رمان دلارای پارت 152 - رمان دونی

 

فقط بخاطر اذیت کردنش سعی کرد جدی باشد

_خوبه ، پس به محض اینکه بهتر شدی …

دلارای با غروری شکسته و صدایی سرد جمله اش را قطع کرد :

_بهترم …. فردا ….

نفس عمیقی کشید

پاهایش توان راه رفتن نداشت

حتی تا پایین هم نمی رسید اما چاره‌ای نداشت

ارسلان غرورش را هدف قرار داده بود

تا قبل از این جریانات اینطور نبود

عاشق آلپ ارسلان بود ، اما خانه داشت ، خانواده داشت

پدر و مادر و برادر هایش

حامی نبودند اما حضورشان دلش را گرم میکرد

حداقل اینطور بی پناه نبود …

جمله اش را تغییر نداد

حتی اگر پایی برای رفتن نداشت راهی پیدا میکرد

_فردا میرم

می رفت

جایی که نمی‌خواستندش نمی ماند

اینجا جایی برای او و بچه نبود

باید به فرزندش قوی بودن را یاد می داد …

عقربه ها ساعت ۱۲ شب را نشان میداد که به خانه رسید

سوئیچ را در هوا برای نگهبان پرتاب کرد

و در مقابل سلام و احوال پرسی اش تنها سری تکان داد

همزمان در موبایلش گفت :

_نمیدونم علیرضا گیر نده

علیرضا اما انگار متوجه کلافه گی اش نمیشد

_یعنی چی گیر نده ؟

اون ور کارا رو هواست

باید بری

_فعلا نمی تونم

_یعنی چی که نمی تونم ؟

چرا نتونی ؟

زندگیامون اونجاست نری به خاک سیاه می شینیم !

ارسلان پوف کشید

دخترک را چه میکرد ؟

بدون کمک حتی نمی توانست راه برود و حال روحی اش خراب تر از جسمش بود

کار هایش در ایران گره خورده بود

حاج ملک شاهان در این چند روز بار ها سعی کرده بود به عمارت بکشاندش و تماس های مادرش تمامی نداشت

سوار آسانسور شد و غرید

_کی گفته نمیرم ؟

گفتم چند روز صبر کن

الان نمیشه

_اونجا به هم ریخته ارسلان

از وقتی عطا رفته هیچی سر جای خودش نیست

دختر کم داریم

فضای به اون بزرگی فقط دو سه تا موندن مثل دلقک وسط اون همه مرد میرقصن

همه ناراضین

رو دخترام خیلی فشاره

_من میومدم ایران بالای ده نفر بودن

چه غلطی کردید که الان سه تا موندن ؟

کجا پول بهتر میدن ؟

من شکمشونو سیر کردم حالا جای جدید پیدا کردن ؟

_جایی پول بهتر نمیدن ولی اونجا هیشکی بالای سرشون نیست

تو که نیستی همه میخوان رئیس بازی در بیارن

تا وقتی عطا بود کنترل میکرد اما الان چی ؟

جمیله می گفت ۲۴ ساعت دعوا میشه دو تاشونم زینب بیرون کرده

_زینب غلط کرد با تو

زینب چیکارست دختر بیرون کنه ؟

پاشو برو میگم آلپ ارسلان شوخی بردار نیست

کارت ، زندگیت

ارسلان عصبی غرید

_الان من برم قراره لخت کنم عربی برقصم که سوزنت گیر کرده رو رفتن من ؟

_برو کارا رو راست و ریس کن مرد مومن

ارسلان عصبی تشر زد :

_گور بابات

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سونات مهتاب

  خلاصه رمان :         من بامداد الوندم… سی و شش ساله و استاد ادبیات دانشگاه تهران. هفت سال پیش با دختری ازدواج کردم که براش مثل پدر بودم!!!! توی مراسم ازدواجمون اتفاقی میفته که باعث میشه آیدا رو ترک کنم. همه آیدا رو ترک میکنن. ولی من حواسم دورادور جوری که نفهمه، بهش هست. حالا بعد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان میرآباد pdf از نصیبه رمضانی

  خلاصه رمان:     قصه‌ی ما از اونجا شروع می‌شه که یک خبر، یک اتفاق و یک مورد گزارش شده به اداره‌ی پلیس ما رو قراره تا میرآباد ببره… میراباد، قصه‌ی الهه‌ای هست که همیشه ارزوهایش هم مثل خودش ساده هستند.   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هذیون به صورت pdf کامل از فاطمه سآد

