رمان دلارای پارت 12 - رمان دونی

دلارای لب زد :

_ حق نداری توهین کنی

ارام تر ادامه داد :

_ چیزی نمی‌فهمه!

_ حرف هیچ احدی برام اهمیت نداره اما بخوای بازی در بیاری ، بخوای پیش حاجی یا مادرم زرزر کنی و موی دماغ بشی اون زمان چنان بلایی سرت میارم که بفهمی ارسلان واقعی کیه!

سمت تخت هلش داد :

_ بخواب رو تخت

دلارای از شدت اضطراب لرزید و آلپ‌ارسلان سمت پاتختی برگشت :

_ فردا صبح که بیدار شدی اگر من خواستم هر اتفاقی اینجا افتاد رو فراموش می‌کنی!
هرجا من هستم پیدات نمیشه ، تا زمانی که ایرانم نه اطراف من و نه اطراف خانوادم نبینمت فهمیدی؟

دلارای پوزخند زد :

_ خدارو چه دیدی؟ شایدم خودت خواستی دوباره ببینیم!

بالای سرش که ایستاد دلارای ناخوداگاه خودش را در آغوش گرفت

می ترسید!

ارسلان خونسرد خندید :

_ ریلکس باش … کاریو تکرار میکنیم که قبلا زیاد انجامش دادی دختر حاجی!

_ مزخرف نگو!

_ رابطمون یک شبست پس قانون نمیذارم اما چه تو تخت ، چه تو خونم چه بیرون ازینجا منو دیدی حچاست باشه دخترحاجی

چانه اش را چنگ زد و ادامه داد :

_ مودب باش!

_ من فاحشه نیستم که میگی کاری که قبلا زیاد انجامش دادی!

_ زیاد حرف میزنی

_ اینم قانون منه! با من مثل دخترای بدکاره رفتار نکن

بی توجه دستش را روی قفسه سینه دلارای گذاشت و عقب هلش داد :

_ دراز بکش

دکمه های پیراهن مردانه اش را باز کرد و دستش سمت کمربند شلوارش رفت

دلارای رو تختی را مشت کرد

بدنش میلرزید

شاید هم از سرما بود!

تمام تنش منقبض شد و دندان هایش را بهم فشرد

آلپ‌ارسلان با لباس زیر بالای سر دخترک ایستاد

دلارای از شدت ترس به نفس نفس افتاد

زیرلب برای خودش تکرار کرد

” نترس چیزی نیست
بالاخره که باید انجامش میدادی
فکر کن شوهرته!
بعد از امشب میمونه!
وقتی باور کنه اولین مرد زندگیته دیگه ترکت نمیکنه!
الان باورت نداره
نمیبینی با چه پوزخندی از اولین بارت حرف میزنه؟!
چون بهت شک داره
بفهمه باکره ای دلش نرم میشه”

ارسلان گونه اش را نوازش کرد

دستش را سمت سینه های دختر برد و هم زمان لب هایش را روی لبش کشید

نبوسید!
تنها لب های دلارای را مرطوب کرد و دلارای داغ شده ناخن هایشرا در گوشت دستش فرو برد

ارسلان به انقباض عضلات دختر زیر دستش اعتنا نکرد

روی تخت رفت و دستش را روی تن دلارای چرخاند

آنقدرها هم بد نبود!

معرکه نبود اما با دخترهای دیگر فرق داشت

آن ها همه زیبا بودند اما شبیه به هم

لب و سینه هایی پروتز شده ، مژه هایی کاشته ، پوستی برنز و موهایی رنگ شده

دخترک روی تختش اما متفاوت بود

زانوهایش را دو سمت کمر دلارای گذاشت و روی بدنش خیمه زد

لب هایش را به شکم دلارای چسباند و دندان هایش را روی پوستش کشید

دلارای به خود لرزید و ارسلان زبانش را دور ناف دختر کشید

زیادی حرفه ای!

یک دستش را روی ران دختر گذاشت و با دست دیگر دست هایش را اسیر کرد

می دانست صدای ناله ها و سرکشی هایش بزودی در اتاق بلند میشود

دخترهارا خوب می شناخت!

مینا و ژیلا و رعنا و مونا و ندا و سنا در عین تفاوت هایشان کپی همدیگر بودند!

_ صدات در نیاد!

عذاب وجدان ، ترس و وحشت کم مانده بود دلارای را بیهوش کند

بدنش به وضوح زیر بدن سنگین آلپ‌ارسلان میلرزید

دست ارسلان به قفل لباس زیرش که رسید ناخوداگاه بغضش منفجر شد و با صدای بلند به گریه افتاد

دندان هایش را روی هم فشرد :

_ چه مرگته؟! مگه برای اینجا بودن خودتو نکشتی؟

لعنتی نمی توانست تحقیر نکند!

