رمان حورا پارت 97

3
(4)

 

 

 

_ چته پسر؟ چیشده؟

 

تماس را قطع کرد و موبایل را مقابل چشمان وحید تکان داد:

_ کی بود؟ چرا گفتی حورا؟

 

وحید شانه بالا داد، انگار او هم با قباد سر لج برداشته بود:

_ همون خواستگار اون روزی حوراخانم، نمیدونم شماره منو از کجا اورده، زنگ زده بود اصرار میکرد!

 

قباد چشمانش را ریز کرد و موبایل را به سمتش گرفت:

_ یعنی چی که نمیدونی شماره‌تو از کجا لوردن؟ مگه دفعه قبلی شماره ما رو از شما نگرفتن؟

 

وحید نگاهی عاقل اندر سفیه نثارش کرد:

_ مرد حسابی از فامیلای شماس، بعد من بهشون شماره بدم؟

 

قباد گیج شده قدمی جلو رفت:

_ یعنی چی؟ از فامیلای ما؟ یارو مگه از سمت شما نیومده بود؟

 

ابروهای وحید بالا پرید، به ارامی و پر از شک گفت:

_ نه، یعنی، تا جایی که میدونم همچین کسی تو فامیلامون نداریم، من فکر کردم از شماس!

 

قباد پوزخندی زد، سری تکان داد:

_ انقدر برا رفتن عجله داره؟

 

_ کی عجله داره؟ چی میگی؟

 

عصبی بی توجه به وحید به سمت در هجوم برد، اما میان راه دستش از پشت کشیده شد. عصبی به سمت وحید برگشت، محکم او را گرفت و سریع گفت:

_ اروم داداش، بیمارستانه، میخوای چیکار کنی؟ چت شد یهو؟

 

با خشم سینه‌اش تند تند بالا پایین میشد، نفس‌هایش به شماره افتاده بود و چشمانش به سرخی میزد:

_ خواستگار برای خودش ردیف میکنه منو بسوزونه؟ که چی بشه؟ هان؟ زودتر طلاقش بدم؟ زودتر بره پی عشق و حالش؟

 

چشمان وحید درشت شد و با بهت خندید، محکم او را گرفته عقب کشید تا ارامَش کند:

_ هی هی هی، قباد، داداشم…تو که اینجوری حوراخانم رو نشناختی، ها؟ محاله خودش همچین کاری کنه، شاید کار کس دیگه‌ایه، یا چمیدونم…هرکی هست، یه جا دیدتش خوشش اومده و پیگیرش شده، از کجا مطمئنی خودش باخبره؟

 

 

 

 

 

 

حرصی دست وحید را پس زد:

_ وقتی نه از فامیلای شماس، نه از فامیلای ما از کجا اومده پس؟ مستقیم هم بیاد از حورا خواستگاری کنه؟ اصلا مگه فامیلای ما نمیدونن حورا زن منه؟

 

وحید نفس عمیقی کشید، سعی کرد خونسرد باشد:

_ پسر، الکی سر زن‌داداش خالی نکن، اروم باش، شاید اصلا یکی از همین فامیلا از لجش یکیو با خودش اورده اذیتش کنه، ها؟

 

لحظه‌ای مکث کرد، سپس اخم در هم کشید:

_ چرا اذیتش کنن؟ مگه کی از اختلافات ما باخبر بوده؟ هیچکس جز خودمون نمیدونستیم وحید، چرا جنایی میکنی قضیه‌رو؟

 

وحید که از این بحث‌ها خسته بود، دیگر اصرار نکرد، اما در ازا اخم در هم کشید:

_ باشه، هر غلطی میخوای بکن، اما یادت نره بعدش پشیمون میشی قباد، اون روز میخوام ببینم چجوری میخوای از دلش دربیاری!

 

با حرص خندید، چنگی به موهایش زد و دور خودش چرخید:

_ چیو از دلش دربیارم؟ کجا؟ نمیبینی مگه؟ برنامه چیده بذاره بره، میخواد درس بخونه! طلاق بگیره! کار کنه! هه…به همین خیال باش!

