رمان عشق صوری پارت 232 - رمان دونی

 

احساس میکردم خوابم اما خواب نبودم.
این اتفاقات خوب خوب واقعا داشتن تو بیداری میفتادن و البته…
من هم باید مثل شهرام به زبون چرب و نرم مادرم که مار رو هم از لونه اش میکشید بیرون ایمان میاوردم!
واقعا جز اون کی میتونست اقا رهام رو وادار کنه و اصلا چی بهش گفت و تو گوشش چی خوند که مجاب و راضی به این وصلت شد؟
یکم از چایی که خدمتکار آورده بود چشید و گفت:

-من همچی رو به خودتون میسپارم! خودتون مقدمان عروسیتون رو فراهم کنید هر جاهم به من و مستانه نیاز بود میتونین رومون حساب باز کنید…هرچند میدونم به ما نیازی پیدا نمیکنید!

مکث کرد.سرش رو چرخوند سمت من و گفت:

-اینجارو همیشه ودر هر حالتی خونه ی خودت بدون حتی وقتی با مادرت قهر میکنی!

آهسته گفتم:

-چشم!

سرش رو با رضایت جنبوند و حین بلند شدن از روی مبل گفت:

-اینجارو خونه ی خودتون بدونید!

سرم رو چرخوندم سمت شهرام و بهش نگاه کردم.
کج لبش رو داد بالا و خیره نگاهم کرد.
درسته لبهاش بسته بودن اما حس میکردم میتونم صداش رو بشنوم.
صدای حرفهایی که با نگاه هاش بهم میگفت و ترجمه شون میشد اینکه:

“دیدی گفتم صبر داشته باش حل میشه !”

لب زنان گفتم:

-پیشگویی چیزی هستی !؟

کنار گوشم گفت:

-نه! هرجی میکشم از جذابیتم…

چپ چپ نگاهش کردم و گفتم:

-خود تعریف!

خندید و سرش رو برد عقب.
و من واقعا خواب بودم یا بیدار !؟
این واقعیت بود یا یه خواب شیرین !؟
کاش یکی از من نیشگون میگرفت ولی نه!
حتی اگه این یه خواب هم باشه دلم نمیخواست بیدار بشم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قاب سوخته به صورت pdf کامل از پروانه قدیمی

    خلاصه رمان:   نگاه پر از نگرانیم را به صورت افرا دوختم. بدون توجه به استرس من به خیارش گاز می زد. چشمان سیاهش با آن برق پر شیطنتش دلم را به آشوب کشید. چرا حرفی نمی زد تا آرام شوم؟ خدایا چرا این دختر امروز دردِ مردم آزاری گریبانش را گرفته بود؟ با حرص به صورت بیخیال

جهت دانلود کلیک کنید
رمان جاوید در من

  دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بیراه عشق

    خلاصه رمان :       سها دختری خجالتی و منزوی که با وعده و خوشی ازدواج می‌کنه تا بهترین عروس دنیا بشه و فکر می‌کنه شوهرش بهترین انتخابه اما همون شب عروسی تمام آرزو های سهای قصه ما نابود میشه … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خدا نگهدارم نیست

    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت یغما متهم به چشم داشتن زن عموش میشه و کلی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان الماس pdf از شراره

  خلاصه رمان :     دختری از جنس شیشه، اما به ظاهر چون کوه…دختری با قلبی شکننده و کوچک، اما به ظاهر چون آسمانی پهناور…دختری با گذشته‌ای پر از مهتاب تنهایی، اما با ظاهر سرشار از آفتاب روشنایی…الماس سرگذشت یه دختره، از اون دسته‌ای که اغلب با کمترین توجه از کنارشون رد می‌شیم، از اون دسته‌ای که همه آرزو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی گناه به صورت pdf کامل از نگار فرزین

            خلاصه رمان :   _ دوستم داری؟ ساعت از دوازده شب گذشته بود. من گیج و منگ به آرش که با سری کج شده و نگاهی ملتمسانه به دیوار اتاق خواب تکیه زده بود، خیره شده بودم. نمی فهمیدم چرا باید چنین سوالی بپرسد آن هم اینطور بی مقدمه؟ آرشی که من می شناختم

