رمان سال بد پارت 28

4.4
(7)

 

 

فرهود از پشت خودش را به من کوبیده بود … .

 

تکان سختی خوردم و نزدیک بود پارچ دوغ از دستم رها شود … ولی به سختی تعادلم را حفظ کردم .

 

تا قبل از اینکه بتوانم واکنشی نشان بدهم … شهاب خودش را به من رساند . دستش را دور کمرم حلقه کرد و من را سفت و سخت به عقب کشاند و سینه به سینه ی فرهود در آمد .

 

– چته تو ؟ کوری ؟!

 

لحنش تهاجمی و خصمانه بود … فرهود گفت :

 

– ببخشید ، حواسم نبود ! … ببخشید دختر دایی !

 

با غیظ نگاهش کردم … یک مدلِ بدی از فرهود بیزار بودم ! پسرکِ چندشِ نچسبی بود که زیادی نگاهم می کرد !

 

شهاب باز با همان لحن خصمانه به جای من پاسخ داد :

 

– حواست کجا بود ؟! … اگه گمش کردی پیداش کنم واست !

 

بی میل دست شهاب را گرفتم :

 

– شهاب ! بی خیال !

 

و فرهود شیر شده گفت :

 

– اصلا تو رو سننه ؟! … من دارم با آیدا حرف می زنم !

 

 

 

 

 

انگار کسی در آتش شهاب دمیده باشد … بر افروخته تر شد . با حرکت تندی دستش را از بین دست های من بیرون کشید و رخ به رخ فرهود ایستاد :

 

– یه بار دیگه بگو آیدا ! … یه بار دیگه بگو اگه جراتش رو داری !

 

کار داشت به جای بدی کشیده می شد و من واقعا می ترسیدم دعوا راه بیفتد .

 

سوده از جا پرید و خودش را مابین دو مرد انداخت .

 

– شهاب ! … ای وای خاک به سرم ! چیکار داری می کنی !

 

عمه الهام و هوشی و بقیه هم آمدند و بین شهاب و فرهود فاصله انداختند .

 

خدا را شکر دعوا نشد … ولی خوبی اش این بود که فرهود دیگر اسمم را تکرار نکرد !

 

تپش قلبم تند شده بود … . شهاب چرخید به طرفم و گفت :

 

– آیدا بیا !

 

– چیکارم داری ؟!

 

یک لحظه پلک هایش را روی هم فشرد و بعد عصبی و پرخاشگر تکرار کرد :

 

– بهت می گم بیا !

 

و مچ دستم را گرفت و من را از بین جمعیت دنبال خودش کشید … .

 

 

 

 

برای اولین بار بود که در جمع با من تند شده بود !

 

انتظارش را از او نداشتم … قلبم شکست و بغض کردم ، ولی می مردم هم جلوی دیگران به گریه نمی افتادم !

 

من را همراهش کشید به انتهای حیاط و پشت دار و درخت های سر سبز . وقتی مطمئن شدم دیگر در تیررس نگاه کسی نیستیم ، دستم را یک ضرب از بین انگشتانش بیرون کشیدم و سر جا میخکوب ماندم .

 

شهاب برگشت و نگاه هشدار آمیزی به من انداخت . گفتم :

 

– تو به چه حقی با من اونجوری حرف می زنی ؟! … اونم … اونم جلوی مامانت و بقیه ی …

 

– چته تو ؟!

 

– من چمه ؟! … تو چته ؟!

 

– دو روزه ریدی به اعصاب و زندگی من ! … نه حرف می زنی … نه نگاهم می کنی ! قهر کردی ، هان ؟!

 

لب هایم را روی هم فشردم و بزاق دهانم را قورت دادم … پس قهر کردنم را فهمیده بود !

 

بدون اینکه جوابش را بدهم ، از کنارش عبور کردم و روی لبه ی باغچه نشستم . شهاب کلافه و عصبی گفت :

 

– تو غلط کردی که با من قهری ! فهمیدی ؟ غلط کردی !

