رمان سکوت تلخ پارت 40

4.4
(158)

 

 

 

 

لای پلک هایش باز شد ..

 

مبهوت روی تخت نشست

 

همزمان با هشیار شدن او هاکان هم تماسش را پایان داد

 

نگاهی به مانلی انداخت و حین آنکه پیراهنش را تن میزد خطابش قرار داد

 

– این یک هفته رو حسابی خوش بگذرون

حرم

خرید

گشت و گذار

هر جا که دوست داری

 

به کارت عابر بانک روی پاتختی اشاره زد

 

– رمزش ۵۴۷۲ برات پیامکش کردم که یادت نره …

 

دکمه های پیراهنش را بست

 

دست سمت چمدان برد که مانلی به خود آمد

 

– کجا میری؟ یعنی چی این کارا؟

 

بی حوصله توضیح داد

 

– پرواز دارم ، این یک هفته رو منو و سارا میریم ترکیه ، روز اخر میام اینجا با هم برمیگردیم تهران …

 

#پارت_صدوچهل‌ودو

 

حتی مجال نداده بود تا اوی بیچاره معنی حرف هایش را درک کند.

 

صدای بسته شدن در اتاق تن خشک شده اش را لرزاند

 

او یک هفته تنها در این شهر میماند

 

میماند

و شوهرش به همراه معشوقه عزیزش راهی ترکیه میشدند

 

پلک زد

 

آماده گریه بود

اما نمیخواست ضعیف باشد

 

نمیخواست اشک بریزد

 

نباید شاکی میشد

 

از اولشم قرار بر این بود

که هاکان برای خود زندگی کند و او هم برای خود …

 

نمیتوانست خرده ای بگیرد

 

نمیتوانست شاکی شود که چرا او را اینجا تنها گذاشته و رفته است .

 

حق داشت او …

 

#پارت_صدوچهل‌وچهار

 

سارا دلخور از حرف او و واقعیتی که با تمسخر به رویش آورده بود ،

 

سر از روی سینه اش بلند میکند تا برخیزد که هاکان با حلقه کردن دست به دور تنش مانع میشود

 

– بی جنبه نبودی …

 

پیشانی اش را به سینه پهن او می فشارد

 

– کاش یکم درکم میکردی …

 

– نمیکنم؟

 

بغض کرده جواب میدهد

 

– نمیدونم ،

گیجم

سخته هاکان …

اینکه قراره باهاش هر چند یه مدت توی یه خونه زیر یه سقف باشی اذیتم میکنه

 

 

– هیچ علاقه و کششی بین من و مانلی وجود نداره که بخواد تو رو نگران کنه …

 

سرش را روی سینه مرد بالا میکشد

 

و به چشمانش زل میزند

 

– ازش خوشت نمیاد مگه نه؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 158

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230127 015421 7212 scaled

دانلود رمان بیراه عشق 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       سها دختری خجالتی و منزوی که با وعده و خوشی ازدواج می‌کنه تا بهترین عروس دنیا بشه و فکر می‌کنه شوهرش بهترین انتخابه اما همون شب عروسی تمام آرزو های سهای قصه ما نابود میشه …
IMG 20240620 153509 151

دانلود رمان غیث به صورت pdf کامل از مستانه بانو 2.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   همیشه اما و اگرهایی در زندگی هست که اگر به سادگی از روشون رد بشی شاید دیگه هیچ‌وقت نتونی به عقب برگردی و بگی «کاش اگر…» «غیث» قصه‌ی اما و اگرهاییه که خیلی‌ها به سادگی از روش رد شدن… گذشتن و به…
IMG 20230123 225816 116

دانلود رمان تقاص یک رؤیا 2.3 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   ابریشم دختر سرهنگ راد توسط گرگ بزرگترین خلافکار جنوب کشور دزدیده میشه و به عمارتش برده میشه درهان (گرگ) دلبسته ابریشمی میشه که دختر بزرگترین دشمنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه باورود ابریشم به عمارت گرگ رازهایی فاش میشه که…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۴ ۲۳۱۴۳۵۵۹۹

دانلود رمان حبس ابد pdf از دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی 2.7 (3)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:     یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونه‌ی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خون‌بس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید……
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۵۴۰۱۳۵

دانلود رمان کد آبی از مهدیه افشار 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         همه می‌گن بزرگترین و مخ ترین دکتر تهرون؛ ولی من می‌گم دیوث ترین و دخترباز ترین پسر تهرون! روزبه سرمد یه پسر سی و چند ساله‌ی عوضی نخبه‌س که تقریباً تمام پرسنل بیمارستان خصوصیش؛ از زن و مرد گرفته تو کَفِش…
InShot ۲۰۲۳۰۴۲۱ ۱۷۱۹۲۰۰۳۸

دانلود رمان تو را در گوش خدا آرزو کردم pdf از لیلا نوروزی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   غزال دختر یه تاجر معروف به اسم همایون رادمنشه که به خاطر مشکل پدرش و درگیری اون با پدر نامزدش، مجبور می‌شه مدتی همخونه‌ی خسرو ملک‌نیا بشه. مرد جذاب و مرموزی که مادرش به‌خاطر اتفاقات گذشته قراره دمار از روزگار غزال دربیاره و این بین…
Screenshot 20221015 143117 scaled

