رمان سکوت تلخ پارت 56

4.3
(207)

 

 

 

 

– کم و زیادش تفاوتی داره عزیزم؟

 

عزیزمش را از روی تمسخر گفته بود

 

مانلی هم متوجه آن بود

 

پوفی میکشد

 

در واقع هاکان راست میگفت

 

تعداد ادمهایی که در آن مهمانی حضور پیدا میکردندچه فرقی داشت مگر؟

 

اصل ماجرا کمال خان بود .

 

جوابی نمیدهد

 

تا رسیدن به دانشگاه سکوت میکند و هاکان هم حرف دیگری نمیزند.

 

با توقف ماشین

 

در اتومبیل را باز میکند

 

زیرلب از او تشکری میکند و پیاده میشود

 

قدمی به جلو برمیدارد

 

هنوز اما چندان فاصله نگرفته است که هاکان صدایش میزند

 

– مانلی

 

می ایستد

 

قدم پیش آمده را به عقب برمیگردد و سوی شیشه ماشین خم میشود

 

– بله؟

 

– ساعت چند بیام دنبالت؟

 

– لازم نیست بیای ، با یکی از دوستام برمیگردم.

 

دروغ گفته بود

از سر خجالت تعارف کرده بود

 

اما انگار هاکان چندان اصراری هم به آنکه دنبالش بیاید نداشت

 

– خیله خب پس خداحافظ

 

#پارت_صدوهفتادوهفت

 

* * *

 

ساعت شش عصر بود که بالاخره کلاس هایش تمام شد

 

در برگشت به خانه اولین گزینه ای که به ذهنش میرسید اسنپ بود

 

اما پیش از آنکه بخواهد نسبت به آن اقدامی کند

 

این یک صدای مردانه است که خطاب قرارش میدهد

 

– خانم فکور

 

چشم از صفحه تلفن همراهش برمیدارد

 

سر بلند میکند و یاسین مولوی که یکی از سال بالایی ها بود را در یک قدمی خود می بیند

 

با تعجب نگاهش میکند و یاسین ادامه میدهد

 

– ماشین نیاوردین امروز؟

 

با لحن مغموم و ناراحتی جواب میدهد

 

– نه ، داشتم اسنپ میگرفتم

 

نگاه یاسین میان چشمانش و آن تکه موی فر بیرون افتاده از مقنعه اش جا به جا میشود

 

– اسنپ چرا؟

بفرمایید میرسونمتون ..

 

#پارت_صدوهفتادوهشت

 

پذیرش پیشنهاد یاسین مولوی وسوسه انگیز بود

 

نباید می پذیرفت

 

در واقع در شرایط معمولی بود هرگز نمی پذیرفت

 

حالا هم شرایط معمولی بود اما

 

امروز به قدری خسته بود که دیگر توان رد کردن این پیشنهاد وسوسه انگیز را نداشت…

 

سوار اتومبیل یاسین مولوی شده بود .

 

در راه بازگشت به خانه بودند .

 

میان راه یاسین از سختی های کار و همزمان تحصیل میگفت و او به این فکر میکرد اگر این مرد می دانست متاهل است هم اینطور دست و دلبازانه پیشنهاد رساندنش را میداد.؟

 

قطعا که نه…

 

دست به سینه گوش میداد

 

گاهی هم میان صحبت های یاسین چیزی میگفت که خود را متمرکز روی حرف هایش نشان دهد ..

 

با توقف ماشین و رسیدنشان از یاسین تشکر میکند .

 

در را باز میکند و درست حین پیاده شدنش از ماشین است که سر و کله اتومبیل هاکان پیدا میشود

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 207

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۷۵۴۸۵۵

دانلود رمان سیاهپوش pdf از هاله بخت یار 3 (1)

5 دیدگاه
    خلاصه رمان :   آیرین یک دختر شیطون و خوش‌ قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن.برای فرار از این ازدواج‌ اجباری،از خونه فراری میشه اما به مردی برمیخوره که قبلا یک بار نجاتش داده…مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ایی که آیرین رو عقد میکنه و در…
IMG 20230127 013520 1292

دانلود رمان درجه دو 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در…
IMG 20240716 005659 078

دانلود رمان آخرین این ماه به صورت pdf کامل از مهر سار 5 (3)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان :   گاهی زندگی بنا به توقعی که ما ازش داریم پیش نمیره… اما مثلا همین خود تو شاید قرار بود تنها دلیل آرامشم باشی که بعد از همه حرفا،قدم تو راهی گذاشتم که نامعلوم بود.الان ما باهم به این نقطه از زندگی…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۳ ۰۱۲۶۵۰۱۱۲

دانلود رمان داروغه pdf از سحر نصیری 5 (3)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان:       امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از…
رمان شاه خشت

دانلود رمان شاه خشت به صورت pdf کامل از پاییز 3.3 (9)

8 دیدگاه
  خلاصه: پریناز دختری زیبا، در مسیر تنهایی و بی‌کسی، مجبور به تن‌فروشی می‌شود. روزگار پریناز را بر سر راه تاجری معروف و اصیل‌زاده از تبار قاجار می‌گذارد، فرهاد جهان‌بخش. مردی با ظاهری مقبول و تمایلاتی عجیب که..
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۰۲۹۰۳۹

دانلود رمان قلب سوخته pdf از مریم پیروند 1 (1)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :     کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی…
IMG 20210815 000728

دانلود رمان عاصی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         در انتهای خیابان نشسته ام … چتری از الیاف انتظار بر سر کشیده ام و … در شوق دیدنت … بسیار گریسته ام …
IMG 20230123 235630 047

دانلود رمان آغوش آتش جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     یه پسر مرموزه، کُرده و غیرتی در عین حال شَرو شیطون، آهنگره یه شغل قدیمی و خاص، معلوم نیست چی میخواد، قصدش چیه و میخواد چی کار کنه اما ادعای عاشقی داره، چی تو سرشه؟! یه دختر خبرنگار فضول اومده تا دستشو واسه…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 4 (4)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
1676877296835

دانلود رمان تو همیشه بودی pdf از رؤیا قاسمی 0 (0)

21 دیدگاه
  خلاصه رمان :     مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Sara
Sara
1 ماه قبل

وا این همه رمان مونده بذارید نمیدونم فئودال و..
یکم به سایت سر و سامون بدید خواهشاً

ستاره
ستاره
1 ماه قبل

آخخخخ حالا آتیش بگیر جناب هاکان

شيوا وفا
شيوا وفا
1 ماه قبل

خب مگه اون هاکان قرار نشد بیشتر وقتش با سارا بگذره و در صورت ضرورت بیاد خونه مانلی حالا یهو چی شده سر و تهشو بزنی تو این خونه اس با عقل جور در نمی یاد

ستاره
ستاره
پاسخ به  شيوا وفا
1 ماه قبل

نه هیچوقت نگفت خونه برا مانلیه حتی وقتی مانلی به حضور سارا در شب عروسیش اعتراض کرد گفت خونه خودمه فقط گفت سارا رو سعی میکنه کمتر بیاره

Shiva
Shiva
پاسخ به  ستاره
1 ماه قبل

خب آدم عادی اگر کسی رو واقعا دوست داشته باشه بیشتر وقتش رو با همون طرف میگذرونه هاکان حتی شب عروسی رو با سارا و نه مانلی گذروند پس طبیعیه که بیشتر خونه سارا باشه نه تو مسیر خونه مانلی این رو چطور توجیه میفرمایید

شیما
شیما
پاسخ به  شيوا وفا
1 ماه قبل

داره دل می بنده

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x