رمان سکوت تلخ پارت 40 - رمان دونی

 

 

 

 

لای پلک هایش باز شد ..

 

مبهوت روی تخت نشست

 

همزمان با هشیار شدن او هاکان هم تماسش را پایان داد

 

نگاهی به مانلی انداخت و حین آنکه پیراهنش را تن میزد خطابش قرار داد

 

– این یک هفته رو حسابی خوش بگذرون

حرم

خرید

گشت و گذار

هر جا که دوست داری

 

به کارت عابر بانک روی پاتختی اشاره زد

 

– رمزش ۵۴۷۲ برات پیامکش کردم که یادت نره …

 

دکمه های پیراهنش را بست

 

دست سمت چمدان برد که مانلی به خود آمد

 

– کجا میری؟ یعنی چی این کارا؟

 

بی حوصله توضیح داد

 

– پرواز دارم ، این یک هفته رو منو و سارا میریم ترکیه ، روز اخر میام اینجا با هم برمیگردیم تهران …

 

#پارت_صدوچهل‌ودو

 

حتی مجال نداده بود تا اوی بیچاره معنی حرف هایش را درک کند.

 

صدای بسته شدن در اتاق تن خشک شده اش را لرزاند

 

او یک هفته تنها در این شهر میماند

 

میماند

و شوهرش به همراه معشوقه عزیزش راهی ترکیه میشدند

 

پلک زد

 

آماده گریه بود

اما نمیخواست ضعیف باشد

 

نمیخواست اشک بریزد

 

نباید شاکی میشد

 

از اولشم قرار بر این بود

که هاکان برای خود زندگی کند و او هم برای خود …

 

نمیتوانست خرده ای بگیرد

 

نمیتوانست شاکی شود که چرا او را اینجا تنها گذاشته و رفته است .

 

حق داشت او …

 

#پارت_صدوچهل‌وچهار

 

سارا دلخور از حرف او و واقعیتی که با تمسخر به رویش آورده بود ،

 

سر از روی سینه اش بلند میکند تا برخیزد که هاکان با حلقه کردن دست به دور تنش مانع میشود

 

– بی جنبه نبودی …

 

پیشانی اش را به سینه پهن او می فشارد

 

– کاش یکم درکم میکردی …

 

– نمیکنم؟

 

بغض کرده جواب میدهد

 

– نمیدونم ،

گیجم

سخته هاکان …

اینکه قراره باهاش هر چند یه مدت توی یه خونه زیر یه سقف باشی اذیتم میکنه

 

 

– هیچ علاقه و کششی بین من و مانلی وجود نداره که بخواد تو رو نگران کنه …

 

سرش را روی سینه مرد بالا میکشد

 

و به چشمانش زل میزند

 

– ازش خوشت نمیاد مگه نه؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 160

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان یک تو به صورت pdf کامل از مریم سلطانی

    خلاصه رمان:     سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد

  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش میشه اونو مثل برده تو خونه‌اش چند سال زندانی میکنه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فریاد بی صدای لیلی به صورت pdf کامل از عسل طاهری و فاطمه دلیریان

      خلاصه رمان:   داستان راجب دختری به نام لیلی که توسط پدرش توی یک قمار به مردی که ۱۴سال از خودش بزرگ تره فروخته میشه. مرد یک برادر روانی داره. هرشب توی زیر زمین عمارت صدای جیغ های دخترایی بلند میشه که از درد فریاد می کشنند!! اخه توی زیرزمین چه خبره     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
رمان بوسه گاه غم

  دانلود رمان بوسه گاه غم   خلاصه : حاج خسرو بعد از بیوه شدن عروس زیبا و جوونش، به فکر ازدواج مجددش میفته و با خواستگاریِ آقای مطهری، یکی از بزرگترین باغ دارهای دماوند به فکر عملی کردن تصمیمش میفته که ساواش، برادرشوهر شهرزاد، به شهرزاد یک پیشنهاد میده، پیشنهادی که تنها از یک عشق قدیمی و سوزان نشأت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصاص pdf از سارگل حسینی

  خلاصه رمان :     آرامش دختر هجده ساله‌ای که مورد تعرض پسر همسایه شون قرار میگیره و از ترس مجبور به سکوت میشه و سکوتش باعث میشه هاکان بخواد دوباره کارش رو تکرار کنه اما این بار آرامش برای محافظت از خودش ناخواسته قتلی مرتکب میشه که زندگیش رو مورد تحول قرار میده…   به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهی زلال پرست pdf از آزیتا خیری