 

جمله‌ی اخر را با خود زمزمه کرد و از خشم، لب‌هایش را به داخل دهان کشید و دستانش را پشت سرش قفل کرد:

_ حق داره خب، قباد…نمیبینی مگه؟ هر روز و هر شب از مادرت و لاله حرف بشنوه، تحمل کنه؟ ببینه از یه زن دیگه داری بچه‌دار میشی، بشینه و برات کف بزنه؟

 

مقابلش ایستاد و بی رحمانه در نگاهش ادامه داد:

_ واقعا فکر کردی یه زن چقدر تحمل داره مگه؟ دقش دادی مرد حسابی، انداختیش گوشه بیمارستان…باز داری ادعات میشه؟ که چی؟ خرجشو میدی؟ مگه زن فقط خرجی میخواد؟

 

شنیدن این حرف‌ها از زبان وحید، برایش سخت بود، اخم کرده کنارش زد، به سمت در اتاق رفت که قبل از ورودش در باز شد و پرستار خارج شد. اخم کرده داخل شد.

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۶ ۱۴۳۳۳۳۳۳۳

دانلود رمان نهلان pdf از زهرا ارجمند نیا 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           نهلان روایت زندگی زنی به نام تابان میباشد که بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای تاریک از زندگی خود ، در کنار پسر کوچکش روزهای آرامی را می‌گذراند و برای ساختن آینده ای روشن تلاش می‌کند ، تا این که…
IMG 20230128 233556 6422

دانلود رمان نفرین خاموش جلد دوم 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         دنیای گرگ ها دنیای عجیبیست پر از رمز و راز پر از تنهایی گرگ تنهایی را به اعتماد ترجیح میدهد در دنیای گرگ ها اعتماد مساویست با مرگ گرگ ها متفاوتند متفاوت تر از همه نه مثل سگ اسباب دست انسانند…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و…
IMG ۲۰۲۱۱۰۰۹ ۲۱۱۶۴۸ scaled

دانلود رمان قصه مهتاب 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:               داستان یک عشق خاص و ناب و سرشار از ناگفته ها و رمزهایی که از بس یک انتظار 15 ساله دوباره رخ می نماید. فرزاد و مهتاب با گذر از آزمایش ها و توطئه و دشمنی های اطراف، عشقشان…
رمان افگار

دانلود رمان افگار جلد یک به صورت pdf کامل از ف -میری 4.3 (6)

2 دیدگاه
  خلاصه: عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به…
127693 473 1

دانلود رمان راز ماه 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۱۹۰۱۶۸۸

دانلود رمان جوانه عشق pdf از غزل پولادی 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه…دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه جوانه با تمام مشکلات…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۵۱۰۲۰۶

دانلود رمان نبض خاموش از سرو روحی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سالها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان میشود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۹۱۷۶۲۱

دانلود رمان انار از الناز پاکپور 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۲۸۲۵۳۰۴

دانلود رمان عاشک از الهام فتحی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

29 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نودی
نودی
10 ماه قبل

امروز شنبه ست چرا پارت جدید نذاشتید

.......
.......
10 ماه قبل

اقاااا پارت جدید چی شووو پپپپ😑🩴

ترانه
ترانه
10 ماه قبل

الان سه روز از پارت قبلی گذشته نمیخوای پارت جدید بزاری ؟؟؟
مردیم از انتظار

بی تام
بی تام
10 ماه قبل

پارتت کووو

به تو چه😐
به تو چه😐
10 ماه قبل

پارت جدید کووووووو؟؟؟؟؟؟

ساناز
ساناز
10 ماه قبل

خیلییییی کمه ! چرا اینجوری میکنین ؟! آدم عصبی میشه

......
......
10 ماه قبل

اگ وحید نبود حرفای مارو کی میخواست به قباد بگه؟

janan
janan
10 ماه قبل

این کار لاله ست این خط این نشون

وحید خوب داره از حورا دفاع میکنه ولی خیلی کمه جای وحید بودم یه کتک مفصل قباد رو میزدم بیشرف هوسباز انقدر روداره که عین دختر بچه های ۲ ماهه قهر کرده برای اینکه حورا براش زن گرفته غرور این زن رو له کردن الانم این لاله میخواد یه کاری کنه قباد حورا رو طلاق بده وای میخوام قباد نامرد خرفت عقیم رو بگیرم شکنجه اش کنم🪓🪚🤬🤬🤬

به امید اون روزی که هرزگی این لاله جنده مارمولک معلوم بشه ببینم پشیمونی قباد رو بیاد التماس حورا کنه بفهمه عقیمه صلوات📿

Coraline
Coraline
10 ماه قبل

توی vip حورا یه دختر داره اسمش نیازه فکر کنم بچه قباد و حورا هست
اگه تهش حورا به قباد برگرده نهایت خریت و کرده و تر میزنه به رمان اگه بخواد بعد اون همه مصیبت و تحقیر بهش برگرده و قباد رو ببخشه
یعنی حاضرم نیاز بچه پنهانی حورا و وحید باشه یا یه نفر دیگه ولی به قباد بر نگرده و ازش بچه دار شه!

