رمان حورا پارت 219

4.2
(200)

 

 

 

 

حورا

 

 

کتاب‌هایم را مقابلم باز کرده بودم و داشتم تست کار میکردم. از انجایی که چند ماه تا کنکور نمانده، باید حسابی تلاش میکردم، خاله حلیمه هم دستش درد نکند، حسابی به خورد و خوراکم میرسید.

 

محمد خبر داده بود که رفته تا چهار راه، ظاهرا روستایی‌ها در جاده‌های بین‌راهی خوراکی‌های محلی مفروختند. میگفت رفته که سری به غرفه‌ها بزند!

قرار بود تماس من را هم انجام دهد و در تماس چه چیزهایی گفته بودم؟

 

خیلی چیزها…

انگار بیشتر نامه بود تا تماس ضروری!

از تنهایی و کاش کیمیا اینجا بود گرفته تا نوبت دکتر، اوضاع قباد و خانه‌اش، اخبار جدید کنکور و دیگر چیزها…

 

هنوز یک هفته شده بود ک اینجا بودم و همینقدر دلتنگی میکردم، وای به حال آنکه تا زایمانم اینجا بمانم!

 

خمیازه بلندی کشیدم و گردنم را کمی ماساژ دادم. خستگی داشت به چشمانم چیره میشد و دیگر دیدن ان واژه‌ها راحت نبود.

چشمانم کم کم گرم خواب میشد که صدای خروس بلند شد.

 

متعجب چشم باز کردم و به ساعت گوشی‌ام نگاهی کردم، لعنتی…پنج صبح بود و نخوابیده زودم! حتی متوجه بیدار بودنم هم نبودم، مگر میشد؟ کل شب را تست زدم…

 

صدای خروس قطع بشو نبود و مثل تمام این یک هفته قرار بود تا اوایل هفت بخواند!

توجهی نکردم، خسته بودم و خوابم می‌آمد.

کتاب‌هایم را همانجا رها کردم و زیر پتو خزیدم، حتی خسته‌تر از ان بودم که برایم مهم باشد محمد می‌آید و ممکن است به این اتاقک که پرده‌ی نخی نقش در داشت سرک بکشد.

 

با همان صدای در و یالله گفتنش چشمانم گرم خواب شد، بعد از خواب میپرسیدم که قضیه‌ی وحید و خبر دادنش چه شد!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 200

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان آخرین بت

دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری 4 (4)

2 دیدگاه
  خلاصه: رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در…
IMG 20230128 233828 7272

دانلود رمان برای مریم 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۴ ۱۳۴۱۱۴۶۷۰

دانلود رمان رثا pdf از زهرا ارجمند نیا و دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     امیرعباس سلطانی، تولیدکننده ی جوانیست که کارگاه شمع سازی کوچکی را اداره می کند، پسری که از گذشته، نقطه های تاریک و دردناکی را با خود حمل می کند و قسمت هایی از وجودش، درگیر سیاهی غمی بزرگ است. در مقابل او، پروانه حقی، استاد…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۲۰۰۵۳۸۹

دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد 0 (0)

12 دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش…
IMG 20240623 195232 003

دانلود رمان بازی های روزگار به صورت pdf کامل از دینا عمر 4.3 (4)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:   زندگی پستی و بلندی های زیادی دارد گاهی انسان ها چنان به عمق چاه پرتاب می شوند که فکر میکنن با تمام تاریکی و دلتنگی همانجا میمانند ولی نمیدانند که روزی خداوند نوری را به عمق این چاه میتاباند چنان نور زیبا…
IMG 20230123 235654 617

دانلود رمان التهاب 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی می‌شود، اما به‌ واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری می‌کشد…      
IMG 20230127 013504 2292

دانلود رمان سعادت آباد 3 (1)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۲ ۱۴۳۸۱۸۴۶۹

دانلود رمان همین که کنارت نفس میکشم pdf از رها امیری 5 (1)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:       فرمان را چرخاندم و بوق زدم چند لحظه بعد مرد کت شلواری در را باز میکرد میدانستم مرا می شناسد سرش را به علامت احترام تکان داد ماشین را از روی سنگ فرش ها به سمت پارکینگ سرباز هدایت کردم. بی ام دابلیو مشکی…
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 3.6 (7)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG 20230127 013512 6312 scaled