  خلاصه رمان :     جناب آقای سید یاسین میرمعزی، فرزند رضا ” پس از جلسات متعدد بازپرسی، استماع دفاعیات جنابعالی، بررسی اسناد و ادلهی موجود در پرونده، و پس از صدور کیفرخواست دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت و همچنین بعد از تایید صحت شهادت شاهدان و همه پرسی اعضای محترم هیئت منصفه، این دادگاه در باب اتهامات موجود در

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
15 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ستاره
ستاره
7 ماه قبل

آیا تنها منم که میگم الهی خبرت بیاد هاکان یا شما هم مثل منید؟

سارا
سارا
7 ماه قبل

این رمان دیر بدیر پارت میزاره بعد کم ،اگر میخوای مثل دلارا بشه یا حورا ادامه نده مخاطب مسخره نیست که

حنا
حنا
7 ماه قبل

حورای دوم…!
رماتی چرت تر از قبلی

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل

آنقدری که ما هاکان رو آه و نفرین کردیم و فحش دادیم خود مانلی نمیکنه 🤣 🤣 🤣

آخرین ویرایش 7 ماه قبل توسط نام نامدار
مریم
مریم
7 ماه قبل

پارت خیلی کم بود
ببخشید وقتی قلم شما زیاد نمی‌نویسه
دست منم نمیتونه بزنه روی دکمه ستاره که تقدیمت کنم

علوی
علوی
7 ماه قبل

سلام
فکر می‌کنم مشکل اصلی هاکان و مانلی اینه که هاکان مثل محمدشاه قاجار بدون توضیح و شرح برنامه‌هاش خیلی خیلی احمقانه عمل می‌کنه و مانلی رو تو عمل انجام‌شده قرار می‌ده.
مثلاً اگر روز قبل از حرکت به مشهد دهنش رو باز می‌کرد و می‌گفت چه برنامه‌ای داره، شاید مانلی با خودش یک همراه به مشهد می‌آورد. یا اصلا مشهد نمی موند و برمی‌گشت. یا در این حد بهش بر نمی‌خورد.
بازم میگم برای هزارمین بار، سکوت نکنید!!! اون دهن رو باز کنید و از ظرفیت چند مثقال زبان موجود در دهن استفاده کنید. ضرری ندارد. جلوی خیلی از خسارات رو می‌گیره

سارا
سارا
پاسخ به  علوی
7 ماه قبل

خیلی وقته تو رمانا مد شده دخترا سکوت میکنن تا ته بدبختی

ستاره
ستاره
پاسخ به  علوی
7 ماه قبل

والا من موندم مانلی چرا باید ادامه بده الانم به قدر کافی بهانه داره حال پدربزرگش و بگیره این هاکانه که کارش گیر مانلیه

مانلی فقط نمیخواد پیش کیارش کم بیاره یه اشتباه احمقانه

من که فکر نمی‌کنم تو دنیای واقعی دختری پیدا شه اینهمه حقارت و قبول کنه

Prnya
Prnya
7 ماه قبل

بر پدر پدر پدرت لعنت سارا

مریم گلی
مریم گلی
7 ماه قبل

حیف رمان به این قشنگی که داره پارت گذاریش مزخرف میشه

مریم گلی
مریم گلی
7 ماه قبل

این رمان خیلی مسخره شده پارت های کوتاه و چند روز یه بار واقعا مسخره است

رهگذر
رهگذر
7 ماه قبل

واقعا دلم نمیخواد مانلی عاشق هاکان بشه
اگه یه روز قرار شد سارا از زندگی هاکان بره وهاکان عاشق مانلی بشه امیدوارم اون روز مانلی قوی ومستقل باشه ونیازی به هاکان نداشته باشه وهیچوقت این رفتار هاکان اگرچه درست اما بیشعورانه رو از یاد نبره

نام نامدار
نام نامدار
پاسخ به  رهگذر
7 ماه قبل

منم احتمال همچین چیزی رو میکنم که مانلی مستقل شده و برای خودش کاری جور کرده هاکان هم عاشق مانلی میشه در صورتی که مانلی دیگه آدم حسابش نمی کنه

ستاره
ستاره
پاسخ به  رهگذر
7 ماه قبل

از نظر من نمیشه به رفتار هاکان گفت درست کمال وقاحته یه دختر و تنها تو هتل تو شهر غریب که جایی رو نمیشناسه ول کنی بری با معشوقت

خب اگه سارا اینقدر مهمه از ارثش بگذره بگه فقط سارا رو میخوام

خواننده رمان
خواننده رمان
7 ماه قبل

خیلی پستن سارا و هاکان

دسته‌ها
15
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x