رمان سکوت تلخ پارت 22

4.4
(155)

 

 

 

بی آنکه مهلتی به هاکان دهد تماس را قطع کرده و گوشی را درون کیف می اندازد

 

تا رسیدن به آرایشگاه سر به پشتی صندلی تکیه داده و چرت میزند

 

نیم ساعت بعد با صدای راننده که خبر از رسیدنشان میداد از جا‌ پرید

 

دستی به صورت خود کشید

 

تشکر کرد

 

کرایه را پرداخت و پیاده شد

 

قدم که به سمت آرایشگاه برداشت حواسش به خود جمع شد.

 

تمام وسایلش را در خانه جا گذاشته بود

 

تنها چیزی که آورده بود خود بود

 

کفری دندان هایش را روی هم سایید

 

دلش میخواست بنشیند روی زمین گریه کند

 

یا اصلا سرش را به دیوار بکوبد

 

باید به که میگفت تمام وسایلش را جا گذاشته است؟

 

به میرزا یا طلا؟

 

به میرزا میگفت تا بپرسد شوهرت برای چیست؟

 

یا به طلای بیچاره بگوید

 

جاوید گزینه خوبی به حساب می آمد اما نه حالا که از دستش عصبانی بود و قطعا رضایت نمیداد که لباس و وسایلش را بیاورد

 

اخرین گزینه او بود

 

هاکان

 

#پارت_هشتاد

 

همین حالا پر و پاچه این مرد را گرفته بود

 

گفته بود خود می آید و حالا زنگ میزد که چه بگوید؟

 

چاره ای برایش نمانده بود

 

رسما مجبور بود

 

گوشی را کیف بیرون می آورد و وارد لیست تماس های اخیرش میشود

 

نفس عمیقی میکشد

 

.نگاهش را از‌ نام سیو شده آن مرد میگیرد و آیکون تماط را لمس میکند

 

گوشی را دم گوش میگذارد

 

بوق اول را که میشنود لب دندان میگیرد و در دل فحش بار خود میکند

 

از لعنت تا کاش خبر مرگت بیاید و چشم نداشته ات‌.

 

بوق دوم میخورد

 

بوق سوم هم بعد از آن می آید

 

چهارمی که میرسد قبل از‌ پشیمان شدنش تماس برقرار شده و صدای مرد در گوشش می پیچد

 

– بگو

 

#پارت_هشتادویک

 

از لحن صحبت هاکان اخم هایش درهم می رود

 

زبان روی لب پایینش میکشد و بی آنکه بخواهد با کش دادن موضوع بیش از این خود را عذاب دهد پلک روی هم میگذارد

 

 

– لباس عروس و سایلم خونه جا مونده …

 

می گوید

.منتظر واکنشی از جانب هاکان است که او می گوید

 

– خب؟

 

از این لحن خونسرد و بی تفاوت لجش میگیرد

 

– خب نداره ، گفتم که جا گذاشتم ، کسی نیست که بهش‌بگم ، الان هم نوبتمه باید برم داخل سالن وگرنه خودم برمی گشتم به تو زنگ نمیزدم

 

– خیله خب ، تانیم ساعت دیگه میارم برات

 

زبانش به تشکر نمی چرخید اما‌ مجبور بود

 

لب از لب باز‌میکند برای تشکر که تماس قبل از آن که حتی تک آوایی از دهانش بیرون بیاید قطع میشود

 

نفس عمیقی میکشد

 

دوست داشت هر چه فحش بلد بود را نثار هاکان کند .

 

تا چند روز قبل هاکان برایش جنتلمن و با ملاحضه ترین مردی بود که میشناخت

 

اما امروز …

 

یادم رفته بود بزارم این پارتو

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 155

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۱۴۷۲۱۹۷۸

دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری…
IMG 20230127 015421 7212 scaled

دانلود رمان بیراه عشق 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       سها دختری خجالتی و منزوی که با وعده و خوشی ازدواج می‌کنه تا بهترین عروس دنیا بشه و فکر می‌کنه شوهرش بهترین انتخابه اما همون شب عروسی تمام آرزو های سهای قصه ما نابود میشه …
photo 2020 01 18 21 23 452

رمان آبادیس 0 (0)

1 دیدگاه
  دانلود رمان آبادیس خلاصه : ارنواز به وصیت پدرش و برای تکمیل. پایان نامه ش پا در روستایی تاریخی میذاره که مسیر زندگیش رو کاملا عوض میکنه. همون شب اول اقامتش توسط آبادیسِ شکارچی که قاتلی بی رحمه و اسمش رعشه به تن دشمن هاش میندازه ربوده میشه و…
IMG 20240522 075103 721

دانلود رمان طالع آغشته به خون به صورت pdf کامل از مهلا حامدی 5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان :   بهش میگن گورکن یه قاتل زنجیره‌ای حرفه‌ای که هیچ ردی از خودش به جا نمیزاره… تشنه به خون و زخم دیدست… رحم و مروت تو وجود تاریکش یعنی افسانه… چشمان سیاه نافذش و هیکل تومندش همچون گرگی درندست… حالا چی…
چشم دختر زیبا

دانلود رمان نارگون pdf از بهاره شریفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       نارگون، دختری جوان و تنها که در جریان ناملایمتی های زندگی در پیله ی سنگی خودساخته اش فرو رفته و در میان بی عدالتی ها و ناامنی های جامعه، روزگار می گذراند ، بازیچه ی بازی های عجیب و غریب دنیا که حال…
download

رمان رویای قاصدک 3 (2)

5 دیدگاه
  دانلود رمان رویای قاصدک خلاصه : عشق آتشین و نابی که منجر به جدایی شد و حالا سرنوشت بعد از دوازده سال دوباره مقابل هم قرارشون میده در حالی که احساسات گذشته هنوز فراموش نشده‌!!!تقابل جذاب و دیدنی دو عشق قدیمی…ایلدا دکترای معماری و استاد دانشگاه موفق و زیبایی…
IMG 20230123 235029 963 scaled

دانلود رمان طالع دریا 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات…

رمان بوسه گاه غم 4 (2)

14 دیدگاه
  دانلود رمان بوسه گاه غم   خلاصه : حاج خسرو بعد از بیوه شدن عروس زیبا و جوونش، به فکر ازدواج مجددش میفته و با خواستگاریِ آقای مطهری، یکی از بزرگترین باغ دارهای دماوند به فکر عملی کردن تصمیمش میفته که ساواش، برادرشوهر شهرزاد، به شهرزاد یک پیشنهاد میده،…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
4 ماه قبل

ممنون فاطمه جان ولی پارتا روز به روز کمتر میشه

بانو
بانو
4 ماه قبل

به نظرم کاش زیاد با هاکان لج نکنه راه بیاد بالاخره ی روز به کارش میاد

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x