هنگامه گفته بود صورت دخترک معمولی است تنها خوش آرایش است اما او از این حرف های دخترانه سر در نمیآورد
از نظر هومن دلارای شبیه به عروسک بود
ظریف و زیبا
پشت سرش راه افتاد و سعی کرد نگاهش به قوس کمرش نیفتد
چشمانش را دزدید و کلافه دستی به موهایش کشید
مثل پسر بچه های دبیرستانی شده بود
مضطرب موبایلش را خاموش کرد و پشت میز نشست
لیوان دلسترش را سر کشید و سعی کرد آرام باشد
( چه مرگته اصلا مگه از اولم برنامه همین نبود
آروم باش
بدتر داری خودتو لو میدی
ارسلان بی جا کرده بخواد آبروی تو رو ببره…
قوی باش
اگر همون دختر بچه ضعیف و توسری خور همیشه باشی ارسلان بهتر از هر کسی یاد داره بهت ضربه بزنه پس انقدر براش قابل پیش بینی و کودن نباش دلی!)
_ چرا چیزی نمیخوری عزیزم
نکنه غذا رو دوست نداری
صدای مروارید خانم بود
حاجی جواب داد :
_ کاش از رستوران هم سفارش میدادم
یک شب اینجایی گرسنه نمونی دخترم
دلارای لبهایش را کش داد
_نه این چه حرفیه خیلی هم خوشمزهست میخورم
تکه ای از مرغ بریان را درون بشقاب گذاشت
قبل از اینکه بتواند چنگال را سمت دهانش ببرد صدای تلفن خانه بلند شد
یک دقیقه بعد محبوبه جلو آمد
_ ببخشید سر غذا مزاحمتون شدم
مروارید خانوم ابرو بالا انداخت :
_ چی شده محبوبه
اتفاقی افتاده؟
هومن کنجکاو نگاهش کرد
محبوبه این این پا و آن پا کرد
_ نه چیزی نشده خانوم نگران نشید فقط آقا ارسلان زنگ زدن
انگار خیال مروارید راحت شد :
_ الهی بگردم حتماً پسرم دلش تنگ شده وگرنه عادت نداره به خونه زنگ بزنه
بگو خودم یک ساعت دیگه باهاش تماس میگیرم
محبوبه رفت
دلارای نفس عمیقی کشید اما چند ثانیه نگذشته بود که برگشت
_ میگن که کارشون مهمه
این بار صدای حاجی بالا رفت :
_ کار مهم یا غیر مهم نداریم
بگو مهمان داریم و سر سفره ایم
محبوبه سرتکان داد و چشم آرامی گفت
دلارای بالاخره لقمه اش را فرو داد
ناخواسته از سر میز بلند شد
نگاه هر سه نفر متعجب سمتش برگشت
آرام توضیح داد :
_ ممنون خیلی خوشمزه بود اگر اجازه بدید من رفع زحمت کنم
مروارید بهت زده پرسید
_ وا کجا
دلارای مصنوعی خندید
_خونه دیگه مامان اینا نگران میشن
_ مگه به خانواده نگفتی میای اینجا
_ چرا گفتم ولی….
حاجی حرفش را قطع کرد
_ پس مشکل کجاست؟
نکنه حاجخانوم به من اعتماد نداره؟
_ نه این حرفا چیه این طوری نیست
فقط من بیشتر مزاحمتون نشم
حاجی دستور داد :
_ بشین دختر چه مزاحمتی؟
تو مهمون ما هستی
عروس این خونه محسوب میشی!
به زحمت لبخند زد
آرزویش بود عروس این خانه محسوب شود
اما نه عروس هومن!
مروارید ابرو بالا انداخت اما حرفی نزد
انگار او هم از اینکه شوهرش دلارای را عروس این خانه خوانده بود متعجب بود اما اعتراض نکرد
او هم هومن را دوست داشت
از بچگی او را می شناخت
هیچ زمان درک نکرده بود همسرش که حتی رابطه خوبی با پسر خودشان ندارد چطور تا این اندازه به این بچه محبت دارد اما با اینهمه شکایتی نداشت
پسرک پدر نداشت ، ثواب می کردند
بالاخره سفره جمع شد
مروارید اجازه نداد دلارای کمک کند
چند دقیقه بعد دلارای دوباره اصرار کرد
_ منون خیلی خوشمزه بود اگر اجازه بدید من دیگه برم
باز مزاحمتون میشم
قبل از اینکه کسی اعتراض کند اینبار هومن به حرف آمد
_ بذارید بره حاجی مثل اینکه نگرانه
شما هم خیلی زحمت دادیم
منم دیگه میرم خونه
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 5
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
خوبه، حتی جسارت منتشر کردن نظرم رو نداشتید. دیگه داستانتون رو نمی خونم.
من نمیدونم چرا این قدر اعتراض میکنیم کسی گوش نمیده ب خدا گناه داریم هی هر روز میایم ۲ خط میخونم همش هم الکی!!!هیچ اتفاق مهمی نیفتاده😪از من گفتن بود
تقریبا ۳ ماهه ک من نشستم هر روز این رمانو میخونم اما هنوز اتفاقی نیفتاده فقط الکی وقت هدر میدین پارت ها رو ک طولانی نمیکنین حداقل روزی ۲ پارت بزارین😿نمیدونم چرا از تو این سایت پارت های این رمان رو فقط کم میزارین لطفا روزی ۲ پارت بزارین
این چی بود دقیقا
🤌🤌🤌یهرجزئی از کل رمان🙄🙄😬😬😤😤😤
یع کم بیشتر بنویسی بد نی
اووووففففف 😬
ادمین از نویسنده بپرس اگ خیلی اذیت شده آب قند بیارم براش 😒😒
همین زیر ۳۰ ثانیه تموم شد 🤷♀️
من دارم دستاشو ماساژ میدم😂😂
راستی اون رمان جدیدی ک اسمش شهر سرد بود و دیگه نمی زاری؟!¿¡
نه اونو پاک کردم الان گلادیاتور میزارم
اها مرسی
خیلی کم بود
نویسنده ی عزیز خونت حلاله😂
ریختن خونش واجب کفاییه😆😆😆😡😡🤬🤬
همینننننن؟
دیگه خیلی نامردیه ۲۴ ساعت صبر کنی همین کوچولو بیاد
دختره ی انتر گاوووو
زورت میاد دو تا خط بیشتر بنویسی😐💔
آخ گفتی 😂😂
خدایی کفری شدم دیگه😐😂
شاید نویسنده اش ی پسره 😂😂😂😂😂😂😂
والا چه بگویم😐🤦🏻♀️😂
نگفته هم پیداسسستتتتت
غم این دل
مگر یکیو دوتاستتتتت😂😂رگ شعر زد بالا
من فک کنم پسر باشه مگه نمی بینی چقدر دلارای رو تو رمان خفت میده
چرا عقب هست تا اینجا گذاشته بودید