمیا و شوهرش ) 😐🗿🤌

هیچی
هیچی
پاسخ به  هرچی تو بگی
10 ماه قبل

کیمیا باید بیشتر چوب بخورهههههه وحید ولی گناه داره 😍💔

بیش فعالی دارم
بیش فعالی دارم
پاسخ به  هرچی تو بگی
10 ماه قبل

ای بی تربیت😹😂😂😂

خواننده رمان
خواننده رمان
10 ماه قبل

این چه وضعیه آخه چرا اینقد پارتا کوتاهه

Bahareh
Bahareh
10 ماه قبل

اسکول تنها کلمه ای که برای توصیف حورا میشه به کار برد.

neda
عضو
پاسخ به  Bahareh
10 ماه قبل

مفید و مختصر ..ممنون 😂🤭

به تو چه😐
به تو چه😐
پاسخ به  neda
10 ماه قبل

سلام خوبی ندا جان رمان جدید نمیزاری ؟؟؟

بیش فعالی دارم
بیش فعالی دارم
پاسخ به  neda
10 ماه قبل

نداااااا تو رمانم می زارییی😦
ااااااااییی من فکر کردم رمان میزاری
نه اینکه بزاری 😐
یعنی فقط فکر کردم میزاری فکر کردم
نه اینکه واقعی بزاری

neda
عضو
پاسخ به  بیش فعالی دارم
10 ماه قبل

گیج شدم بخدا 😂
بلاخره میذارم یا می ذارم؟😂
ادمینم‌ دیگه ،مامان بچه های سایتم هستم بهم میگن ننه ندا 😂😂🤭

بیش فعال هستم
بیش فعال هستم
پاسخ به  neda
10 ماه قبل

😂😂😂میزاری
اااا من بچه پر درخواستی هستم😂😂

بیش فعال هستم
بیش فعال هستم
10 ماه قبل

نه دیگه حورا داری زر میزنه اح یکم اعتماد به نفس داشته باشی بد نیست
این رمان انگار داره اب میره چی بود این
والا
اححح قباد خاک بر سر خر خاک تو سرت امل
به زارید ببینم اگه پشیمون شد چه گوهی می خوره
این مادر…. اخه میگه فحش می ده من در طول این۱۴سال زندگیم هیچ گاه فحش ندادم نه زر زدم خیلی فحش دارم ولیی فحش های در حد خر و گاو ولی مامان قباد بی غیرت مگه می زاره

دسته‌ها

29
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x