با بغض نالید :

_ قبلش صیغه بخونیم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کابوک

    خلاصه رمان :     کابوک داستان پر فراز و نشیبی از افرا یزدانی است که توی مترو کار می‌کنه و تنها دغدغه‌ش بدست آوردن عشق همسر سابقشه… ولی در اوج زرنگی، بازی می‌خوره، عکس‌هایی که اونو رسوا میکنه و خانواده ای که از او می‌گذرن ولی از آبروشون نه …! به این رمان امتیاز بدهید روی یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گیتاریست شرور به صورت pdf کامل از ماه پنهان و هانیه ثقفی نیا

    خلاصه رمان :   داستان درباره دختری به اسم فرنوشه که شب عروسیش، بی رحمانه مورد تجاوز گیتاریست شیطان پرستی قرار میگیره و خانوادش اونو از خودشون میرونن. درنهایت فرنوش مجبور میشه به عقد اون مرد مرموز دربیاد ولی با آشکار شدن رازهای زیادی به اجبار پا به دنیایی میذاره که به سختی ازش فرار کرده بوده و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روح پادشاه به صورت pdf کامل از دل آرا فاضل

    خلاصه رمان :   زمان و تاریخ، مبهم و عجیب است. گاهی یک ساعتش یک ثانیه و گاهی همان یک ساعت یک عمر می‌گذرد!. شنیده‌اید که ارواح در زمان سفر می‌کنند؟ وقتی شخصی میمیرد جسم خود را از دست می‌دهد اما روح او در بدنی دیگر، و در زندگی و ذهنی جدید متولد میشود و شروع به زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آخرین این ماه به صورت pdf کامل از مهر سار

          خلاصه رمان :   گاهی زندگی بنا به توقعی که ما ازش داریم پیش نمیره… اما مثلا همین خود تو شاید قرار بود تنها دلیل آرامشم باشی که بعد از همه حرفا،قدم تو راهی گذاشتم که نامعلوم بود.الان ما باهم به این نقطه از زندگی رسیدیم، به اینجایی که حقمون بود.   پدر ثمین ناخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهان pdf از سپیده شهریور

  خلاصه رمان :   ماهک زنی کم سن و بیوه که در ازدواج قبلی خود توسط شوهرش مورد آزار جنسی قرار گرفته. و حالا مردی به اسم شاهان به زور تهدید میخواد ماهک رو صیغه ی خودش کنه تا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی

    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آیسو
آیسو
2 سال قبل

من که خیلی خوشم اومد میخوام ببینم دلارام می تونه ارسلان رو بدست بیاره یا نه
ولی فکر کنم هم کارش درسته هم اشتباه درسته چون نمی خواد با فردی مثل پدرش زندگی کنه غلطه چون نباید دختر بودنش رو تقدیم کنه اونم یه هیچ صیغه یا عقد موقت به معنای واقعی کلمه این بزرگ ترین گناهه

دریا
دریا
2 سال قبل

سلام
من می خوام توی سایت رمان بزارم کسی میدونه چطوری ؟
باید قرارداد ببندم یا جور دیگه ای هست ممنون میشم یکی برآن توضیح بده
(تا الان چند تا رمان نوشتم ولی توی هیچ سایتی نزاشتم سه روز پیش متاسفانه روی لب تابم آب ریخت و همه رمان هام و چیز هایی که رو لب تابم بود از بین رفت به خاطر همین تصمیم گرفتم به جای اینکه بشینم یک رمان کامل بنویسم کم کم پارت گذاری کنم )

🌹
🌹
2 سال قبل
پاسخ به  دریا

اخییی یعنی الان رمان هارو نداری دیگه؟

دریا
دریا
2 سال قبل
پاسخ به  🌹

متاسفانه نه 😔😔😔

دریا
دریا
2 سال قبل
پاسخ به  🌹

نه متاسفانه

sannaaa
sannaaa
2 سال قبل
پاسخ به  دریا

سلام دریا جون
خب ببین من خودم تا حالا رمانی نذاشتم ولی میدونم که باید توی تلگرام به آیدی ادمین یعنی آقا قادر پیام بدی
اول باید بری توی چنل romanman توی تلگرام بعدش آیدی ایشونو پیدا میکنی و بهشون پیام میدی
ایشونم جوابتونو میدن

دریا
دریا
2 سال قبل
پاسخ به  sannaaa

سلام
خیلی ممنونم

دریا
دریا
2 سال قبل
پاسخ به  sannaaa

خوب الان تو گروهم چطوری
آیدی این آقا رو پیدا کنم آخه من بار اولیه که تلگرام نصب میکنم

Negin
Negin
2 سال قبل

وای چه باحال بوود

Parisa
Parisa
2 سال قبل

چرا اینقدر کم؟؟؟؟؟
مگه چی میشه یکم زیاد تر بنویسی😒

دسته‌ها
10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x