      خلاصه رمان:     آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم‌خیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم می‌دادم چنان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوهر هیولا جلد دوم به صورت pdf کامل از کیانا بهمن زاد

    #گناهکاران_ابدی ( #جلداول) #شوهر_هیولا ( #جلددوم )       خلاصه  رمان:   من گناهکارم، تو گناهکاری، همه ما به نوبه خود در این گناه، گناهکاریم من بدم، تو بدی، همه ما بد بودیم تا گناهکار باشیم، تا گناهکار بمانیم، تا ابد ‌و کلمات ناقص میمانند چون من جفا دیدم تو کینه به دل گرفتی و او انتقام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نت های هوس از مسیحه زادخو

    خلاصه رمان :   ارکین ( آزاد) یه پدیده ناشناخته است که صدای معرکه و مخملی داره. ویه گیتاریست ماهر، که میتونه دل هر شنونده ای و ببره.! روزی به همراه دوستش ایرج به مهمونی تولدی دعوت میشه. که میزبانش دو دختر پولدار و مغرور هستن.‌! ارکین در نگاه پریا و سرور یه فرد خیلی سطح پایین جلوه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم

  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه میزنم و !از عشق قدرت سالوادرو داستان دختریست که به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
113 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الی
الی
2 سال قبل

فاطی جون پارت۱۵۳کی میاد

الی
الی
2 سال قبل

شما عادت به دق دادی داری؟

نگین
نگین
2 سال قبل

بگید که فقط من نیستم که با اینکه می‌دونم این رمان یه رمان قوی و درست و حسابی نیس اما هی پیگیرشم😑😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

تو سعی کن کامنتارو نادیده بگیری😂😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  نگین

خخخ

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

ندااااا من چطوری بیام سر در نمیارم

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

عشقم چت رومُ میگی ؟؟؟

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

اره دیگه
الان ایدیتو بده اس بدم بهت

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Maedeh
سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

مگه لینک نذاشتم بزن روش بیا

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

نمی‌آورد با نصیحت های ندا جون حذف کردم…😂

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

😂😂😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

میگم ندا؟چرا نمیاره تو روبیک

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

چی نمیاره عزیزم
یکم گیرایم ضعیفه 😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

یکم؟😂

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

بخودا یکم 😂
خه من الان اومدم نمیدونسم چیو میگی
اگ روبیک میگی ک من کلا پاک کردم
نیستم.. چن وقتیه.

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

پوف ولش کن برم پاک کنم روبیکو خاطره خوبی ندارم ازش اصلا واردش که میشم دست و پام میلرزه….ممنون

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

عه ،چرا…
منم نمیخواستم بهش عادت کنم حذف کردم…
با فاطی هم همینجا حرف میزنیم
قبلا بیشتر اونجا بودیم آخه.

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

گپ…پسر…مامانم…بابا🥲🖤کلی دردسر داشتیم…خلاصه…نگم برات

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

عه…
خوبه حذف کردی…
چیز مهمیم نداره آخه.
سایت خودمونو عشقه 😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

اره بابا…فقط الان مونده رمان صاحب مردم…..

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

الآنم که روبیک نصب کردم داییم چکم می‌کنه صد در صد ای ام اسش براش رفته😐استرس گرفتم…حالا بیا به اینا حالی کن

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

خب عشقم ب این همه دردسر نمی ارزه
حذفش کن.. چرا فکرتو درگیر کنه.

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

اره دیگه تو سپیده می تحریک میکنید
یهو دیدید مثل ارسلان قاطی کردماا😂😂😂

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

😂😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

تحریک نکن دختر😂

الی
الی
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

ینی چی
به داییت چه
دایی من بهم چیزی بگه جنگ جهانی میفته خدایی
داییت بره دختر خودشو خانواده خودشو چک کنه
والااا

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  الی

ازدواج نکرده سرش بوی قرمه سبزی میده😂رگ غیرت و فلان و بسان

سپیده
سپیده
2 سال قبل

هاااااااهااااااا😂😂
شمایی ک نیومیدین چت روم بسوزین
ما داریم تو چت روم خوش میگذرونیم

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

😐🤣🤣🤣مهم نی ما چشم و دل سیریم

سایه
سایه
2 سال قبل

دلارای عربی خوب نمیرقصید؟نکنه بخواد دلارایو ببره🤣🤣

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سایه

یااااااااا ابلفض 😐😂راس میگه

کفی جون
کفی جون
2 سال قبل
پاسخ به  سایه

اگه اینطوری شد بنظرم تمام شخصیت دلارای و ارسلان نابود میشه. بعدش قراره از رقصیدنهای دلارای عاشقش بشه و رمان ب خوبی و خوشی تموم بشه یعنی. خواهشا نویسنده ی عزیز رمان و تو همون ایران و حموم و آسانسور تموم کن. لامصب برن اونور رمان ب گند کشیده میشه

