رمان حورا پارت 124

3.3
(6)

 

 

 

 

 

داشتم نرم میشدم؟ خام میشدم؟ در میان اغوشش انقباض تنم کم شد، دستش روی کمر برهنه‌ام چرخید و من را در اغوشش گرفت، سرم را به سینه‌اش تکیه زد و چقدر کوبش قلبش زیبا بود…

 

دستم روی سینه‌اش نشست و چشم بستم، به ضربان قلبش گوش سپردم و دستان گرم لو تنم را نوازش کرد، به ارامی دست زیر تنم انداخت و در اغوشش بالا کشیده شدم.

 

حتی دلم نمیخواست چشم باز کنم، فکر اینکه خواب باشد، فکر اینکه چشم باز کنم و او ناپدید شود، ترسی در دلم انداخته بود که نمیدانستم چه کنم…

 

خواب قشنگی بود، دلم نمی‌آمد از ان دل بکنم!

روی تخت فرود امدم و زیپ لباسم را به ارامی پایین کشید، بند روی شانه‌ام پایین خیز و سرش زیر گردنم فرو رفت…

 

انگشتانم چنگ موهایش شد، هنوز چشم باز نکرده و دلم نمیخواست که باز کنم…

 

_ قباد؟

 

پرسیدم، میخواستم مطمئن شوم خواب نیست…دلم میخواست بدانم چه میگوید…

سرش کنار گوشم کشیده شد، لاله‌ی گوشم را به لب کشید و لب زد:

 

_ جانم…

 

قلبم از ریشه تکان خورد، هیجان مثل روزهای اولی که دیده بودمش…

در تنم پیچید و به نفس نفس افتادم، چانه‌ام را چنگ زد و سرم را بالا گرفت، بوسه‌هایش به زیر گلویم نشست و خام هر نوازشش میشدم…

 

ترسیده بودم؟ نه…

همسرم بود، سالها بود…

تنها کسی بود که داشتمش…

اما حس بد؟ داشتم…چرا، داشتم!

 

حس اینکه از روی هوس نزدیک شده‌است اما قدرت عشق قلبم بیشتر بود، به مغزم نهیت میزد، فریاد میزد که رها شو…

بگذار برای روزهای اخر او را لمس کنیم…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.3 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۲۱۲۳۲۹۳۷

دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد ……
سکوت scaled

رمان سدسکوت 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار…
IMG 20230128 233728 3512

دانلود رمان سمفونی مردگان 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           سمفونی مردگان عنوان رمانی است از عباس معروفی.هفته نامه دی ولت سوئیس نوشت: «قبل از هر چیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است»به نوشته برخی منتقدان این اثر شباهت‌هایی با اثر ویلیام فاکنر یعنی خشم و هیاهو دارد.همچنین میلاد…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۶۵۷۴۴۷

دانلود رمان سکوت تلخ pdf از الناز داد خواه 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         نیکا دختری که تو یه شب سرد پاییزی دم در خونشون با بدترین صحنه عمرش مواجه میشه جسد خونین خواهرش رو مقابل خودش میبینه و زندگیش عوض میشه و تصمیم میگیره انتقام خواهرشو بگیره.این قصه قصه یه دختره دختری که وجودش…
InShot ۲۰۲۳۰۳۱۶ ۰۰۳۳۰۵۷۱۳

دانلود رمان ماهی زلال پرست pdf از آزیتا خیری 3 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     جناب آقای سید یاسین میرمعزی، فرزند رضا ” پس از جلسات متعدد بازپرسی، استماع دفاعیات جنابعالی، بررسی اسناد و ادلهی موجود در پرونده، و پس از صدور کیفرخواست دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت و همچنین بعد از تایید صحت شهادت شاهدان و همه پرسی اعضای…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۲ ۱۱۲۵۳۶۰۸۸

دانلود رمان فلش بک pdf از آنید 8080 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : فلش_بک »جلد_اول کام_بک »جلد_دوم       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی..
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۲۱۵۵۵۳۹۷

دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و…
رمان تابو

رمان تابو 0 (0)

