با صورت مچاله شده از دردش عقب کشید، کمک کردن صورتش را بشوید. وقتی روی صندلی در همان دفتر کوچک نشاندمش، خانم عباسی، همان صاحب مزون با یک لیوان آب نبات برگشت:
_ چیشد دخترم، خوبی تو؟
لبخندی زدم و با گرفتن لیوان از دستش تشکر کردم:
_ خوبم…
زیرلبی زمزمه کرد و کمی از آب نبات داغ را مزه مزه کرد و نفس عمیقی کشید، مشکوک که نگاهش کردم، با چشمان نگرانش خیرهام شد:
_ حورا…ممکنه؟
همین کافی بود تا به ته ماجرا پی ببرم، کلافه چشم بستم و لب زدم:
_ چیکار کردی کیمیا؟
خانم عباسی که از پچ پچهایمان فهمید حرفمان خصوصیست، با گفتن اینکه میرود تا انتخابهایمان را نهایی کند، تنهایمان گذاشت:
_ رابطه داشتین؟
سر به تایید تکان داد، کلافه بازویش را کمی تکان دادم:
_ چرا جلوگیری نکردین؟
با حرص خیرهام شد:
_ چیکار کنم؟ اورژانسی خوردم، اما اونم میگه از جلوگیری خوشش نمیاد!
کلافه غریدم:
_ قرص که اونقدر قطعی نیست جلوگیری کنه!
شانه بالا انداخت، کمی سکوت بود که لب زدم:
_ حالا باز یه تست بده، امیدوارم نباشی، وگرنه اینبار دیگه قباد میفهمه، باید عروسی رو جلو بندازین!
چنگی به بازویم زد:
_ نه، نه…میندازمش!
وای چه پر محتوا😍🥰
وحید گوه میخوره موقعی که کاری انجام میده به فکر بعدش نیست از جلوگیریی خوشش نمیاد غلط میکنه ……. بعد الان من نفهمیدم این واقعا ۱ پارت بود آخه کلا اینا رو هم دو خط هم نمیشه
چرا اینقدر چصی چصی پارت میدی اصلا مگه رمان اسمش حورا نیست ۹۹ درصد رمان شد کیمیا وحید اصلا به ما چه هر گوهی که میخوان وحید کیمیا بخورند الان موضوع حواست یا کیمیا یکی اینو بهم بگه
کیمیا چی میزنه مگه به همین راحتیه فکر کنم سه چهار ماه ام از سقط اون یکی نگذشته بعد بندازیش آخه مگه همینجوریه بعد بخواهی هم وحید نمیزاره
اللههههههههه این چیهههه دیگه؟؟😐😐😐
کیمیا شش بار بچه انداخته
فک کنم تا اخر رمان
هر ۱۰ قسمت یه بار یه بچه دیگه بندازه
حس میکنم کیمیا میندازتش بعد رحمش ضعیف میشه و دیگه بچه دار نمیشه و مادر قباد از مادر وحید کلی حرف میشنوه و…..
دقیقااااا … اون موقع اس که اون مادر خراب میفهمه حورا چقد سنگینی حرف هاشو تحمل کرده …
تو پارت بعد حورا نزنه تو صورتش يني خاک تو سرش
گوهاشونو ميخورن بعد يه موجود که شکل ميگيره خيلي راحت ميگن خب ميندازمش-_-
خب شوهر احمق تو غلط کرده ازجلوگيري خوشش نمياد اميدوارم اين سري که انداختش خدا ديگه بهش بچه نده
اصلا کیمیا آدمهههه؟؟؟!!!😐😬
سراسر چرت و بی محتوا
وای چقدر زیاد بود چشام میسوزه یکی بهم قطره بده بزنم ب چشم تا کور نشدم
فاز نویسنده چیه؟
الان بحث رو کیمیا و بچه انداختنشه؟ یا حورا؟! اصلا حورا و قباد به کجا رسیدن لاله چه گوهی میخوره کی بچش به دنیا میاد انگار نویسندم از بس دیر به دیر مینویسه اصل ماجرا فراموش کرده
یکی بیاد منو تفهیم کنه
خدایا این یه پارت بود؟؟؟؟؟؟
خیلی طولانی بود
عجب گیرایی
اینقدر که این بچه میندازه اگه هردفعه یکیشو داده بود به حورا همه خوشبخت میشدن😂
ما هم علاف نویسنده و ادمین نبودیم 😬
حق