رمان سکوت تلخ پارت 30

4.4
(180)

 

 

 

 

از جوابش تمام آن خشم و عصبانیتی که از کیارش داشتم را فراموش میکنم

 

دلم میخواست محکم ببوسمش

 

فکر نمیکردم اینطور او را سنگ رو یخ کند

 

دستانش را میگیرم ، نزدیکش میشوم

 

طوری که کاملا به قفسه سینه اش می چسبم

 

– تو اشتباه من نیستی هاکان ، قشنگ ترین اتفاق زندگیمی

 

لبخندی به رویم میزند ..

 

کیارش را نمی بینم ..

 

یعنی پایین آمدن سر هاکان و بوسه ای که به روی بینی ام میزند اجازه دیدن او را نمیدهد.

 

تنم گر میگیرد

 

سرخ شدن گونه هایم را حس میکنم

 

نمیدانم این داغی بخاطر آن جام بالا کشیده اس یا که این نزدیکی

 

تکان خفیفی میخورم

 

میخواهم نگاهم را از چشمانش بدزدم که دیجی دعوتمان میکند به یک رقص دونفره

 

فیلم بردار کار خودش را کرده بود.

 

#پارت_صدوهفت

 

کیارش خود قبل از آنکه حتی متوجه اش شویم می رود

 

نگاه دو دو زنم در اطراف می چرخید

 

گیج و منگ بودم که هاکان دستم را میگیرد و به جایگاه می کشاند

 

سرم سنگین بود

 

دمای بدنم هر لحظه داشت بالاتر میرفت

 

حس میکردم تعادل ندارم

 

– هاکان

 

صدایش که میزنم

 

نگاهش می چرخد به طرفم

 

انگار متوجه گیج و منگی ام میشود که تنم را میکشد سمت خود …

 

– چیه؟

 

– نمیخوام برقصم …

 

دیجی رقص تکی از من میخواست و با اشاره هاکان اما راضی میشود به همان رقص دو نفره …

 

یک دست پشت کمرم میگذارد

 

و با دست دیگر پنجه های یخ زده ام را میگیرد

 

صدای موزیک بلند میشود

 

دست و جیغ مهمان ها بلند میشود و من تنم به کمک هاکان تکان میخورد

 

#پارت_صدوهشت

 

-وقتی ظرفیتشو نداری چرا میخوری؟

 

پلک میزنم و زیر لب بغض کرده پچ میزنم

 

– خودت ظرفیت نداری …

 

دستم از روی سرشانه اش پایین می آید و روی قفسه سینه اش می نشنید

 

پر بغض به غر زدنم ادامه میدهم

– بیشعور …

 

صدای خنده آرامش را میشنوم

 

– تو با یه پیک مست شدی من بیشعورم؟

 

سرم روی گردن سوار نبود …دیدم تار بود و انگار میان زمین و هوا معلق بودم

 

بی آنکه دست خودم باشد سرم را به سینه اش تکیه میدهم

 

دلیل شدت گرفت صدای جیغ و دست ها را نمی فهمم تنها هاکان است که کنار گوشم زمزمه میکند

 

– چیکار کنم من با تو امشب؟

فقط دو دقیقه تنهات گذاشتم …

 

هر دو دستش می پیچد دور تنم

 

دیجی جوگیر شده از زوج عاشق امشب می گوید

 

کمی که میگذرد

 

دیجی میخواهد پایان رقصمان را با یک بوسه رقم بزنیم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 180

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد دوم 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان ماه مه آلود جلد دوم   خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه…
IMG 20230123 235601 807

دانلود رمان به نام زن 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       به نام زن داستان زندگی مادر جوانی به نام ماهور است که در پی درآمد بیشتر برای گذران زندگی خود و دختر بیست ساله‌اش در یک هتل در مشهد به عنوان نیروی خدمات استخدام می شود. شروع ماجرای احساسی ماهور همزمان با…
Romantic profile picture 50

دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم pdf از یگانه اولادی 0 (0)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان :       داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ، پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی…
IMG 20230123 230118 380

دانلود رمان مهره اعتماد 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     هدی همت کارش با همه دخترای این سرزمین فرق داره، اون یه نصاب داربست حرفه ایه که با پسر عموش یه شرکت ساختمانی دارن به نام داربست همت ! هدی تمام سعی‌اش رو داره میکنه تا از سایه نحس گذشته ای که مادر…
دانلود رمان بوی گندم

دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی 5 (1)

11 دیدگاه
      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید…
Zhest Akasi zir baran

دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۶۵۷۴۴۷

دانلود رمان سکوت تلخ pdf از الناز داد خواه 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         نیکا دختری که تو یه شب سرد پاییزی دم در خونشون با بدترین صحنه عمرش مواجه میشه جسد خونین خواهرش رو مقابل خودش میبینه و زندگیش عوض میشه و تصمیم میگیره انتقام خواهرشو بگیره.این قصه قصه یه دختره دختری که وجودش…
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
۱۶۰۵۱۰

دانلود رمان تموم شهر خوابیدن 0 (0)

3 دیدگاه
    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
nura
nura
3 ماه قبل

سلام
چرا من تو سایت رمان دونی میتونم کامنت بزارم ولی رمان وان نمیشه

خواننده رمان
خواننده رمان
پاسخ به  nura
3 ماه قبل

رمان وان بد قلقه باید خیلی تلاش کنی

نام نامدار
نام نامدار
پاسخ به  nura
3 ماه قبل

دقیقا مشکل منم هست
می نویسه برای نظر دادن وارد شوید وارد هم که میشی بازم نمی تونی کامنت بزاری

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
پاسخ به  nura
3 ماه قبل

سلام تو سایت رمان وان برای کامنت دادن باید ثبت نام کرده باشید.

nura
nura
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
3 ماه قبل

نمیشه ثبت نام کرد
ی مدت خوب شده بود باز دوباره مثل قبل شد

نام نامدار
نام نامدار
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
3 ماه قبل

ثبت نام هم کردم ولی تو بیشتر رمان هاش نمی تونم نظر بدم قبلا تو رمان مفت بر تو پارت های اول می تونستم کامنت بدم ولی الان یه جورایی برام قفله اصلا نمیشه کامنت گذاشت فقط تو یکی یا دوتااز رمان هایش می تونم کامنت بذارم

نام نامدار
نام نامدار
3 ماه قبل

ای کاش فقط هاکان بعدا این لحظه ها رو نزنه تو سر مانلی که تو منو خواستی من قبول نکردم

فرشته منصوری
فرشته منصوری
3 ماه قبل

مرسی من این رمان رو خیلی دوس دارم کاش هرروز سریه ساعت معین میزاشتینش
امکانش هست؟

خواننده رمان
خواننده رمان
3 ماه قبل

با این وضعیت پارت گذاری حالا حالاها درگیر شب عروسی هستیم

دسته‌ها

9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x