رمان سال بد پارت 29

4.2
(10)

 

 

جوابش را ندادم که نفس بلند و کلافه ای کشید … بعد مقابلم کف زمین نشست و دست هایم را گرفت .

 

خواستم دست هایم را عقب بکشم ، ولی اجازه نداد .

 

– از کی تا حالا بدت میاد که من لمست کنم ؟!

 

– ول کن شهاب … حوصله ندارم !

 

– منم ندارم … تو برای من حوصله نذاشتی قربونت برم !

 

لحنش نرم و پر تمنا شد و انگشتانش شروع کرد به نوازشِ مچ دستانم .

 

پلک هایم را روی هم فشردم و تلاش کردم کم نیاورم و ضعف نشان ندهم مقابلِ این حالتِ جستجوگر و شیفته ی شهاب … .

 

– شهاب … بس کن !

 

– دلت اومد دو روز با من قهر باشی آخه ماه جان ؟ … دلت اومد بی انصاف ؟!

 

– بریم پیش بقیه … زشته منو کشوندی اینجا !

 

– به من نگاه کن ماه جان !

 

کف دستش را روی گونه ام گذاشت … وادار شدم چشم باز کنم و نگاه بدوزم به چشم هایش … .

 

– تو فکر کردی من بهت دروغی گفتم توی زندگیم ؟!

 

 

 

چیزی نگفتم … ادامه داد :

 

– منو نشناختی مگه ؟ … من جونم در میره برات ! ممکنه بعضی وقتا یه چیزایی رو نگم … ولی هیچوقت دروغ نگفتم !

 

– بعضی وقتا هیچی نگفتن خودش یک دروغ خیلی بزرگه !

 

ساکت ماند … و من هم بدون پلک زدن خیره اش ماندم تا تاثیر کلامم را در چشم هایش ببینم .

 

انگار درست زده بودم به هدف … چون فهمیده بود ! منظورم را خیلی خوب فهمیده بود !

 

سکوتش طولانی شد که بی حوصله صورتم را از او چرخاندم و خواستم از لبه ی باغچه بلند شوم … که ناگهان بی مقدمه گفت :

 

– یک کار جدید پیدا کردم !

 

سر جا بی حرکت ماندم .

 

– چه کاری ؟

 

– تو می دونی … من با ورزش کردن و تمرین دادنِ چهار تا ریقونه توی اون باشگاه نمی تونم زندگیمون رو از آب و گل در آرم … باید یه فکری برمی داشتم !

 

 

– کار پیدا کردن چیزیه که از من و دیگران مخفی کنی ؟!

 

کلافه نفس تندی کشید و صدایش را کمی بالا برد :

 

– آره هست ! هست ! … الانم من فقط به تو گفتم چون زنمی ! دلم نمی خواد دیگران چیزی بفهمن !

 

 

 

– کارت چیه شهاب ؟

 

مکثی طولانی کرد … بعد با لحنی که تلاش می کرد آرام باشد ، گفت :

 

– برای … برای یه یارویی کار می کنم ! … اسمش عماد شاهیده !

 

با شنیدن این اسم … تکان سختی خوردم ! یاد خاطره ی چند روز قبل افتادم و اتفاقی که بین ما پیش آمد … .

 

نیروی قوی و مجهولی نفسم را بند آورد !

 

می دانستم که شهر ما کوچک است … ولی گمان نمی کردم تا این حد که نامزدم را کنار مردی قرار بدهد که حتی فکرش را نمی کردم !

 

شهاب ادامه داد :

 

– حتما اسمش رو شنیدی ! صاحب هتلهای شاهید و چند تا مرکز تفریحی و خرید و این کوفت و زهر ماراست ! پدر سگ عینِ چی پول داره آیدا !

 

توجهی به بد دهانی اش نکردم و با صدای ضعیفی پرسیدم :

 

– چه کاری براش می کنی ؟!

 

خیلی به سختی جوابم را داد :

 

– هر کاری بخواد ! … براش رانندگی می کنم یا … چکاشو نقد می کنم یا … یه جورایی پادویی می کنم براش !

 

چشم هایش را پایین انداخت و دیگر به من نگاه نکرد … .

 

– ننگت میاد از اینکه شوهرت پادوی یکی دیگه شده ؟!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 10

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد دوم 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان ماه مه آلود جلد دوم   خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۰۲۹۰۳۹

دانلود رمان قلب سوخته pdf از مریم پیروند 1 (1)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :     کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی…
127693 473 1

دانلود رمان راز ماه 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی…
IMG 20230128 233719 6922 scaled

دانلود رمان کابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زاد خو 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     کابوس ارباب همون خیانت زن اربابه ارباب خیلی عاشقانه زنشو دوس داره و میره خواستگاری.. ولی زنش دوسش نداره و به اجبار خانواده ش بله رو میده و به شوهرش خیانت میکنه … ارباب اینو نمیفهمه تا بعد از شش سال زندگی مشترک، پسربچه‌شون…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۵ ۱۷۲۳۵۰۰۹۵

دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه…
IMG 20230123 225708 983

دانلود رمان ستاره های نیمه شب 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   مهتاب دختر خودساخته ای که با مادر و برادر معلولش زندگی می کنه. دل به آرین، وارث هولدینگ بزرگ بازیار می دهد. ولی قرار نیست همه چیز آسان پیش برود آن هم وقتی که پسر عموی سمج مهتاب با ادعای عاشقی پا به میدان می…
Screenshot 20221015 143117 scaled

دانلود رمان مارتینگل 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۸ ۲۳۱۵۴۲۲۵۱

دانلود رمان عزرایل pdf از مرضیه اخوان نژاد 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   {جلد دوم}{جلد اول ارتعاش}     سه سال از پرونده ارتعاش میگذرد و آیسان همراه حامی (آرکا) و هستی در روستایی مخفیانه زندگی میکنند، تا اینکه طی یک تماسی از طرف مافوق حامی، حامی ناچار به ترک روستا و راهی تهران میشود. به امید دستگیری…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۵ ۱۴۰۱۳۷۸۷۶

دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی 3.7 (3)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x