 

– صدات رو بالا نبر واسه ی من !

 

– هر کاری دلم بخواد می کنم ! اعصاب نذاشتی واسم ! دِ آخه چته تو ؟! … چته ؟!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230128 233708 1462 scaled

دانلود رمان ضد نور 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         باده دختری که عضو یه گروهه… یه گروه که کارشون پاتک زدن به اموال باد آورده خیلی از کله گنده هاس… اینبار نوبت باده اس تا به عنوان آشپز سراغ مهراب سعادت بره و سر از یکی از گندکاریاش دربیاره… اما…
Screenshot ۲۰۲۳۰۱۲۳ ۲۲۵۴۴۵

دانلود رمان خدا نگهدارم نیست 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت…
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
photo 2019 01 08 14 22 00

رمان میان عشق و آینه 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان میان عشق و آینه خلاصه : کامیار پسر خشن که با نقشه دختر عمه اش… برای حفظ آبرو مجبور میشه عقدش کنه… ولی به خاطر این کار ازش متنفر میشه و تصمیم میگیره بعد از ازدواج انقدر اذیت و شکنجه اش کنه تا نیاز مجبور به طلاق…
IMG 20230123 225708 983

دانلود رمان ستاره های نیمه شب 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   مهتاب دختر خودساخته ای که با مادر و برادر معلولش زندگی می کنه. دل به آرین، وارث هولدینگ بزرگ بازیار می دهد. ولی قرار نیست همه چیز آسان پیش برود آن هم وقتی که پسر عموی سمج مهتاب با ادعای عاشقی پا به میدان می…
127693 473 1

دانلود رمان راز ماه 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی…

رمان بوسه گاه غم 4 (2)

14 دیدگاه
  دانلود رمان بوسه گاه غم   خلاصه : حاج خسرو بعد از بیوه شدن عروس زیبا و جوونش، به فکر ازدواج مجددش میفته و با خواستگاریِ آقای مطهری، یکی از بزرگترین باغ دارهای دماوند به فکر عملی کردن تصمیمش میفته که ساواش، برادرشوهر شهرزاد، به شهرزاد یک پیشنهاد میده،…
IMG 20230128 233813 8572 scaled

دانلود رمان شکارچیان مخفی جلد اول 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل…
IMG 20230127 015547 6582 scaled

دانلود رمان آدمکش 3 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   ساینا فتاح، بعد از مرگ‌ مشکوک پدرش و پیدا نشدن مجرم توسط پلیس، به بهانه‌ی خارج درس خوندن از خونه بیرون می‌زنه و تبدیل میشه به یکی از موادفروش‌های لات تهران! دختری که شب‌هاش رو تو خونه تیمی صبح می‌کنه تا بالاخره رد قاتل رو…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بانو
بانو
11 ماه قبل

چقد کوتاه پارت میزاری😕😕

رضا میر
رضا میر
پاسخ به  بانو
11 ماه قبل

این چیزا واسه ما عادی شده شما هم عادت کنید

زن احسان علیخانی
زن احسان علیخانی
11 ماه قبل

خدایا چه رابطه شون خوشگله😍

رضا میر
رضا میر
پاسخ به  زن احسان علیخانی
11 ماه قبل

ولی قراره کمتر از چن وقت دیگه مثلثی شه و کلی ماجرای…..

Haniyeh
Haniyeh
پاسخ به  رضا میر
11 ماه قبل

میشه بگی چی میشه ؟؟

رضا میر
رضا میر
پاسخ به  Haniyeh
11 ماه قبل

من نمیدونم ولی از خلاصه داستان و عکسش میشه حدس زد مثلثیه

فرزانه
فرزانه
پاسخ به  رضا میر
11 ماه قبل

سلام اسم نویسنده چیه

رضا میر
رضا میر
پاسخ به  فرزانه
11 ماه قبل

از ادمین بپرسید به جان خودم من فقط میخونم

دسته‌ها

8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x