دانلود رمان مارتینگل 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۴۳۱۱۹۹

دانلود رمان تب pdf از پگاه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :         زندگی سه فرد را بیان می کند البرز ، پارسا و صدف .دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها…
photo 2020 01 18 21 23 452

رمان آبادیس 0 (0)

1 دیدگاه
  دانلود رمان آبادیس خلاصه : ارنواز به وصیت پدرش و برای تکمیل. پایان نامه ش پا در روستایی تاریخی میذاره که مسیر زندگیش رو کاملا عوض میکنه. همون شب اول اقامتش توسط آبادیسِ شکارچی که قاتلی بی رحمه و اسمش رعشه به تن دشمن هاش میندازه ربوده میشه و…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

15 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ستاره
ستاره
3 ماه قبل

آیا تنها منم که میگم الهی خبرت بیاد هاکان یا شما هم مثل منید؟

سارا
سارا
3 ماه قبل

این رمان دیر بدیر پارت میزاره بعد کم ،اگر میخوای مثل دلارا بشه یا حورا ادامه نده مخاطب مسخره نیست که

حنا
حنا
3 ماه قبل

حورای دوم…!
رماتی چرت تر از قبلی

نام نامدار
نام نامدار
3 ماه قبل

آنقدری که ما هاکان رو آه و نفرین کردیم و فحش دادیم خود مانلی نمیکنه 🤣 🤣 🤣

آخرین ویرایش 3 ماه قبل توسط نام نامدار
مریم
مریم
3 ماه قبل

پارت خیلی کم بود
ببخشید وقتی قلم شما زیاد نمی‌نویسه
دست منم نمیتونه بزنه روی دکمه ستاره که تقدیمت کنم

علوی
علوی
3 ماه قبل

سلام
فکر می‌کنم مشکل اصلی هاکان و مانلی اینه که هاکان مثل محمدشاه قاجار بدون توضیح و شرح برنامه‌هاش خیلی خیلی احمقانه عمل می‌کنه و مانلی رو تو عمل انجام‌شده قرار می‌ده.
مثلاً اگر روز قبل از حرکت به مشهد دهنش رو باز می‌کرد و می‌گفت چه برنامه‌ای داره، شاید مانلی با خودش یک همراه به مشهد می‌آورد. یا اصلا مشهد نمی موند و برمی‌گشت. یا در این حد بهش بر نمی‌خورد.
بازم میگم برای هزارمین بار، سکوت نکنید!!! اون دهن رو باز کنید و از ظرفیت چند مثقال زبان موجود در دهن استفاده کنید. ضرری ندارد. جلوی خیلی از خسارات رو می‌گیره

سارا
سارا
پاسخ به  علوی
3 ماه قبل

خیلی وقته تو رمانا مد شده دخترا سکوت میکنن تا ته بدبختی

ستاره
ستاره
پاسخ به  علوی
3 ماه قبل

والا من موندم مانلی چرا باید ادامه بده الانم به قدر کافی بهانه داره حال پدربزرگش و بگیره این هاکانه که کارش گیر مانلیه

مانلی فقط نمیخواد پیش کیارش کم بیاره یه اشتباه احمقانه

من که فکر نمی‌کنم تو دنیای واقعی دختری پیدا شه اینهمه حقارت و قبول کنه

Prnya
Prnya
3 ماه قبل

بر پدر پدر پدرت لعنت سارا

مریم گلی
مریم گلی
3 ماه قبل

حیف رمان به این قشنگی که داره پارت گذاریش مزخرف میشه

مریم گلی
مریم گلی
3 ماه قبل

این رمان خیلی مسخره شده پارت های کوتاه و چند روز یه بار واقعا مسخره است

رهگذر
رهگذر
3 ماه قبل

واقعا دلم نمیخواد مانلی عاشق هاکان بشه
اگه یه روز قرار شد سارا از زندگی هاکان بره وهاکان عاشق مانلی بشه امیدوارم اون روز مانلی قوی ومستقل باشه ونیازی به هاکان نداشته باشه وهیچوقت این رفتار هاکان اگرچه درست اما بیشعورانه رو از یاد نبره

نام نامدار
نام نامدار
پاسخ به  رهگذر
3 ماه قبل

منم احتمال همچین چیزی رو میکنم که مانلی مستقل شده و برای خودش کاری جور کرده هاکان هم عاشق مانلی میشه در صورتی که مانلی دیگه آدم حسابش نمی کنه

ستاره
ستاره
پاسخ به  رهگذر
3 ماه قبل

از نظر من نمیشه به رفتار هاکان گفت درست کمال وقاحته یه دختر و تنها تو هتل تو شهر غریب که جایی رو نمیشناسه ول کنی بری با معشوقت

خب اگه سارا اینقدر مهمه از ارثش بگذره بگه فقط سارا رو میخوام

خواننده رمان
خواننده رمان
3 ماه قبل

خیلی پستن سارا و هاکان

دسته‌ها

15
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x