_ حورا چی داری میگی؟
کلافه شدم، نمیدانستم چه بگویم، دست پاچه، دیوانهوار…
_ ببین، شنیدم…حرفاشو شنیدم، با یکی…با یکی داشت حرف میزد، تلفنی…میگفت قباد دیر یا زود میفهمه، میگفت باید فرار کنه، بچه به دنیا بیاد لو میره…اگه بور باشه میفهمـ…
_ بس کن حورا!
صدایش کمی بالا رفته بود، جلوتر امد، با اخم، خیره به چشمانم غرید:
_ قبل رفتنمم چندبار دم از لاله و فیلمبازی کردنش زدی، گفتم حق داره، بهش بد کردن، خوشش نمیاد از لاله اما…این کارت زیادهرویه حورا!
قدمی دیگر نزدیک شد و قلب من در دهانم میکوبید، محکم، پر سر و صدا:
_ مثل احمقا اینجا جلو روم وایسادی رک میگی لاله خیانت کرده؟ مدرکت کو؟ میتونی ثابت کنی؟ اگه میتونی بسمالله، بعدش من میذارمت رو تخم چشام…
شوکه بودم، قبلا به حرفهایم باور داشت، قبلا هرچه میگفتم قبول داشت، اما حالا…
انقدر لاله پشت من را کوبیده بود که روی دیدگاهش تاثیر بگذارد؟
آب دهانم را قورت دادم:
_ اهوم…درسته، نمیتونم ثابت کنم چون لاله فهمید من شنیدم…شاید، شاید حتی قبل اینکه من اینارو بگم امادهت کرده باشه، مثلا از روزی که فکر میکرد من خونه نیستم و اما بودم و ای وای، ترسوندمش هم گفته باشه نه؟
فقط گیج نگاهم کرد، با نفرت خیرهاش شدم، با دندانهایی که روی هم ساییده میشد در چشمانش خیره شدم:
_ خوشبختیمو ازم گرفت، هم لاله، هم مادرت، با نقشههای کثیفشون…اما پشیمون میشی قباد، این حرفامو یادت میاد، اما اونموقع دیگه من نیستم، من نیستم که بخوای از دلم دربیاری!
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 248
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
😂😂😂
ن بابا حورام زبون داره خوشمان آمد
بی صبرانه منتظر پارتیم ک حورا رفته و قباد مث صگ دنبالشه
من فقط منتظرم ببینم این کی میخواد نباشه😂 هر دفعه میگه نیستم، نیستم! خب برو دیگه
برای نویسنده نه، برای خودم متاسفم که این رمان رو همچنان دارم ادامه میدم😑
از بسس این رمان کش داده شده بجا شخصیتا و نویسنده خودمونو به توپ میبندیم از خوندن این رمان😂😂
خوبه حورا خوبه که تصمیم نگرفتی بمونی تا هر وقت قباد بفهمه لاله خیانت کرده بیاد پیش تو خوبه که هنوز تصمیمت رفتنه
حرف های آخرش بد جور به دلم نشست
کاش فقط قباد شک کنه و لاله تعقیب کنه تا بفهمه البته قبلش حورا از اون خونه رفته باشه تا یه خورده دل قباد بسوزه
آفرین حورا بلاخره یه بار خنک بازی در نیاوردی ولی این جمله آخری بد جور تو ذهنم کلیک میشه
این قبادی که ما داریم میبینیم فکر نکنم حتی اگه خود لاله هم همه چیو براش اعتراف کنه بازم بخواد از دل حورا در بیاره
باریکلا حورا😉😉😉
خدا بهت زبون داده ک حرف بزنی
اشتباه کردی که تا الان لال مونی گرفته بودی
ولی اگه حورا به قباد بگه ی بار گوشی لاله رو چک کنه و این کارو انجام بده دیگه میفهمه حورا دورغ نمیگه
کسی که خیانت میکنه فکر همه جاشو میکنه اما آخر یه جا لو میره😁
پس چرا لووو نمیرهههه☹️🔪💔
یه روزی بالاخره لو میره عزیزم😹