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
22 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
jennie blink
jennie blink
2 سال قبل

😐

الهه
الهه
2 سال قبل

سلام بچه ها الهه ام من اومدم پارت بعدو براتون پیش بینی کنم راستش وقتی دیدم دقیقا همینو گفت واقعا به خودم افتخار کردم و تصمیم گرفتم برم پیشگو شم🤣🤣
پارت بعد:می‌ره سر شیدا و و شیوا که بهش پیام میده رهام با ازدواجمون موافقت کرده

نویسنده توروخدا آبرومو نبر همینارو بنویس

sanaz
sanaz
2 سال قبل
پاسخ به  الهه

اعی اگ ننویسه 🤣🤣🤣🤣

Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  الهه

سلام پیشگو اعظم♥️😂

فاطمه
فاطمه
2 سال قبل
پاسخ به  الهه

ظاهرا حق با شماست….. فقط اینو هم اضافه کن تو متنت… مارو هم دعوت کنن… چون کلی ذوق کردیم که با عروسیشون موافقت شده

...
...
2 سال قبل
پاسخ به  الهه

من حدس میزنم تو رمان عشق صوری رو خریدی و تا آخر خوندی که میدونی چی شده حالا هم میای سایت اکران آنلاینش و ما رو اسکل میکنی

الهه
الهه
2 سال قبل
پاسخ به  ...

من هفت ماهه دارم این رمانو میخونم ولی هنوز تموم نشده دلیلی هم نداره اسکولتون کنم فکر نکنم بفروشن چون فاطمه میگه هنوز تموم نشده اگه شما میدونی کجا میفروشن به منم بگو چون دیگه خسته شدم هی هر روز بیام ببینم پارت داده یانه

کاترین
کاترین
2 سال قبل

چرا روز به روز پارت ها کم میشن

sanaz
sanaz
2 سال قبل
پاسخ به  کاترین

چون این نویسنده ما یه روز درمیون پارت میزاره و هعی الکی کمترش میکنه😑🤦‍♀️💔

sanaz
sanaz
2 سال قبل

انگارداریم کم کم به پایانه رمان میرسیم یا بازم ادامه داره😐😂
جواب بدین منتظرتون هستم😂😂

دنبال کننده
دنبال کننده
2 سال قبل
پاسخ به  sanaz

چرا تموم نمیکنه این بازی کثیفو😐😂

sanaz
sanaz
2 سال قبل
پاسخ به  دنبال کننده

هعی خیلی طولانی شدع😂

Venus
Venus
2 سال قبل

منطقیه

Nahar
Nahar
2 سال قبل

😐

فاطمه
فاطمه
2 سال قبل

بابا با چه زبونی بابد گفت… یه زره بیشتر بنویس دیگه…. چرا حاله ما رو میگیری

Mahsa
Mahsa
2 سال قبل

کل کل
من اولین نفر دعوتمممم💃💃💃
مبارکککککک های های
😂🙌😁😎💃
فردا دارم میرم تهران عروسی البته تا میاد بر پا شه یه دو سه هفته طول میشه ولی من فردا میرم وای مای های هارت گاد🤣

Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  Mahsa

خا ت راهت بیا دنبالم منم بیام😂♥️

نفس
نفس
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

باش من تو راهم اماده‌ای؟😂❤

Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  نفس

اره فقط سر همین کوچه نگه دار تا بریم ی لباس شب بخریم😂 پول ک همراهته؟

Sepideh
Sepideh
2 سال قبل

این پارتش رو دوست داشتم یه آرامش خاصی داشت❤

سایه
سایه
2 سال قبل
پاسخ به  Sepideh

اصلا میشه اسمشو گذاشت پارت؟واقعا برا نویسنده متاسفم…بره گمشه با این رمان نوشتنش

kis
kis
2 سال قبل
پاسخ به  سایه

بی احترامی نداریم لطفا مودب باش و نظرت رو بگو

دسته‌ها
22
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x