همینکه داخل اتاق شده از تعجب چشمانش گشاد شد
پیام بی شرمانه تنها با شورتی آن هم قرمز رنگ روی تخت دراز کشیده بود ، نگاهش را از اندام هیکلی او گرفته آب دهان قورت داد
بعد از چند ثانیه مکث لب زد : ب … ببخشید آقا
نگاه پیام با لذت سمت او رفته ابرویی بالا داد
نگاهش روی سینه های دختر ، ثابت ماند ! در دل نجوای بی شرمانه اش را سر داده با لذت سینه های دختر را برانداز کرد
دوست داشت با صراحت و در عین حال بی حیایی بپرسد سایز سینه هات چنده ؟
به زور چیزی نگفت اما همچنان نگاهش روی اندام خوش فرم و ظریف دختر بود
سمیه جرأت سخن گفتن پیدا کرده گفت : من دختر سودابه (…)
به خوبی این دختر را میشناخت ، دختری که چشمش را گرفته بود
_ مادرم سرطان داره و حالش بده منم در پی درمانش هستم و نیاز به استراحت داره برای همین نتونست بیاد و ناچارا من امروز به جاش اومدم تا ازتون بخوام به مادرم مرخصی بدین
نگاهش را لحظه ای بالا برده با بی توجهی پیام مواجه شد
در دل فحش نثارش می کرد ! چقدر مردان و پسران تنفر برانگیز بودند و کثیف حالش از جنس آنها بهم میخورد
صدای پیام را شنید : نچ نمیشه
نگاه غمگین سمیه در نگاهش دوخته شده خواست دوباره به او ملتمس شود که صدای محکم پیام را شنید : گفتم نمیشه چیزی به اسم مرخصی وجود نداره کسی نیاد اخراج میشه مادر تو هم مستثنی نیست حالام پاشو برو بیرون میخوام بخوابم
سمیه سری به تایید تکان داده نومید از اتاق خارج شد
مادرش به خاطر بیماری اش دچار ناتوانی جسمی شده بود و نمی توانست در عمارت کار کند و از طرفی راضی به نیامدن هم نمیشد شاید ناچار بود مدت اندکی را خودش جای مادرش در عمارت بماند ***
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 8
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
الان میزارم عزیزم ❤️
رمان قشنگی تا اینجا خوشم اومد
فقط امیدوارم از اون دسته رمان های غیر قابل حدس باشه که هر پارت یه حدسی داشته باشیم و از رمان خسته نشیم همچنین امیدوارم پایان خوبی داشته باشه مثل بعضی از رمان ها شخصیت اصلی نمیره و پایان غمگین نداشته باشه
اگه میشه لطفا پارت ها هم طولانی تر کن
❤️
تو معرکه ای مرسی بابت پارت اضافی ولی تو رو خدا آخرش خوب تموم شه
ممنون ❤️
خواهش عزیزم ❤️
چقدر غمگین😥😥
🙂❤️
رمانت عالیه
البته پارت ها کم هستن ولی چون رمانت خیلی خوبه مشتاقم بیشتر بخونم و تحمل ندارم
بابت پارت اضافهی امروز هم مرسی😍
مرسی عزیزم ❤️
نویسنده جان بیشتر رمان ها در همین موضوع هست
کاش ی تغیری میدادی
مثلا این دختر تن نمیداد
چون در این حال شبیه رمان ناسپاس هست
اگه تن نمیداد عالی میشد و میتونستیم رمانی بسیار زبیا تر داشته باشم
و در همین حال هم رمانت عالیه ♡
ممنون گلم بهم گفتی ❤️
دوستان این پارت رو هم اضافه گذاشتم براتون چون گفته بودین بیشتر بزارم ❤️
مرسی نویسنده جون♡♡♡♡
خواهش گلم
مهسا جونم ،هر روز دو پارت میذاری؟؟
میشه لطفا یجا جمع کنی بشه ی پارت 😂
وای چ میشد یکم بیشتر بود،میدونم سخته ها، باید ب ذهنتون بیاد تا بنویسید ولی چه کنم دوس دارم بیشتر بخونم 🤧🤧
😂❤️