4 دیدگاه
دانلود رمان تابو خلاصه : من نه اسم دارم نه خانواده، تنها کسی که دارم، پدرمه. یک پدر که برام همه کار کرده، مهربونه، دلرحمه، دوست داشتنیه، من این پدر رو دوست دارم، اون بهم اسم داد، بهم شخصیت داد، اون بهم حس انتقام داد. من این پدر رو می‌خوام…
InShot ۲۰۲۳۰۳۱۴ ۰۱۴۵۲۱۲۷۵

دانلود رمان تریاق pdf از هانی زند 0 (0)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان : کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالی‌جناب! شاهزاده‌ای که هیچ‌کس و بالاتر از خودش نمی‌دونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بی‌رقیب…
Zhest Akasi zir baran

دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

18 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
lilo
lilo
8 ماه قبل

😐 😐

گیتی
گیتی
8 ماه قبل

سلام این رمان حورا راپارت شازیادکن دیکه خیلی طولانی کردیش حداقل هرسیری میزاری دوسه تاپارت تاباهم بزارمرسی

آرام
آرام
8 ماه قبل

من که میگم به احتمال زیاد لاله یا یکی دیگه دروباز کنه بیاد تو

تارا
تارا
8 ماه قبل

اینایی که میگن توvip حورا بچه داره و نمیدونم از قباد حامله میشه وقتی قباد مشکل داره بچه از کجا😐

.......
.......
8 ماه قبل

اخخرررششش من یه دوووور بخاطر این کس مغز بازیش میکنمممم😐😐😐😐😐😐واااای فشااااااااار خداااا

.......
.......
پاسخ به  .......
8 ماه قبل

حورا منظورمه🗿🤌

Haj.ali
Haj.ali
8 ماه قبل

خاک تو سر حورا نه خاک تو سر نویسنده با این نوشتنش😐

مریم
مریم
8 ماه قبل

بچه ها میگم خواندیم چقدر لاله ومادرقباد حورا رو موردتهمت وتحقیر قرار دادن وحتی قباد حمایت نکرد از حورا خودش هم تحقیرش میکرد ،اون همه دلخوری و زندانی در اتاق ،،،،،
وای چطور با یه لمس یادش رفت ،چقدر سست بی اراده ،چقدرررر رغت انگیز

ساناز
ساناز
8 ماه قبل

ب احتمال صدی به نود حورا حامله میشه

maryam
maryam
پاسخ به  ساناز
8 ماه قبل

آره حامله میشه بعدش وقتی میفهمه فکر کنم دیگه جدا میشه از قباد و قباد هم میگرده دنبالش و پیداش نمیکنه
یکی از دوستام اینجوری واسم تعریف کرده چون اون تو VIP داره میخونه این رمانو

آرام
آرام
پاسخ به  maryam
8 ماه قبل

میشه بدونیم که چطوری تو vip عضو شده دوستتون؟؟

maryam
maryam
پاسخ به  آرام
8 ماه قبل

تو تلگرام اگه میخای عضو vip بشی باید ی مبلغی پرداخت کنی

Yas
Yas
8 ماه قبل

خاک تو سر حورا سست کنن احمق بیشعور . به زنها توهین میشه با این کاراش

هیفا
هیفا
8 ماه قبل

کارت از دلسوزی و خاکتوسرت گذشته….
این رمان شرف و غرور یه زن رو به باد میده

.....
.....
8 ماه قبل

الان دقیقا مطنئن شدم که حورا احمقه

چشم به راه جین شی
چشم به راه جین شی
8 ماه قبل

خاک تو سرت حورا 😐

زلال
زلال
8 ماه قبل

خاک تو سرت حورا که غرورو عزت نفس نداری

کاربر
کاربر
8 ماه قبل

همه مردا این جور مواقع خودشونو می‌بازن تا اون لباس تو تنت دیده داغ کرده خب لاله نبوده اومده سروقت تو چقد خری ، واییی میترسم تهش قباد پسش بزنه و با پوزخند بزنه بیرون اینجوری شه بخدا دیگه نمیخونم این چرت و پرت رو

دسته‌ها

18
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x