رمان حورا پارت 166

4.3
(246)

 

 

 

 

 

 

_ حورا چی داری میگی؟

 

کلافه شدم، نمیدانستم چه بگویم، دست پاچه، دیوانه‌وار…

_ ببین، شنیدم…حرفاشو شنیدم، با یکی…با یکی داشت حرف میزد، تلفنی…میگفت قباد دیر یا زود میفهمه، میگفت باید فرار کنه، بچه به دنیا بیاد لو میره…اگه بور باشه میفهمـ…

 

_ بس کن حورا!

 

صدایش کمی بالا رفته بود، جلوتر امد، با اخم، خیره به چشمانم غرید:

_ قبل رفتنمم چندبار دم از لاله و فیلم‌بازی کردنش زدی، گفتم حق داره، بهش بد کردن، خوشش نمیاد از لاله اما…این کارت زیاده‌رویه حورا!

 

قدمی دیگر نزدیک شد و قلب من در دهانم میکوبید، محکم، پر سر و صدا:

 

_ مثل احمقا اینجا جلو روم وایسادی رک میگی لاله خیانت کرده؟ مدرکت کو؟ میتونی ثابت کنی؟ اگه میتونی بسم‌الله، بعدش من میذارمت رو تخم چشام…

 

شوکه بودم، قبلا به حرف‌هایم باور داشت، قبلا هرچه میگفتم قبول داشت، اما حالا…

انقدر لاله پشت من را کوبیده بود که روی دیدگاهش تاثیر بگذارد؟

 

آب دهانم را قورت دادم:

_ اهوم…درسته، نمیتونم ثابت کنم چون لاله فهمید من شنیدم…شاید، شاید حتی قبل اینکه من اینارو بگم اماده‌ت کرده باشه، مثلا از روزی که فکر میکرد من خونه نیستم و اما بودم و ای وای، ترسوندمش هم گفته باشه نه؟

 

فقط گیج نگاهم کرد، با نفرت خیره‌اش شدم، با دندان‌هایی که روی هم ساییده میشد در چشمانش خیره شدم:

 

_ خوشبختیمو ازم گرفت، هم لاله، هم مادرت، با نقشه‌های کثیفشون…اما پشیمون میشی قباد، این حرفامو یادت میاد، اما اونموقع دیگه من نیستم، من نیستم که بخوای از دلم دربیاری!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 246

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
1050448 سیم خاردار روی حصار تاریک عکس سیلوئت تک رنگ

دانلود رمان حصاری به‌خاطر گذشته ام به صورت pdf کامل از ن مهرگان 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:       زندگی که سال هاست دست های خوش بختی را در دست های زمستانی دخترکی نگذاشته است. دخترکی که سال هاست سر شار از غم،نا امیدی،تنهایی شده است.دخترکی با داغ بازیچه شدن.عاشقی شکست خورده. مردی از جنس عدالت،عاشق و عشق باخته. نامردی از جنس شیطانی،نامردی…
دانلود رمان بوی گندم

دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی 5 (1)

11 دیدگاه
      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید…
IMG ۲۰۲۴۰۳۳۰ ۰۱۳۴۳۶

دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری 3.6 (16)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۸۳۷۶۸۲

دانلود رمان همیشگی pdf از ستایش راد 4 (1)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان :       در خیالم درد کشیدم و درد را تا جان و تنم چشیدم؛ درد خیانت، درد تنهایی، درد نبودنت. مرغ خیالم را به روزهای خوش فرستادم؛ آنجا که دختری جوان بودم؛ پر از ناز و پر از احساس. آنجایی که با هم عشق را…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۹ ۱۷۴۵۱۲۱۵۳

دانلود رمان فردا زنده میشوم pdf از نرگس نجمی 0 (0)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     وارد باغ بزرگ که بشید دختری رو میبینید که با موهای گندمی و چشمهای یشمی روی درخت نشسته ، خورشید دختری از جنس سادگی ، پای حرفهاش بشینید برای شما میگه که پا به زندگی بهمن میذاره . بهمن هم با هزار و یک دلیل…
InShot ۲۰۲۳۰۲۲۶ ۱۲۴۶۳۴۱۷۸

دانلود رمان عاشقانه پرواز کن pdf از غزل پولادی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   گاهی آدم باید “خودش” و هر چیزی که از “خودش” باقی مانده است، از گوشه و کنار زندگی اش، جمع کند و ببرد… یک جای دور حالا باقی مانده ها می خواهند “شکسته ها” باشند یا “له شده ها” یا حتی “خاکستر شده ها” وقتی…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۲۱۲۳۲۹۳۷

دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد ……

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهار
بهار
5 ماه قبل

ن بابا حورام زبون داره خوشمان آمد
بی صبرانه منتظر پارتیم ک حورا رفته و قباد مث صگ دنبالشه

نویسنده رمان سقوط
نویسنده رمان سقوط
5 ماه قبل

من فقط منتظرم ببینم این کی می‌خواد نباشه😂 هر دفعه میگه نیستم، نیستم! خب برو دیگه
برای نویسنده نه، برای خودم متاسفم که این رمان رو هم‌چنان دارم ادامه می‌دم😑

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  نویسنده رمان سقوط
5 ماه قبل

از بسس این رمان کش داده شده بجا شخصیتا و نویسنده خودمونو به توپ میبندیم از خوندن این رمان😂😂

رهگذر
رهگذر
5 ماه قبل

خوبه حورا خوبه که تصمیم نگرفتی بمونی تا هر وقت قباد بفهمه لاله خیانت کرده بیاد پیش تو خوبه که هنوز تصمیمت رفتنه

شیما
شیما
5 ماه قبل

حرف های آخرش بد جور به دلم نشست

Prny
Prny
5 ماه قبل

کاش فقط قباد شک کنه و لاله تعقیب کنه تا بفهمه البته قبلش حورا از اون خونه رفته باشه تا یه خورده دل قباد بسوزه

روا
روا
5 ماه قبل

آفرین حورا بلاخره یه بار خنک بازی در نیاوردی ولی این جمله آخری بد جور تو ذهنم کلیک میشه

Bahareh
Bahareh
5 ماه قبل

این قبادی که ما داریم می‌بینیم فکر نکنم حتی اگه خود لاله هم همه چیو براش اعتراف کنه بازم بخواد از دل حورا در بیاره

marym
marym
5 ماه قبل

باریکلا حورا😉😉😉
خدا بهت زبون داده ک حرف بزنی
اشتباه کردی که تا الان لال مونی گرفته بودی
ولی اگه حورا به قباد بگه ی بار گوشی لاله رو چک کنه و این کارو انجام بده دیگه میفهمه حورا دورغ نمیگه

Sogol
Sogol
پاسخ به  marym
5 ماه قبل

کسی که خیانت میکنه فکر همه جاشو میکنه اما آخر یه جا لو میره😁

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  Sogol
5 ماه قبل

پس چرا لووو نمیرهههه☹️🔪💔

Sogol
Sogol
پاسخ به  Eda
5 ماه قبل

یه روزی بالاخره لو میره عزیزم😹

دسته‌ها

13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x