دانلود رمان می تراود مهتاب 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       در مورد دختر شیطونی به نام مهتاب که با مادر و مادر بزرگش زندگی میکنه طی حادثه ای عاشق شایان پسر همسایه ای که به تازگی به محله اونا اومدن میشه اما فکر میکنه شایان هیچ علاقه ای به اون نداره و…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡ روا ♡
♡ روا ♡
3 ماه قبل

احیانا نمی‌خواهی پارت بدی چقدر تأخیر آخه

ترانه
ترانه
3 ماه قبل

واقعا خودت خستت نشد این همه این رمان طول کشید؟
تمومش کن بره دیگه

Targol
Targol
3 ماه قبل

چقدر پر محتواست که چند روزم پارت نمیدید

خسته
خسته
3 ماه قبل

هان باز چی شد رفتی تو کما ؟؟؟
قابل دونستی پارت بده ۳روز گذشت !

Me/
Me/
3 ماه قبل

گایز حورا یکم کع تست زده خوابش برده بقیع اش رو تو خواب زده الان توهم تاصبح تست زدن با شکم حامله رو گرفته

بی نام
بی نام
3 ماه قبل

والا منکه مشاور کنکوری هام ندیدم یکی ۲ ساعت هم پشت سرهم بخونه متوجه نشه واستراحت نکن. بیخیال بابا. هرچندم رمان ولی یکم بهتر واقعی تر عمل کن ما پیرشدیم و۳ کنکر از سرگذروندیم حورا خانم فعلا کنکدر نداده

پریا M
پریا M
3 ماه قبل

این کنکور صاب مرده رو بده سرعت ادامه داستان دو برابر میشه😑

♡ روا ♡
♡ روا ♡
3 ماه قبل

حورا جز درس خوندن خوابیدن با خودش حرف زدن کار دیگه ای هم میکنه

♡ روا ♡
♡ روا ♡
3 ماه قبل

ای بمیری که یکمم احترام قائل نیستی از زبون حورا ننویسسسس فقط ک.شعره حداقلش اینه قباد یه حرکتی میزنه این خانم از دیشب تا صبح کتاب دستش بود خب بعدش

نام نامدار
نام نامدار
3 ماه قبل

هر پارت این رمان بی محتوا تر از پارت قبلیشه
تست زد خسته شد خوابید مسخره😒😑

هانی
هانی
3 ماه قبل

اهم اهم دقت کردین باز پارت از زبون قباد بهتر ازحوراست؟🫠

سارا
سارا
3 ماه قبل

باز این نویسنده از زبون حورا گندزد به پارت جدید ،حورا بمیری که درس خوندن و خوابیدنت تمومی نداره تعریفش کاری که گفتن نداره هی میگی خفه بشی

شیدا
شیدا
3 ماه قبل

اهم کل شب تست زدن
چه درس خون
بعد که خوابت برده چطور فکر می‌کنی که بعدا از محمد جون سوال بپرسی؟

لی لی
لی لی
3 ماه قبل

یه جوری تو رمانا از درس خوندن و اینکه وایی ۱۲ ساعت پشت سر هم درس خوندم متوجه گذشت زمان نشدم حرف میزنن حس میکنم آسون ترین کار دنیاس
حداقل این مورد رو تو رمانتون باز میکنید یکم طبیعی تر و واقعی تر بگین

آنی
آنی
3 ماه قبل

من اگه یک درصد پشتکار حورا رو داشتم همون پارسال قبول میشدم دانشگاه 🤦‍♀️🤦‍♀️تا صبح تست زدی نفهمیدی؟؟؟؟؟؟؟والا من یه ساعت میخونم حداقل ۴ ساعت باید استراحت کنم

سارا
سارا
پاسخ به  آنی
3 ماه قبل

یعنی شدید یا نظرت موافقم عزیزم چون درس خوندن انرژی زیادی ازت میگیره ولی حورا انگار گوجه سبز گازمیزنه که انقدر لذتبخش براش خخخخ

پری دخت
پری دخت
پاسخ به  آنی
3 ماه قبل

به قرآن مجید من توی سال کنکورم پیر شدم ، تازه من همون یبارو دادم ، ولی خدایی ۱۲ ساعت نخوندن ، دانشگاهمم دانشگاه خوبیه ولی به عمرم ۱۰ ساعت پشت هم نخوندم…
چرته بابا…
الان جونم داره برا ارشد در میاد

دسته‌ها

17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x