Ela
Ela
پاسخ به  Coraline
10 ماه قبل

قباد که مشکل داشت:/!!!!

[:
[:
پاسخ به  Ela
10 ماه قبل

من مطمئنم این لاله داره ی غلط کاری میکنه شرط میبندم دستش رو میشه قباد مث صگ بخاطر رفتاراش با حورا پشیمون میش امیدوارم لااقل ارزش داشته باشه/:

لیلا
لیلا
10 ماه قبل

شاید دوست پسر لاله باشه از طرف لاله اومده باشه کرم بریزه

......
......
پاسخ به  لیلا
10 ماه قبل

زیادی باهات موافقم

رهگذر
رهگذر
10 ماه قبل

میشه گردن قباد تو پارت بدی بشکنه یا با ساطور بدنش تیکه تیکه بشه
شاید یکمی دلم خنک شد

کانی
کانی
10 ماه قبل

مسخرههههه

lolo
lolo
10 ماه قبل

این قباد بوگندو هم خدارو میخواد هم خرمارو بابا عزیزمن طلاق بگیرین تموم شه بره تو بری پی لاله جونت و حورا هم بره پی سرنوشت خودش 😐 تازه اقا یاد افتاده ک حورا نامی هم وجود داره! هعی اما بعد از این همه سختی و بدبختی هایی ک حورا توسط این قباد بوگندو و کثیف و چندش و دندون زرد و خلط گلو کشیده باز برگرده بهش میشه مزخرف ترین رمان جهان😐🚶
از یه طرف دیگه این قباد خیلی اسکله وقتی حورا گفته مشکل از من نیست برا بارداری باید یه فکری هم کنه که ایا مشکل از من هست ؟؟ ولی نههههه اقا ادعاش لایه اوزونو پاره کرده😐

ولی به امید اون روزی که بفهمه بچه لاله ازش نیست ههههههه😎

لیلا
لیلا
پاسخ به  lolo
10 ماه قبل

چرا که نشه من یه رمانی خوندم دختره ازدواجش اجباری بود یعنی پسره مجبورش کرده بود بعد پسره هر شب دختر میاورد تو خونه دست بزن هم دتشت دختره تا حرف میزد میگرفتش زیر مشت و لگد که راهی بیمارستان میشد هر دفعه هم دختره میگفت من بخشیدمش و من دوسش دارم.. 🤮
تو دنیای رمان ها همه چیز امکان پذیر هست حتی اینکه قباد عاشق وحید بشه😂😂😐

neda
عضو
پاسخ به  لیلا
10 ماه قبل

😂

آیلار(آیلی)
آیلار(آیلی)
پاسخ به  لیلا
10 ماه قبل

فکرشو بکن قباد با وحید….😂😂

کبوتر شانه به سر
کبوتر شانه به سر
پاسخ به  لیلا
10 ماه قبل

اسم رمانه چی بود زیادی آشناس:)

آیلار(آیلی)
آیلار(آیلی)
10 ماه قبل

کمهههههههههههههههههههههههههععههعههعهههعهههه

~_~
~_~
10 ماه قبل

در مرحله‌ی اول که چقد چرت و کم بود
در مرحله‌ی دوم چقد قباد میتونه لاشی باشه
و در مرحله‌ی سوم چقد یه آدم میتونه بدبخت باشه.

ساناز
ساناز
10 ماه قبل

خیلی کم بود
قباد لطفا خفه شو

ساقی
ساقی
10 ماه قبل

واییییییییییی وحید کم هم گفتی داداشم اگه دست من بود این قباد رو جرواجر میکردم بیشرفت کونی بدرد نخور ،
حورا خوب کرده به ولای علی اگه این رمان واقعی بود هااااا خودم طلاق حورا رو میگرفتم و به یه پسر دکتر میدادمش

Ela
Ela
پاسخ به  ساقی
10 ماه قبل

حالا چرا دکتر؟

Fateme
Fateme
10 ماه قبل

چقدر رو داره قباددد پدسگ

Roya
Roya
10 ماه قبل

نکنه این مرده رو لاله فرستاده باشه یا حتی بچه هم از همین مرده باشه اینجوری حورا رو بد می کنه پیش قبادحس می کنم همش کارای لالس

دسته‌ها

29
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x