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  کفی جون

چرا خوبه که 😂😂😂ولی ارسلان اگر میخواست عاشق بشه سر اون رقص عاشق میشد ن فارغ

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

خب تکلیف منی که نمیخوام بیام چی میشه؟🥲🖤

الی
الی
2 سال قبل

خمار

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  الی

بیا داداج بیا یکمی آوردم…باهم میکشیم
رمانمو گفتم

الی
الی
2 سال قبل

یه زمان عاشقانه معرفی کنید کع پارت هاشو کامل گزاشته باشن تا اخر
من اینطور خمتر میمونم اذیت میشم

دریا
دریا
2 سال قبل
پاسخ به  الی

رمان الفبای سکوت

neda
neda
2 سال قبل

اونایی ک میدونن چت روم چیه
لطفا تا دس ب دمپایی نشدم
تشریف بیارین 😂😂

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  neda

نمیان حتی لینک هم گذاشتم😂
ولشون کن خودمون رو عشق است..♡

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

چرا ،الان دوتا آوردم… یکی ثنا
یکی چی بود یادم رف
تورو سنه ننه قربون
والا یادم نمیاد 😂 😂

سکوت
سکوت
2 سال قبل

خیلی الکی نوشته بودی
اصلا من متوجه نشدم که چی شد

تورو سننه قربونم بری
تورو سننه قربونم بری
2 سال قبل

حلــــه

neda
neda
2 سال قبل

انقد دوس دارم بیای چت روم
چت کنیم…

تورو سننه قربونم بری
تورو سننه قربونم بری
2 سال قبل
پاسخ به  neda

فدا ت الان میام😂❤

neda
neda
2 سال قبل

زود بیا ک عاشق اسمتم… 😂

سپیده
سپیده
2 سال قبل

فاطی ندا یاد گرفتین چطور تبلیغ کنین😂

سپیده
سپیده
2 سال قبل

https://romandoni3.xyz/category/%da%86%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d9%85/

بچه ها این لینک چت روم برا اونا ک نمیدونن چطور بیان
حتما بیاین🌹🌹

سکوت
سکوت
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

چه جوریه

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  سکوت

ببین عزیزم ،اون قسمت ک رمان بهت معرفی میکنه، از البفای سکوت گرفته تا پایین ک نوشته کلیپ عاشقانه،
همین بالای چتی ک میکنیم،
یکی از اونا نوشته چت روم
بزن روش،
میاد…
آخرین چت رومی ک هستیم یه قلب سبز داره بزن روش بیا تو داریم چت میکنیم…

قاطی کردم 😂

سپیده
سپیده
2 سال قبل

اسمش تو حلق آونگ و داراب

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

واییی 😂 😂

Mobina
Mobina
2 سال قبل

حاضرم شرط ببندم دلارای و به عنوان رقاص میبره کلابش ،مطمئن باشید

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Mobina

نوچ😈

سوسانو
2 سال قبل

خخخ ارسلان اونور کلاب داره؟ 😂😂

Nahar
Nahar
2 سال قبل

ارسلان چی داره؟؟😐 وای ی لحظه ارسلانو تصور کنید ت لباس عربی؟ با اون پشماش 🤣 سر ی روزه ورشکست میکنهه 🤣.
و اینکه دلارای مگه غرور دارع؟ روز اول…😑 بدون هیچ غروری اومد جلو پسره بدون هیچ لباسی الان میگه غرورمو هدف گرفته؟ ن بابا

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

😂😐😐😂😂😂بر ذهن بد لعنت

الی
الی
2 سال قبل

چت روم کجاس چجور بیام

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  الی
سپیده
سپیده
2 سال قبل

عه فاطی آدرس چت رومه دیگه
خاک عالم…)))
آدرس خونه خودتم نداری😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

فاطمه جون…شما نویسنده ارباب تاریکی رو میشناسی؟

Sayeh
Sayeh
2 سال قبل

این رمان بیشتر از محتوا ؛کامنت ها بیشتر خواننده رو جذب میکنن

Rasha
Rasha
2 سال قبل
پاسخ به  Sayeh

احسنت دخترم🤣🤣🤣🤣

دسته‌ها
113
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x