رمان حورا پارت 166 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

_ حورا چی داری میگی؟

 

کلافه شدم، نمیدانستم چه بگویم، دست پاچه، دیوانه‌وار…

_ ببین، شنیدم…حرفاشو شنیدم، با یکی…با یکی داشت حرف میزد، تلفنی…میگفت قباد دیر یا زود میفهمه، میگفت باید فرار کنه، بچه به دنیا بیاد لو میره…اگه بور باشه میفهمـ…

 

_ بس کن حورا!

 

صدایش کمی بالا رفته بود، جلوتر امد، با اخم، خیره به چشمانم غرید:

_ قبل رفتنمم چندبار دم از لاله و فیلم‌بازی کردنش زدی، گفتم حق داره، بهش بد کردن، خوشش نمیاد از لاله اما…این کارت زیاده‌رویه حورا!

 

قدمی دیگر نزدیک شد و قلب من در دهانم میکوبید، محکم، پر سر و صدا:

 

_ مثل احمقا اینجا جلو روم وایسادی رک میگی لاله خیانت کرده؟ مدرکت کو؟ میتونی ثابت کنی؟ اگه میتونی بسم‌الله، بعدش من میذارمت رو تخم چشام…

 

شوکه بودم، قبلا به حرف‌هایم باور داشت، قبلا هرچه میگفتم قبول داشت، اما حالا…

انقدر لاله پشت من را کوبیده بود که روی دیدگاهش تاثیر بگذارد؟

 

آب دهانم را قورت دادم:

_ اهوم…درسته، نمیتونم ثابت کنم چون لاله فهمید من شنیدم…شاید، شاید حتی قبل اینکه من اینارو بگم اماده‌ت کرده باشه، مثلا از روزی که فکر میکرد من خونه نیستم و اما بودم و ای وای، ترسوندمش هم گفته باشه نه؟

 

فقط گیج نگاهم کرد، با نفرت خیره‌اش شدم، با دندان‌هایی که روی هم ساییده میشد در چشمانش خیره شدم:

 

_ خوشبختیمو ازم گرفت، هم لاله، هم مادرت، با نقشه‌های کثیفشون…اما پشیمون میشی قباد، این حرفامو یادت میاد، اما اونموقع دیگه من نیستم، من نیستم که بخوای از دلم دربیاری!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 248

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد

  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش میشه اونو مثل برده تو خونه‌اش چند سال زندانی میکنه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دوباره سبز می شویم به صورت pdf کامل از زهرا ارجمند نیا

    خلاصه رمان: فلورا صدر، مهندس رشته ی گیاه پزشکی در سن نوجوونی، شیفته ی دوست برادرش می شه. عشقی یک طرفه که با مهاجرت اون مرد ناکام می مونه و فلورا، فقط به خاطر مهرش به اون پسر، همون رشته ای رو توی کنکور انتخاب می کنه که ونداد آژند از اون رشته فارغ التحصیل شده بود. حالا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه موج به صورت pdf کامل از خورشید _ شمس

            خلاصه رمان:   موج به اجبار پدربزرگش مجبور است با فریاد، هم بازی بچگی اش ازدواج کند. تا اینکه با دکتر نیک آشنا شده و در ادامه حقایقی را در مورد زندگی همسرش می‌فهمد…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیطره ستارگان به صورت pdf کامل از فاطمه حداد

          خلاصه رمان :   نور چشمامو زد و پلکهام به هم خورد.اخ!!!از درد دوباره چشمامو بستم. لعنت به هر چی شب بیداریه بالخره یه روز در اثر این شب بیداری ها کور میشم. صدای مامانم توی گوشم پیچید – پسرم تو بالخره یه روز کور میشی دیر و زود داره سوخت و سوز نداره .

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو همیشه بودی pdf از رؤیا قاسمی

  خلاصه رمان :     مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا و مادرش هستند. بعد از اینکه عموی محیا فوت کرد،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لانه ویرانی جلد اول pdf از بهار گل

  خلاصه رمان :     25 سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد؛ ولی آخرش به اسم تو ختم شد… و من نمی‌دونستم بازی روزگار چه‌قدر ناعادلانه عمل می‌کنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد، وصیتی که باعث شد گلبرگ کهکشان یک آدم دیگه با یک

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهار
بهار
8 ماه قبل

ن بابا حورام زبون داره خوشمان آمد
بی صبرانه منتظر پارتیم ک حورا رفته و قباد مث صگ دنبالشه

نویسنده رمان سقوط
نویسنده رمان سقوط
8 ماه قبل

من فقط منتظرم ببینم این کی می‌خواد نباشه😂 هر دفعه میگه نیستم، نیستم! خب برو دیگه
برای نویسنده نه، برای خودم متاسفم که این رمان رو هم‌چنان دارم ادامه می‌دم😑

Eda
Eda
پاسخ به  نویسنده رمان سقوط
8 ماه قبل

از بسس این رمان کش داده شده بجا شخصیتا و نویسنده خودمونو به توپ میبندیم از خوندن این رمان😂😂

رهگذر
رهگذر
8 ماه قبل

خوبه حورا خوبه که تصمیم نگرفتی بمونی تا هر وقت قباد بفهمه لاله خیانت کرده بیاد پیش تو خوبه که هنوز تصمیمت رفتنه

شیما
شیما
8 ماه قبل

حرف های آخرش بد جور به دلم نشست

Prny
Prny
8 ماه قبل

کاش فقط قباد شک کنه و لاله تعقیب کنه تا بفهمه البته قبلش حورا از اون خونه رفته باشه تا یه خورده دل قباد بسوزه

روا
روا
8 ماه قبل

آفرین حورا بلاخره یه بار خنک بازی در نیاوردی ولی این جمله آخری بد جور تو ذهنم کلیک میشه

Bahareh
Bahareh
8 ماه قبل

این قبادی که ما داریم می‌بینیم فکر نکنم حتی اگه خود لاله هم همه چیو براش اعتراف کنه بازم بخواد از دل حورا در بیاره

marym
marym
8 ماه قبل

باریکلا حورا😉😉😉
خدا بهت زبون داده ک حرف بزنی
اشتباه کردی که تا الان لال مونی گرفته بودی
ولی اگه حورا به قباد بگه ی بار گوشی لاله رو چک کنه و این کارو انجام بده دیگه میفهمه حورا دورغ نمیگه

Sogol
Sogol
پاسخ به  marym
8 ماه قبل

کسی که خیانت میکنه فکر همه جاشو میکنه اما آخر یه جا لو میره😁

Eda
Eda
پاسخ به  Sogol
8 ماه قبل

پس چرا لووو نمیرهههه☹️🔪💔

Sogol
Sogol
پاسخ به  Eda
8 ماه قبل

یه روزی بالاخره لو میره عزیزم😹

دسته‌ها
13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x